مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی

07 دی 1394 توسط الزهرا خلخال

حجت الاسلام والمسلمین دکتر رفیعی

92/3/11

حتی به خنده ای شده میهمان مان کنید زلفی نشان دهید و پریشان مان کنید، از ما مسافران قدم دور خودزدن سلمان شدن گذشت مسلمان مان کنید، یک نور واحدید که در چهارده افق تکرار می شوید که حیران مان کنید.

سوال – در مورد خطاب های قرآن( سوره محمد آیه هفتم) توضیحاتی بفرمایید.

پاسخ – خدا در سوره محمد آیه 7 می فرماید: ای مومنان، اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری می کند و به شما ثبات قدم می دهد .

خداوند به دو صورت ما را یاری می کند: همه را یاری می کند حتی اگر شما خدا را یاری نکنید. مثلا بچه ای که به دنیا می آید خدا به او بچه می آموزد که شیرمادرش را بمکند،چه فرزند مومن باشد چه فرزند کافر. خدا روزی همه ی جنبده ها را می دهد. گاهی یاری خداوند ویژه است مثل دانش آموزان یک مدرسه که همه در مدرسه درس می خوانند و به همه تغذیه می دهند ولی جایزه ی المپیاد را به همه نمی دهند و به بعضی افراد خاص می دهند.

در این آیه دو نکته وجود دارد :یاری کردن خدا بخاطر نیاز نیست. ممکن است که گاهی ما به کمک کسی احتیاج داشته باشیم و بعد به او کمک کنیم، این یک رابطه ی طرفینی است. در مورد خدا، یاری کردن به این معنا نیست.در نهج البلاغه داریم: خدا از روی نیاز طلب یاری نکرده است. و از روی نداری طلب قرض نکرده است.

وقتی معلم به شاگردانش درس می دهد می گوید که مرا با درس خواندن یاری کنید. یاری کردن دانش آموز، به نفع خودش است. پس خدا به یاری کردن ما نیاز ندارد.

ما چطور می توانیم خدا را یاری کنیم ؟مفسرین می گویند :منظور یاری کردن دین خداست. در این آیه داریم که اگر شما خدا را یاری کردید. دین اوامر و نواهی دارد. اگر شما درخواست های دین را اجابت کردید یعنی خدا را یاری کرده اید. کسی که در جنگ احزاب در کنار پیامبر جنگید یعنی دین خدا را یاری کرده است. اگر بخاطر خدا می خواهند موسسه ی خیریه ای درست کنند و شما کمک مالی کردید، این یاری کردن دین خداست. نوشتن کتاب الغدیر ،یاری کردن دین خداست.

حضرت امیر می فرماید: خداوند را به قلب، دست(عملی) و زبان یاری کنید. در ادامه حضرت می فرماید: خدا قول داده است که اگر تو مرا یاری کردی، من هم تو را یاری می کنم. قلب یعنی روح انسان .اگر ما قلب خودمان را به قساوت نزدیک کنیم، کینه ، بدگمانی و شهوت را به آن راه بدهیم ،اینها دور کردن قلب از خداست. اگر سعی کنیم که قلب و روح مان را از بدی ها پاک کنیم این می شود یاری کردن خدا.

پس ما باید قلب را حرم خدا قرار بدهیم و آنرا از بدی ها پاک کنیم. روایت داریم که قلب حرم خداست و غیر خدا را در آن راه ندهید. خدا می فرماید: من در زمین و زمان نمی گنجم ولی در قلب مومن می گنجم زیرا قلب مومن خیلی بزرگ است. فردی که در دلش حرص یا حسادت یا غضب است و با آن مبارزه می کند، این می شود یاری کردن قلبی خدا.

خداوند می گوید که بگذار من بر این قلب حاکم بشوم. روزی پیامبر از کنار دو قبر عبور می کردند و فرمودند :دارند صاحبان این دو قبر راعذاب می کنند زیرا یکی از آنها سخن چین بود و یکی لا ابالی بود یعنی به طهارت و نجاست اهمیت نمی داد. یکی از اصحاب گفت که ما چگونه می توانیم عذاب صاحب قبر را ببینیم؟ پیامبر فرمود: اگر نبود القائات شیطان به قلب شما ،آنچه را که من می دیدم و می شنیدم شما هم می دیدید و می شنیدید.

در احوالات شیخ عباس قمی داریم که به وادی السلام نجف رفتم و شنیدم صدای نعره ی شتر می آید. دیدم دارند فردی را دفن می کند و او نعره می زند. هیچ کس صدای او را نمی شنید ولی من می شنیدم. این در اثر پاکی قلب و درون است.

جوانی نزد پیامبر آمد و گفت: من میل به زنا و شهوت حرام دارم .پیامبر برای او دعا کرد و فرمود: خدایا قلب او را پاکیزه کن. اگر ظرف شما آلوده باشد آب را هم آلوده می کند. اگر شما بخواهید در انبار، گندم نگه دارید باید تمام سوراخ های انبار را ببندید تا حیوانات موذی به آن را پیدا نکنند. ممکن است که ما ثواب های زیادی جمع کنیم ولی باید بتوانیم آنها را نگه داریم . زیرا ممکن است که انبار ما سوراخ داشته باشد و حشرات موذی در آن راه پیدا کرده باشند.

از مستحبات ماه رجب زیارت اولیاء خداست. یکی از آداب زیارت غسل است که در آن می گوییم: خدایا قلب مرا پاک کن. در دعای عالیةالمضامین داریم: خدایا قلب ما را از رجس و ناپاکی، پاک کن.

یاری کردن خدا با دست (عمل)چند نوع است :فردی با قلم کتاب می نویسد و خدا را یاری می کند مثل علامه امینی، شهید مطهری و… ، کمک مالی هم یاری کردن خداست. فردی که مسجد می سازد خدا را یاری می کند، کمک به بندگان خداهم یاری کردن خداست زیرا وقتی شما دست بنده ی خدا را می گیرید و به او کمک می کنند مثل این است که خدا را یاری کرده اید. در کار خیر پیش قدم بودن هم مصداق یاری کردن خداست.

یاری کردن خدا با زبان یعنی اینکه ما دین خدا را با زبان یاری کنیم که امروزه در جامعه ی ما خیلی کم است. ما باید به افراد جامعه تذکر بدهیم. برنامه سمت خدا یاری کردن زبانی خداست. مثلا بعضی ها نمی دانند که طلا برای مردان حرام است ما باید به آنها تذکر بدهیم. بعضی جوانان مسلمان گردنبند صلیب به گردن می اندازند. با این کار هویت اسلامی آنها زیر سوال می رود، پس باید به آنها تذکر داد.  در برنامه های تلویزیونی ،در منبرها و در میان اقوام باید مسائل اسلامی گفته شود که این خودش مصداق یاری کردن زبانی خداوند است. ما باید مصادیق حلال را بگوییم و مصادیق حرام را ببندیم .

مقام معظم رهبری فرمودند :این انقلاب بدون نام امام خمینی در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست. امام خمینی انقلاب را با یاری کردن خدا بصورت زبان شروع کرد. نوار سخنرانی  و اعلامیه های امام به قم می آمد و پخش می شد. انقلاب با بیان و قلم امام شکل گرفت.

شاه سینمای رکش آبادان را آتش زد که آنرا به گردن انقلاب انداختند ولی امام بلافاصله اعلامیه ای دادند که ما این کار را انجام ندادیم و ما با سینما مخالف نیستیم و این کار شاه است.

در مجلس یزید لعنت الله علیه خطیبی از یزید تعریف می کرد و به امام حسین(ع) توهین می کرد. امام سجاد(ع) بلند شد و به خطیب گفت: ساکت باش، تو داری خدا را به خاطر یزید  فدا می کنی. درمجلسی، ابن زیاد قتل امام حسین(ع) را توجیه می کرد و به امام حسین(ع) توهین می کرد، عبدالله بن عفیف که جانباز جنگ های زمان حضرت علی (ع)بود و دو چشمش را از دست داده بود فریاد زد: ابن زیاد، تو دروغگو هستی و پدرت هم دروغگو بود. ابن زیاد او را کشت. این می شود یاری کردن خدا با زبان. بعضی می گویند که اگر ما به کسی امر به معروف و نهی از منکر بکنیم به ما می گویند :فضول. دین خدا هزینه ای دارد و باید هزینه ی آنرا پرداخت. میثم تمار و عماریاسر را هم کشتند.

پس ما باید قلب مان را پاک کنیم .داریم که درخت پاکیزه ی خودش مفید است و میوه اش هم پاکیزه است. اعضای بدن کارمند قلب هستند. دادن خمس یاری کردن خداست. حوزه باید افرادی تربیت کند تا دین را تبلیغ کنند. امام کاظم(ع) زمانی که در زندان بودند خمس را بخشیدند ولی وقتی امام رضا(ع) به امامت رسیدند فرمودند: خمس یاری دین ماست و ما آنرا نمی بخشیم. در دوران غیبت دین داران دین خدا را از طریق مسائل مالی یاری می کنند.  حضرت خدیجه با مالش دین اسلام را یاری کرد. اگر ما در دنیا به مسلمانان فقیر کمک کنیم یعنی دین خدا را یاری کرده ایم.

یاری کردن خدا با زبان یکی دیگر از مصادیق یاری کردن خداست .ما می توانیم برای مسلمانان عراق و افغانستان دعا کنیم. ما می توانیم سخنرانی کنیم. و وظیفه ی ما گفتن است . ما باید نسبت به گناه حساسیت داشته باشیم .مثلا باید امر به معروف ونهی از منکر کنیم. اگر در جامعه می بینیم که دین لطمه می خورد باید تذکر بدهیم.

سوال – صفحه 345 قرآن کریم را توضیح بفرمایید.

پاسخ – خدا می فرماید: ما از هر کس به اندازه ی  وسعش، تکلیف می خواهیم. وقتی کسی پول ندارد حج بر او واجب نمی شود. کسی که نمی تواند ایستاده نماز بخواند می تواند نشسته بخواند.

کسانی که مال ندارند می توانند با زبان شان خدا را یاری کنند یا قلب شان را تطهیر کنند. فردی به پیامبر گفت که من می خواهم به بهشت بروم ،چکار کنم ؟ پیامبر فرمود : به فقرا کمک کن. او گفت:من ثروتی ندارم. پیامبر فرمود: مشک ها را آب کن و به درخانه هایی که آب ندارند بده. او گفت :توان ندارم. پیامبر فرمود: با مردم مهربان باش.

ما گاهی می خواهیم از تکلیف سرباز برنیم بخاطر همین می گوییم: توان نداریم ولی هر کس به اندازه ی ظرفیتش می تواند کار کند. ممکن است که خانمی بگوید که ما نمی توانیم خدا را با عمل یا قلم یاری کنیم ، این درست است ولی یک خانم می تواند با همسرش مهربان باشد و این طوری خدا را یاری کند. مثلا شما می توانید جلوی طلاق در جامعه را بگیرید یا نماز اول وقت بخوانید.

بیشتر مردم در زیارات سعی می کنند که همه ی اعمال مستحبی را هم انجام بدهند ولی بیشتر مردم در نماز جماعت مسجد محل شان شرکت نمی کنند. بعضی مواقع ما ثواب های نزدیک خودمان را فراموش می کنیم.

سوال – خداوند چگونه ما را یاری می کند؟

پاسخ – سوره آل عمران آیه 160 می فرماید: اگر خدا شما را یاری کرد هیچ کس نمی تواند شما را زمین بزند و اگر خدا شما  را رها کرد چه کسی می خواهد شما را یاری کند؟ بر خدا توکل کنید.

یاری کردن خدا در زندگی ما چند جور است. یاری کردن خدا این طور نیست که امام حسین(ع) در روز عاشورا دعا کند و یزید از بین برود و حکومت به دست امام بیفتد. خدا چطور امام حسین را یاری کرد؟ ما باید به آینده ی تاریخ نگاه کنیم. فردی به امام سجاد(ع) گفت :شما پیروز شدید یا یزید؟ امام فرمود: الان در اذان نام جدم پیامبر را می برند نه معاویه را . خدا به ما وعده ای داده است و ما باید به آن ایمان داشته باشیم ولی چگونگی تحقق پیدا کردن آنرا نمی دانیم.

ما خدا را یاری می کنیم ولی نمی دانیم خدا چطور ما را یاری می کند؟ فردی کور بود و به امام صادق(ع)گفت :دعا کنید که چشم من بینا بشود. امام فرمود :اگر بر نابینایی خودت صبر کنی خدا در قیامت به تو اجر زیادی می دهد. او گفت: من نمی خواهم بینا بشویم. پس ما حکمت کاری که خدا می کند نمی دانیم ولی به وعده ی خدا ایمان داریم.

یاری کردن خدا در زندگی چند جور است :یاری کردن فیزیکی ،در جنگ بدر خداوند فرشته هایی فرستاد تا پیامبر را یاری کنند. یاری کردن دیگر گشایش در امور است. در جنگ احد مسلمانان شکست خوردند و بعد نگذاشتند که مسلمانان به مکه بروند ولی بعد گشایش پیدا شد و مسلمانان مکه را فتح کردند. اصل این است که ما به یاری کردن خدا اعتقاد داشته باشیم. ما باید رسم بندگی را بجا بیاوریم خداوند خدایی خودش را می داند. البته ما باید درخواست های  خودمان را بگوییم و خدا خودش یاری می کند. خدا به پیامبر می فرماید: آیا ما تو را در کودکی که یتیم بودی یاری نکردیم؟

حضرت موسی نزدیک رود نیل بود که فرعون به آنها رسید. مردم به موسی اعتراض کردند ولی موسی که به خدا ایمان داشت گفت :نترسید. دریا شکافت و فرعونیان در دریا غرق شدند. موسی نمی دانست که چنین اتفاقی می افتد ولی به خدا اطمینان داشت. حضرت ابراهیم را در آتش انداختند ولی حضرت ابراهیم نمی دانست که در آتش نمی سوزد.

در خیلی از مواقع ما خواسته هایی از خدا داریم که خدا آنرا به ما نمی دهد ولی بعداً یک خواسته ی بهتری به ما می دهد.

خدایا درظهور امام زمان(عج) تعجیل بفرما؛ به برکت امام زمان(عج) به عمر، اولاد و کشور ما برکت عنایت بفرما، ما را مدیون خون شهدا و امام قرار نده و عاقبت ما را به خیر بگردان.

http://www.aviny.com/rahiyan_noor/revaiat-eshgh/khatere/15.aspxمنبع:

 نظر دهید »

نه دی، در ایران بود ولی پایه‌های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.

06 دی 1394 توسط الزهرا خلخال

نه دی، در ایران بود ولی پایه‌های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.

 نظر دهید »

میلاد نور مبارک

05 دی 1394 توسط الزهرا خلخال

 نظر دهید »

خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

04 دی 1394 توسط الزهرا خلخال

خاطرات رهبر انقلاب از شهید سپهبد علی صیاد شیرازی

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز شهادت امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی، گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره این شهید بزرگوار را منتشر می‌کند.

او را از اوایل پیروزی انقلاب می‌شناختم
من تقریباً از اوّلین روزهای پیروزی انقلاب این شهید را شناختم. از اصفهان پیش ما میآمد، گزارش میداد و کمک میخواست؛ از آن وقت ما با ایشان آشنا شدیم. او سپس به کردستان رفت و بعد هم در دوران جنگ تحمیلی فعّالیت کرد؛ بعد از جنگ هم که معلوم است. این‌که شما میبینید یک ملت، بزرگش، کوچکش، زن و مردش، جوانش، پیرش، امروزیش، دیروزیش، برای ابراز احترام به پیکر این شهید، یک اجتماع عظیم را به وجود میآورند - که جزو تشییعهای کم نظیر در دوران انقلاب بود - به‌خاطر همین اخلاص و همین صفاست. خدای متعال دلها را متوجّه میکند. ما این را لازم داریم و الحمدلله امروز هم افرادِ این‌گونه داریم.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

نبوغ نظامی
شاید امروز هم بعضی خیال کنند - که عملیاتی مثل عملیات بیت‌المقدّس، فقط یک هجوم انبوه انسانی بود! اینها سخت در اشتباهند. هیچ امواج انسانی، بدون فرماندهىِ قادرِ قاطعِ هوشیار، نمیتواند هیچ عملی را انجام دهد. در جنگ نظامی، سازماندهی و عملیات و فرماندهی و تاکتیک و دقّت‌نظر و موقع‌شناسی و دهها عامل در کنار هم، دانش نظامی را به وجود میآورد و استعداد و نبوغ نظامی را نشان میدهد. این اتّفاق، در عملیات فتح خرّمشهر - یعنی همان عملیات بیت‌المقدّس - روی داد، که همین شهید عزیزِ اخیرِ ما - شهید صیّاد شیرازی - یکی از کارگردانان اصلی این عملیات بود و خودِ او مثل ظهر چنین روزی، از آن‌جا با تلفن با بنده تماس گرفت و مژده پیروزی را داد و گفت سربازان عراقی صف طولانی کشیده‌اند تا بیایند اسیر شوند! ببینید این عملیات چقدر هوشمندانه و قوی و همه‌جانبه بود که نیروهای دشمن احساس اضطرار میکردند که برای حفظ جان خودشان بیایند خود را تسلیم اسارت کنند! که در آن روز هزاران نفر از نیروهای دشمن متجاوز - که آن همه با غرور و تکبّر، فریاد سر داده بودند - آمدند دودستی خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند!

بیانات در دیدار خانواده شهدا - ۱۳۸۴/۳/۳

شیر همه‌ی بیشه‌ها

کشتن کسی مثل «صیّاد شیرازی» خیلی هنر و توانایی و پیچیدگی تشکیلاتی نمیخواهد. آدمی از خانه‌اش بیرون میآید، سوار اتومبیلش میشود و بدون محافظ راه میافتد و میرود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگری تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌ای است، والّا اگر میخواستند مردانه جلو بیایند، صیّاد شیرازی یک نفری جواب امثال آنها را میداد.
کسی مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را هم یک نفر آدم با یک همدست میتواند بکشد؛ چون او شیر همه‌ی بیشه‌های مردانگی و شجاعت بود. بنابراین کشتن کسی مثل صیّاد شیرازی، نه دلیل قوّت سازمانی و نه دلیل طرفدار داشتن کسی است. این کار جز خباثت و شقاوت و دوری روزافزون آنها از مردم و ارزش‌ها، چیز دیگری را نشان نمیدهد.
وقتی مردم به این حادثه، این طور جواب میدهند، خیلی چیزهای بزرگ به دست ملت میآید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبی است. شما ببینید در تشییع شهید صیّاد شیرازی چه اجتماعی تشکیل شد! همه متأثّر بودند و گریه میکردند. هیچ کس به خاطر رودربایستی و برای نشان دادن خود نیامده بود؛ همه با یک انگیزه‌ی قلبی آمده بودند.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

معجزه اخلاص

بنده وقتی به تلویزیون نگاه میکردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را میدیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکی از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوی اثر میگذارد و آن، اخلاص است.
برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبی است؛ یعنی کار را برای خدا کردن و همان چیزی که مضمون عامیانه‌اش در شعری آمده است: «تو نیکی میکن و در دجله انداز». انسان برای خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پی این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضای او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر میدهد. خدای متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد.
البته خودِ شهادت بزرگترین اجری بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، برای انسان خیلی افتخار است. بالاخره صیاد شیرازی، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سی سال دیگر - که با یک چشم به هم زدن میگذرد - از دنیا میرفت و از همین دروازه عبور میکرد؛ منتها با یک ناخوشی، با یک بیماری، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ی قلبی؛ از این حوادثی که دائم اتفاق میافتد.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

حیف بود صیاد بمیرد
دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی این‌که دعا کنید من روسفید بشوم، دوم این‌که دعا کنید من شهید بشوم. گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همه‌تان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌ی شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشم‌های شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر من را هم به‌تان بدهند!
فاصله‌‌ی بین مرگ و زندگی، فاصله‌ی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات میکنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند.

بیانات در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه  ۱۳۸۴/۱۰/۲۱

مرگ تاجرانه

بنده از قدیم میگفتم شهادت مرگ تاجرانه و مرگ زرنگهاست. آدم همین روغن ریخته را نذر امامزاده میکند. انسان جانِ رفتنىِ از دست دادنىِ نماندنی را به گونه‌ای به خدای متعال میسپرد؛ در صورتی که این متعلّق به اوست و او بالاخره انسان را میبرد. بنابراین اوّلین اجری که خدا به شهید داده، خودِ شهادت است؛ یعنی روغن ریخته‌ی او را قبول کرد و هدیه‌ای را پذیرفت و در نتیجه شهید در عالم وجود و تا قیامت، انسان با ارزش و ماندگاری شد.

بیانات در دیدار فرماندهان ارتش - ۱۳۷۸/۱/۲۵

 1 نظر

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

04 دی 1394 توسط الزهرا خلخال

 

اونایی که ازدواج کردن حتما بخونن!

روزی زنی به شوهرش گفت امروز مقاله ای خواندم در یک مجله برای بهبود رابطه زناشویی حاضری امتحانش کنیم؟! مرد گفت: بله حتما.

زن گفت در مقاله نوشته بود: هر کدام ما یک لیست جداگانه از چیزهایی که دوست نداریم طرف مقابل انجام دهد یا تغیراتی که دوست داریم در همسرمان رخ دهد تهیه کنیم و بعد از یک روز فکر کردن و اصلاح آن روز بعد آن را به همسرمان بدهیم.

شوهرش با لبخند پاسخ مثبت داد و کاغذی برداشت و به اتاق نشیمن رفت و زن هم به اتاق خواب رفت و شروع به نوشتن کرد

صبح روز بعد هنگام خوردن صبحانه زن به همسرش گفت حاضری شروع کنیم؟ و سپس گفت من اول شروع کنم؟ شوهرش گفت باشه شما شروع کن.

زن چند ورق کاغذ درآورد که لیست بلندبالایی در آنها نوشته بود و شروع به خواندن کرد:

عزیزم من دوست ندارم شما…و همینطور ادامه داد از کارهای کوچک و بزرگی که همسرش انجام می دهد و او را اذیت می کند.

مرد سکوت کرده بود و همسرش همچنان لیستی از تغییراتی که باید شوهرش در خود ایجاد می کرد را میخواند تا اینکه زن احساس کرد همسرش ناراحت شده است و پرسید: عزیزم دوست داری ادامه بدم؟ مرد گفت: اشکالی نداره عزیزم شما ادامه بده!

بالاخره لیست زن تمام شد و به شوهرش گفت: حالا تو شروع کن.

مرد کاغذی از جیبش درآورد و گفت: دیروز خیلی فکر کردم و از خودم پرسیدم که دوست دارم چه تغییراتی در تو ایجاد کنم. هر چقدر فکر کردم حتی یک چیز هم به ذهنم نرسید چون تو رو همینجور که هستی قبول کرده ام! سپس کاغذ را که سفید سفید بود به زنش نشان داد و ادامه داد از نظر من تو در نقص هایت کاملا بی نقصی!

زن بغض کرده بود و شوهرش ادامه داد من تو را با تمام نقاط مثبت و منفی که داری قبول کرده ام.

من کل این مجموعه رو دوست دارم و من واقعا عاشقتم. همین

زن کاغذهایی که نوشته بود مچاله کرد و از نظر خودش شرمنده شد

به یاد بیاورید چگونه عاشق همسرتان شدید؟

اگر او را بخاطر اینکه شوخی می کرد و آدم پرحرف و شادی بود دوست داشتید پس چرا حالا دوست دارید او زیپ دهانش را بکشد؟

اگر آدم ساکت و قوی و جدی بود و بخاطر این موضوع عاشقش شدید چرا حالا می خواهید او پرحرف و شوخ طبع باشد؟

اگر بخاطر گذشت و مهربانیش عاشق او شدید پس چگونه اکنون اورا بخاطر دل رحمیش سرزنش می کنید؟

دست از مقایسه بردارید:

قابل توجه متاهلین عزیز…

«««آویزه گوشمان باشد….

هیچ کدام از آنهایی که همسرت را با آنها مقایسه

می کنی ، هنوز با تو زندگی نکرده اند تا نقاط

ضعفشان را هم ببینی ….!!!!

از دور همه در زندگیشان قهرمانند ……

اما نه …!!!!!!

قهرمان واقعی کسی است که با

خوشی و ناخوشی ، عاشقانه در کنارت

زندگی می کند ……

قهرمان زندگیت را عاشقانه باور کن!!!

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 16
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 42
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس