مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

قیام 15 خرداد؛ تداوم مسیر نهضت خونین سید‌الشهدا (ع)/ دستاوردهای این قیام خونین چه بود؟

15 خرداد 1395 توسط الزهرا خلخال

به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای باشگاه خبرنگاران،بی‌شک هیچ دگرگونی و انقلابی بدون علت و پیشینه پدید نمی‌آید و عواملی در شکل‌گیری آن موثر است. قیام 15 خرداد را بدون تردید باید اوج بحران رژیم شاهنشاهی و البته نقطه عطفی در کارنامه شکوهمند نظام اسلامی ایران برشمرد که بی‌هیچ شبهه‌ای نتیجه آن در 22 بهمن 57 به‌ثمر رسید و طعم بی‌نظیر پیروزی حق علیه باطل را به ذائقه ایران و ایرانی خوش آورد.

انقلاب اسلامی مردم ایران در زمان پیدایش و ظهور و بروز خود (سالهای 40-43)در بردارنده عواملی بود که از جمله آن می‌توان به رحلت آیت اللّه بروجردی و مطرح شدن نام امام خمینی (ره)، جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، جریان همه پرسی ششم بهمن ، حادثه خونین فیضیه و دستگیری امام(ره) و در نتیجه آن قیام 15 خرداد 1342 اشاره کرد.

111



**سفر شاه به آمریکا و آغاز دیکتاتوری در ایران

آغاز و سرمنشاء این تحولات در کشور، سفر “محمدرضا پهلوی” به آمریکا در فروردین 1341 و دادن این اطمینان به “کندی” رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده در مورد اجرای برنامه‌های موردنظر واشنگتن در کشور بود .
به‌این ترتیب شاه در بازگشت، دولت امینی را بر کنار و در 28 تیر 1341 دولت “اسدالله علم” را جایگزین وی کرد ، از این منظر دولت علم، آغاز دیکتاتوری مطلق شاه بر کشور تلقی می‌شود.

اولین اقدام دولت علم در جهت اجرای سیاستهای جدید، تصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در هیئت دولت محسوب می‌شود.

**لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی

بر‌اساس این لایحه که در ۱۴ مهر ۱۳۴۱ با ۹۲ ماده و 17 تبصره از تصویب کابینه امیر اسدالله علم گذشت و در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات منتشر شد به زنان حق رأی داده می‌شد و همچنین شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید از شرایط انتخاب شوندگان حذف شد ، همچنین افراد می‌توانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را در مجلس شورای اسلامی به جای آورند. این موارد باعث اعتراض حوزه علمیه قم شد. فردای آن روز علما و مراجع قم طی تلگرافی به شاه به این مصوبه اعتراض کردند.

به این ترتیب امام خمینی(ره) ضمن انتشار بیانیه‌ای در این خصوص تاکید کردند:” اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملّت ایران و مسلمین جهان، اعلام خطر می‌کنم،  قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیستها است… ملّت مسلمان تا رفع این خطرها نشود، سکوت نمی‌کنند و اگر سکوت کنند، در پیشگاه خداوند قاهر، مسئول و در این عالم محکوم به زوال است.”

سرانجام، پایمردی امام(ره) و حمایت مردم و روحانیت معظم پاسخ می‌دهد و دولت لایحه را پس می‌گیرد ولی از آن به بعد، شهر مقدس قم و شخص “آیت الله روح‌الله موسوی خمینی” مورد توجه و رصد حکومت قرار می گیرد.


** “انقلاب سفید” یا “انقلاب از بالا” به رفراندوم گذاشته می‌شود

در ماه های پایانی سال، ۱۳۴۱ محمدرضا شاه كه ناكامی طرح انجمن های ایالتی و ولایتی را به تلخی پشت سر می‌گذاشت، تصمیم گرفت اصول ششگانه ای را با حذف و اضافاتی در قالب «انقلاب سفید» به رفراندوم بگذارد. این اصول ششگانه در واقع همان انقلاب از بالایی بود كه آمریكا به كشورهای توسعه نیافته اعلام كرده بود. اصلاحات ارضی، سهیم كردن كارگران در كارخانه ها، سپاه دانش كه به نوعی به زن ها برمی‌گشت و قانون ملی كردن جنگلها، جزو اصول لوایح ششگانه شاه بود.

اینها مسائلی بود كه به ظاهر، وجهه عمومی شاه را در مقابل اقشاری از مردم بالا می‌بُرد. این اصول، ظاهری فریبنده و عوام پسندانه داشت و مخالفت با آنها اعتراض افراد ناآگاه را در پی‌داشت.

به‌هر حال با وجود تمام مخالفتهایی که در شهر ‌های مختلف به ویژه شهرهای مذهبی رخ داد، رفراندوم در ششم بهمن ماه ۱۳۴۱ برگزار شد و رسانه‌های عمومی اعلام كردند كه اصول پیشنهادی شاه با رای بالایی پذیرفته شده است، این درحالیست‌ که اسناد متعددی مبنی بر تشریفاتی و غیر واقعی بودن این انتخابات در دست است.

در ادامه این روند، شاه در یک سخنرانی از روحانیون و مراجع عظام تقلید با تعابیر نادرستی یاد کرد و به آنها نسبت به سرکوب قریب‌الوقوعی هشدار داد.

امام(ره) به‌منظور مطلع ساختن مردم از قصد رژیم، ضمن صدور اعلامیه‌ای نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کردند. در این اطلاعیه امده بود:  “عظم الله تعالی اجوركم. چنانچه اطلاع دارید دستگاه حاكمه می خواهد با تمام كوشش به هدم احكام ضروریه اسلام قیام و به دنبال آن مطالبی است كه اسلام را به خطر می اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر(عج) جلوس می كنم و به مردم اعلام خطر می نمایم. مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبتهای وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند. “

سایر علما از جمله 46 نفر از علمای تهران نیز با صدور اعلامیه ای عید نوروز را عزای عمومی اعلام كردند.



قیام 15 خرداد تداوم مسیر نهضت خونین سید‌الشهدا/دستاوردها و پیامدهای قیام خونین 15خرداد
 

**حادثه فیضیه یا عامل قیام آفرین


در واکنش به این اقدام مرجعیت، ساواک قم مجلس روضه خوانی را که از طرف آیت اللّه گلپایگانی(ره) منعقد شده بود، مورد حمله قرار داد. در این هجوم که روز دوم فروردین 1342 صورت گرفت، مردم و طلاب مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به رگبار بسته شدند و مدرسه فیضیه به خون ملّت رنگین شد.

به‌ این ترتیب و با اطلاع امام خمینی(ره) از فجایع فیضیه، ایشان یه ایراد یکی از تندترین سخنرانی‌های خود علیه رژیم پرداخته و فرمودند: “شاه دوستی؛ یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه دوستی؛ یعنی، ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، محو آثار اسلامیت، شاه دوستی؛ یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل قرآن کریم، شاه دوستی؛ یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجّه دارند که اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است. ”

خونهای ریخته شده در فیضیه از یکطرف و  روشنگری‌های امام(ره) از طرف دیگرسبب شد تا حکومت با اتخاذ تدابیر امنیتی سختگیرانه‌ای به استقبال محرم و عاشورای 42 برود و به همین جهت وعاظ و طلاب در مجالس خود از سخنرانی درخصوص شاه اسرائیل و آمریکا منع شدند.



قیام 15 خرداد تداوم مسیر نهضت خونین سید‌الشهدا/دستاوردها و پیامدهای  این قیام خونین

 

**سخنرانی حماسی رهبر در عاشورای 42


در این میان امام(ره) با هوشیاری تمام سعی کردند تا فاجعه فیضیه را در سخنرانی ها و بیانات خویش تا محرم 42 زنده نگه دارد. از این منظر شهر قم شاهد سخنرانی‌های تاریخی و تکرار نشدنی ایشان بود که با انتقادات شدید از حکومت، اسرائیل و آمریکا نشان می داد مردم و روحانیت در مسیری غیر قابل بازگشت ودر تقابل با حکومت شاهنشاهی قرار گرفته‌اند.

** ارتباط بین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت سخنرانی در مورد آنهارا ممنوع کرده است

امام(ره) در این سخنرانی‌ها می‌فرمودند: “ای آقای شاه! ای جناب شاه! بدبخت، بیچاره! 45 سال از عمرت میره، عبرت بگیر. عبرت از پدرت بگیر. اگر راست می‌گویند که تو با اسلام و روحانیت مخالفی، بد فکر می کنی. اگر دیکته می کنند، به دست تو می دهند، در اطراف آن فکر کن. چرا بی تأمّل حرف می زنی؟ چه ارتباطی بین شاه و اسرائیل است که سازمان امنیت می گوید: از شاه صحبت نکنید، از اسرائیل هم صحبت نکنید؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه، اسرائیلی است؟ آیا به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ آقای شاه! اینها می خواهند تو را یهودی معرفی کنند تا من بگویم کافری، از ایران بیرونت کنند و به تکلیف تو برسند.”

حدود 24ساعت پس از این سخنرانی کوبنده توسط امام(ره) نیروهای امنیتی حکومت واکنش نشان داده و شبانه به منزل ایشان یورش برده و امام را دستگیر و به زندان قصر منتقل کردند.


111





**روشنگری‌های خمینی کبیر و قیام 15 خرداد

صبح روز 15خرداد مقارن با 12 محرم خبر دستگیری امام(ره) توسط حکومت ستمشاهی در سراسر قم منتشر شد و مردم در برابر این اقدام واکنش نشان دادند.

 شعار اصلى جمعیت تظاهرات کننده، ” یا مرگ یا خمینى” بود که از تمام فضاى قم به گوش مى رسید. خشم مردم آنچنان بود که ابتدا مأمورین پلیس پا به فرار گذاشتند و پس از تجهیز قوا به میدان آمدند. نیروهاى کمکى نظامى نیز از پادگان هاى اطراف به شهر قم گسیل شدند. هنگامى که سیل جمعیت از حرم حضرت معصومه(ع) بیرون آمدند، رگبار مسلسلها گشوده شد و تا درگیرى شدید تا چندساعت ادامه داشت. حمام خون به راه افتاده بود. هواپیماهاى نظامى از تهران به پرواز درآمدند و در فضای شهر قم برای ایجاد رعب بیشتر دیوار صوتی را شکستند. قیام با سرکوبی شدید کنترل شد. کامیون های نظامی، اجساد شهدا و مجروحین را به سرعت از خیابانها و کوچه ها به نقاط نامعلومی بردند. غروب آن روز شهر قم حالتی جنگ زده داشت.

خبر دستگیری امام خمینی(ره) به تهران، مشهد، شیراز و دیگر شهرها رسید و وضعیتی مشابه قم پدید آورد. مردم ورامین و شهرک هاى اطراف به سوی تهران سرازیر شدند. تانک ها و ابزار زرهی و نیروهای نظامی برای جلوگیری از ورود معترضین به شهر در سه راهی ورامین با جمعیت درگیر شدند و جمع زیادی از راهپیمایان را به خاک و خون کشیدند. جمعیت انبوهی در حوالی بازار تهران و مرکز شهر نیز گرد آمده و با شعار “یا مرگ یا خمینى” به سوی کاخ شاه به حرکت درآمدند.

این اعتراضاتِ به حق، با واکنش شدید رژیم ستمشاهی روبه رو شد و بر همین اساس توسط نیروهای جهنّمی و خون آشام خود، تظاهرکنندگان را با وضع فجیعی قتل عام کرد و به این ترتیب یوم اللّه 15 خرداد شکل گرفت.


چند روز پس از دستگیری امام(ره) دهها نفر از مراجع و علمای ایران به عنوان اعتراض به دستگیری امام (ره) به تهران مهاجرت کردند. بر اثر اعتراض علما و فشار افکار عمومی سرانجام امام خمینی(ره) پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهرتهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت.

از نخستین ساعات روز بعد مغازه داران تهران و شهرستانها به مناسبت آزادی نسبی امام(ره) بر سر در مغازه‌های خود پرچم نصب کرده و چراغانی کردند و به مردم شیرینی و شکلات دادند.

یک روز پس از انتقال امام (12 مرداد) روزنامه‌های کثیر‌الانتشار کشور چیزی رابه دستور ساواک منتشر کردند. تا در نظر مردم چنین وانمود کنند که انتقال امام(ره) از زندان به محل جدید به دلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی بوجود آمده است. این خبر که شایعه‌ای بیش نبود و امام(ره) بعداً پس از آزادی کامل و بازگشت به قم در اولین فرصت طی یک سخنرانی آنرا به شدت تکذیب کردند.

شاه که تصور می‌کرد با سرکوب قیام 15 خرداد، دستگیری امام(ره)، کوتاه آمدن برخی از علما و از همه مهمتر شایعه تفاهم، امام(ره) را منزوی ساخته است بتدریج در جهت عادی نشان دادن اوضاع حرکت کرد. از اینرو اسدالله علم را در 17 اسفند 42 برکنار ساخت و وانمود کرد او مسبب حوادث اخیر بوده و عزل وی به دنبال تفاهم با امام تحقق یافته است.

بعد از علم، حسنعلی منصور به نخست‌وزیری رسید. او طی نطقی با تمجید از اسلام، از آن به عنوان “یکی از مترقی‌ترین و برجسته‌ترین ادیان جهان” یاد کرد و بر مراحم و عطوفت خاص شاه به مقامات روحانی تأکید کرد. دو روز پس از سخنان منصور ، امام خمینی بدون اطلاع قبلی در شب 18 فروردین 43 وارد قم شده و به تدریج مورد استقبال علما و مردم قرار گرفتند. در همان روز، روزنامه اطلاعات در مقاله‌ای تحت عنوان “انقلاب سفید شاه و امریکا” نوشت :” چقدر جای خوشوقتی است که جامعه روحانیت نیز در واکنش اکنون باهمه مردم، همگام در اجرای برنامه‌های انقلاب شاه و مردم شده است".

امام خمینی(ره) در واکنش به این اتهام در 21 فروردین طی سخنانی مطالب روزنامه اطلاعات را به شدت تکذیب کرده و اظهار داشتند:
“خمینی را اگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد. من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح به دست بگیرم. من پاپ نیستم که فقط روزهای یک شنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات خود سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. “

**دستاوردها و پیامدهای قیام خونین 15خرداد

در واقع می توان قیام 15 خرداد را حرکت خودجوش و مردمی بدون برنامه ریزی قبلی دانست که با توجه به بسترها و زمینه های قبلی به وجود آمد و در حمایت از رهبر دینی و یاری آرمانهای متعالی، به اوج خود رسید و شهرها و مناطق مختلف ایران را در بر گرفت.


قیام 15 خرداد تداوم مسیر نهضت خونین سید‌الشهدا/دستاوردها و پیامدهای قیام خونین 15خرداد


آنچه 15خرداد را در تقویم ایران اسلامی تبدیل به روزی متمایز و استثنایی می‌کند، سند زنده مخالفت غیورانه ملت ایران با عمال اجنبی و استعمارگران است.

ازاین منظر ، 15 خرداد را می‌توان تداوم مسیر نهضت آزادی‌خواهی سید مظلومان اباعبدالله‌الحسین(ع) در برابر حکومت فاسد بنی‌امیه قلمداد کرد.



 1 نظر

عوامل آسيب زای خانواده از نگاه قرآن

15 خرداد 1395 توسط الزهرا خلخال

«بسم الله الرحمن الرحیم»

موضوع: عوامل آسيب زای خانواده از نگاه قرآن

نویسنده:حبیبه شاهنده

چکیده خانواده رکن اساسی جامعه ی انسانی است و شرط پویایی و استواری آن، وجود روابط صحیح و پایدار میان همسران است. پایداری و استواری روابط بین زن و شوهر زمانی تداوم خواهد ماند که هیچ مانع و سدی مابین همسران نباشد. طبق آیات و روایات در میان همسران عواملی وجود دارد که می توان از آن به عنوان آفت روابط همسران یاد نمود. در این مقاله آسیب های که می توانست روابط مابین همسران را با خطرات جدیتری مواجه سازد بررسی و تبیین شده است که این عوامل آسیب زا به سه دسته کلی مانند: 1- آسيب هايى مرتبط با مرد؛ 2. آسيب هاى مرتبط با زن؛ 3 آسيب هاى كلّى خانواده ؛ تقسیم بندی شده است که طبق آیات و روایات تبین و بررسی شده است. کلمات کلیدی: قرآن، خانواده، آیات، آسیب ها، تحکیم فهرست صفحه مقدمه………………………………………………………………………………………………………..4 تعریف خانواده……………………………………………………………………………………………6 عوامل آسیب زای خانواده……………………………………………………………………………..6 عوامل آسیب زا از طرف شوهر بر زن……………………………………………………………..6 عوامل آسیب زا از طرف زن بر شوهر……………………………………………………………..11 عوامل آسیب زا از طرف دیگران…………………………………………………………………….14 بحث و نتیجه گیری……………………………………………………………………………………17 منابع……………………………………………………………………………………………………..18 مقدمه خانوده به عنوان اولین نهاد اجتماعی، اصلی ترین و اساسی ترین رکن جامعه و بستر فرهنگ های گوناگون و زمینه ساز بدبختی و خوشبختی بشر و امت ها به شمار می آید كه این نهاد، بر پايه ازدواج مرد و زن ، شكل مى گيرد و با توليد مثل ، گسترش مى يابد . دراين نهاد ، پایه اولیه شخصیت انسان صورت می پذیرد و مهم ترين عامل تكامل جامعه بشر است و به همین خاطر در اسلام، برای تأسیس و استوار سازی این نهاد و پیشگیری از فروپاشی آن، برنامه های و رهنمود های متکامل و بسیار مهمی ارائه نموده است. و بنابراین، اسلام ـ كه برنامه تكامل انسان است ـ ، براى تأسيس و تحكيم اين نهاد سرنوشت ساز و پيشگيرى از فروپاشى آن ، رهنمودهاى بسيار مهمى ارائه كرده است . تأمل در اين رهنمودها و مقايسه آنها با آنچه در ساير مكاتب در باره خانواده ديده مى شود ، به روشنى نشان مى دهد كه اين مكتب ، ريشه در وحى الهى دارد و منطبق با فطرت انسانى است و براى صيانت خانواده و پيشگيرى از فرو پاشى آن ، راهى جز عمل به رهنمودهاى اين آيين الهى نيست نهادهاي اجتماعي هر يك براي برآوردن نيازي از نيازهاي اساسي بشر پديد آمده اند. نهاد خانواده نيز در پي سامان بخشيدن به نيازهاي جنسي و توليد نسل و سكونت و آرامش روحي است. اما با اين وصف، نهاد خانواده در تعامل با ساير نهادهاي اجتماعي اشكال و صور متنوّعي مي يابد، روابط اعضاي خانواده را دگرگون مي كند و كاركردهاي آن را به چالش مي كشاند. خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون، به عنون اصلی‏ترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگ‏ها، تمدن‏ها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی‏ اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به عنوان مکتبی انسان‏ساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد. از این رو، این نهاد مقدس را کانون تربیت می‏شمرد. نیک‏بختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته می‏داند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از جمله دست‏یابی به آرامش برمی‏شمارد. خانواده دارای کارکردهای گوناگونی از جمله محیط آرامش برای خانواده، محل امن، محل رابطه قدسی، محل ذکر و تلاوت آیات الهی و غیره است که خداوند در مورد محل تسکین و آرامش در سوره نحل، آیه 80، می فرمایند: « و الله جعل لکم من بیوتکم سکنا» ، (خداوند از خانه های شما محل سکونت و آرامش برایتان قرار داد). که اگر این کاکردها در خانواده وجود نداشته باشد آسیب های جبران ناپذیری برای اساس تحکیم خانواده به وجود خواهد آمد. اعضای خانواده نبیاز به آرامش، نیاز به امنیت دارد همچنین زن و شوهر نیاز به رفع عرایز جنسی و رابطه مشروع دارد که طریق آن بتوانند به آرامش روحی و روانی برسند که در صورت نبود آن، عواقب بسیار خطرناکی برای خانواده در پی خواهد امد که همچنان که در آمار ها این عواقب از جمله آمار طلاق مشاهده می شود زمانی که در خانواده نیازهای اساسی از جمله رفع غرایز جنسی و غیره برطرف نمی شود در فضای خانواده اغتشاش و به دنبال آن طلاق عاطفی و جدایی و عواقب دیگری مشاهده می شود افزایش آمار طلاق، به عنوان مغبوض ترین حلال الهی و کاهش درخواست برای ازدواج و افزایش سن ازدواج نشان می دهد نهاد خانواده به هر دلیل نتوانسته احساس رضایتمندی را در زوجین ایجاد کند یا بر مطلوبیت آزادی های فردی و کسب موفقیت های اجتماعی و شغلی، غلبه کند. در گزارشی در تاریخ ۱۳۹۳/۷/۹ اعلام شد ۸۰ درصد طلاق‌ها در ایران در جوانان زیر ۳۰ سال است، «معاون امور جوانان و ساماندهی وزارت ورزش و جوانان ایران»، محمود گلزاری اعلام‌کرد ۸۰ درصد ازدواج‌هایی که در ایران به طلاق منجر می‌شوند طلاق‌های در میان جوانان زیر ۳۰ سال است؛ و بخش عمده این طلاق‌ها نیز به دلیل انتخاب نامناسب همسر است • آمار بالای زنان متقاضی طلاق نسبت به گذشته نشان می دهد میزان رضایتمندی زنان از زندگی در نهاد خانواده بیش از مردان کاهش یافته است. در واقع اگر خانواده نتواند زمینه و بستر مناسبی برای آرامش خانواده باشد با آسیب های زیادی از جمله طلاق مواجه خواهد شد که از هدف از نگارش این مقاله هم تبین و بررسی عوامل به وجود آورنده آسیب ها در خانواده است که بر آساس آیات قرآنی به تحلیل و بررسی این آسیب ها و آفت های خواهد پرداخت؟ آنچه در این مقاله در پی پاسخ گویی به آن خواهیم بود این سوالات می تواند باشد: عوامل آسیب زای خانواده از منظر قرآن کدامند؟ برای جبران این آسیب های چه راهکاری می توان ارائه نمود؟ در این مقاله ابتدا به تعریف مفاهیم و اصطلاحات خواهیم پرداخت و سپس به عوامل آسیب زا از منظر قران که می تواند فروپاشی خانواده را به وجود آورد خواهیم پرداخت. 1-تعریف خانواده: تعاریف متعددی از خانواده ارائه شده است که این تعاریف عبارتند از: خانواده گروهي از افراد است كه از طريق هم خونی، ازدواج يا فرزندخواندگي به هم پيوند خورده و كاركرد اجتماعي اصلي آن‌ها توليد مثل است.» . خانواده متشكل از افرادي است كه از طريق پيوند زناشويي، هم‌خوني يا پذيرش فرزند با يكديگر به عنوان زن، مادر، پدر، شوهر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابل هستند؛ فرهنگ مشترك پديد مي‌آورند و در واحد خاص زندگي مي‌كنند.» و یا خانواده همچون گروهي از افراد است كه روابط آنان با يكديگر بر اساس هم‌خوني شكل مي‌گيرد و نسبت به يكديگر خويشاوند محسوب مي‌شوند.» . برگس ولاك مى‏نويسد:«خانواده گروهى است متشكل از افرادى كه از طريق پيوند زناشويى، همخونى، و يا پذيرش (به عنوان فرزند) با يكديگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشتركى پديد آورده و در واحد خاصى زندگى مى‏كنند.» . مك آيور از ديگر جامعه‏شناسان خانواده مى‏گويد:«خانواده گروهى است داراى روابط جنسى چنان پايا و مشخص كه به توليدمثل و تربيت فرزندان منجر گردد.» سازمان ملل متحد (1994) ، خانواده را چنين تعريف مي‌ نماید: «خانواده يا خانوار به گروه دو يا چند نفره‌اي اطلاق مي‌شود كه با هم زندگي مي‌كنند؛ درآمد مشترك براي غذا و ديگر ضروريات زندگي دارند و از طريق خون، فرزندخواندگي يا ازدواج، با هم نسبت دارند. در يك خانواده ممكن است يك يا چند خانواده زندگي كنند، تمام خانوارها، هم خانواده نيستند » 2 -عوامل آسیب زای خانواده آسیب ها، آفاتی هستند که می توانند ریشه و اساس تحکیم خانواده را برهم زند و و انواع اختلاف ها و بحث و جدال را در خانواده بوجود آورد كه معمولاً این آسیب ها یا از ناحیه زن و یا شوهر هستند و یا از ناحیه پدر یا مادر و یا اشخاص دیگر از جمله خواهر و برادر، خاله و عمو و ..، که هر یک از آنها می تواند آفتی برای ایجاد اختلاف در میان خانواده باشد . این آسیب ها عبارت اند از: 1-2- عوامل آسیب زا از طرف شوهر بر زن الف- بد اخلاقی و بدخویی بداخلاقی و بدخویی یکی از ،آفتها و آسیب زای در خانواده است که از طرف مرد بر زن اعمال می شود و زنها را نسبت به مرد بدبین می کند بداخلاقی مرد در خانه محیط خانواده را مسموم کرده و فروپاشی خانواده را به وجود آورد آمار فعلي دادگاه هاي خانواده، بدخويي مرد را از علت هاي قابل توجه متلاشي شدن خانواده برمي شمرند. بر همين اساس، با وجود ترغيب به تزويج جوانان از سوي اسلام، امام رضا(ع) در راهنمايي حسين بن بشار كه خويشاوند بدخويش به خواستگاري دخترش آمده است، مى فرمايد: «لا تُزَوِّجهُ إن كانَ سَيِّئَ الخُلُقِ» . (اگر بدخُلق است، دخترت را به همسرى وى در نياور. ) همچنین در روایتی دیگری از امام على عليه السلام آمده است «:كسى كه بداخلاق است ، خانواده اش از او خسته [و بيزار] مى شوند» خوش اخلاقی و خوش خلقی، از عوامل تحكيم بنیان خانواده است که روابط و دوستی میان اعضای خانواده را مستحکم و استوار می سازد . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه مى فرمايد : «حُسنُ الخُلقِ يُثبِتُ المَوَدَّةَ» ) خوش خويى ، دوستى را استوار مى كند). اين وظيفه نيز ميان مرد و زن، مشترك است؛ امّا از آن جا كه مرد ، رياست خانواده را به عهده دارد ، درباره داشتن خوىِ نيكو ، به او بيشتر توصيه شده است. همچنین در حديثى ديگر از پیامبر(ص) آمده است : «أحسَنُ النّاسِ ايمانا أحسَنُهُم خُلُقا وألطَفُهُم بِأهلِهِ ، وأنا ألطَفُكُم بِأهلي» ( شايسته ترينِ مردمان ، از جهت ايمان ، كسى است كه خوش اخلاق ترينِ آنها باشد و با خانواده اش مهربان تر باشد ، و من ، مهربان ترين شما با خانواده ام هستم) . همچنين با اين كه خوش رفتارى متقابل مرد و زن براى تحكيم پيوند خانوادگى ضرورى به نظر می رسد ، امّا قرآن كريم به مردها اين گونه توصيه و سفارش مى فرمايد: «وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْـئا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا » ب- عدم مدارا به زن مدارا نکردن مرد با همسر خود می تواند آسیب های برای خانواده بوجود اورد و پیامدهای جبران ناپذیری بر پیکره خانواده بگذارد. و به همین سبب ممکن است در طول زندگی مشترک، به دلیل برخی از مسائل، از میزان مهر و محبت زن و شوهر نسبت به هم کاسته شود . و یا ممکن است وجود برخی از خصوصیات اخلاقی در زن و یا شوهر، کدورت و دلسردی در بین ایشان ایجاد کند و زوجین تصور کنند که می توانند از طریق جدایی، زندگی بهتری را برای خود فراهم آورند . قرآن کریم با توجه به اهمیت لزوم حفظ نظام خانواده و نیز با توجه به این که حق طلاق در دست مردان است، خطاب به ایشان می فرماید: «فان کرهتموهن فعسی ان تکرهوا شیئا و یجعل الله فیه خیرا کثیرا» و اگر از آن ها (به جهتی) کراهت داشتید (فورا تصمیم به جدایی نگیرید)، چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می دهد . در این آیه، به مردان توصیه شده است که نسبت به همسران خود مدارا نمایند; هر چند که مورد پسند و رضای شما نباشند . و در مقابل، برای کسانی که چنین رفتار نمایند، مژده «خیر کثیر» می دهد; زیرا انسان به جهت محدودیت علم و دانش، از بسیاری از مطالب بی اطلاع است . و نیز امام علی ( علیه السلام) در رابطه با مدارا کردن به مردان چنین می فرمایند: «فدارها علی کل حال و احسن الصحبة لها لیصفوا عیشک » در هر حال، با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با صفا شود . مرد باید بداند که غرائز و احساسات او، با غرائز و احساسات همسرش متفاوت است و هر یک برای مقصودی خاص خلق شده اند . هر یک از زن و شوهر، باید وظایف و تکالیف خود را انجام دهد و برای دیگری ایجاد مزاحمت ننماید . مرد هیچ گاه نباید از همسرش انتظار داشته باشد که مطابق او فکر کند، یا مثل او عمل نماید . بلکه باید در مقابل گفتار و رفتار او مدارا پیشه کند تا زندگی برای هر دویشان شیرین و لذت بخش گردد پ- آزار و اذیت کردن همسر آزار و اذیت کردن زن از سوی مرد یکی دیگر از عوامل آسیب زای خانواده است که متاسفانه به علت ناآگاهی مرد نسبت به روحیه زن که از یک محیط گرم و محبت آمیز قدم به خانه ناآشنای همسر می گذارد نسبت به او بی مهربانی کرده و وی را اذیت کرده و به طریق پایه آسیب محیط خانه را رقم می زند . زن دوست دارد از طرف مرد مورد احترام قرار گرفته و مورد محبت قرار گیرد و دوست دارد به مرد خود محبت کند. در اين حالت، اگر در قبال محبّت و تلاشى كه بروز مى دهد ، پاسخ محبّت آميز نگيرد و حتّى در عوض آن ، آزار ببيند، دير يا زود، از محبّت دهى ، دست مى كشد و كانونى كه بايد با محبت و مودّت گرم شود ، به سردى مى گرايد . روشن است كه كمتر همسرى با اين وضعيت ، حاضر به ادامه زندگى است و اگر هم آن را ادامه دهد ، چنين زندگى اى را نمى توان يك زندگى سالم و يك كانون پُرحرارت خوانْد. از پيامبر اکرم (صلی الله علیه وآله والسلم) در رابطه آمده است: « مَن أضَرَّ بِامرَأةٍ حَتّى تَفتَدِىَ مِنهُ نَفسَها ، لَم يَرضَ اللّه ُ تَعالى لَهُ بِعُقوبَةٍ دونَ النّارِ ؛ لِأنَّ اللّه َ تَعالى يَغضَبُ لِلمَرأةِ كَما يَغضَبُ لِليَتيمِ »، هر كس به زنى آزار برساند تا آن زن [ با بخشيدن مهريه اش ] ، جان خود را از او بخرد ، خداى تعالى براى آن مرد ، به كيفرى كمتر از آتش ، رضايت نداده است ؛ چرا كه خداوند متعال براى زن ، همان گونه به خشم مى آيد كه به خاطر يتيم همچنین در حدیثی دیگری می خوانیم : «أيُّ رَجُلٍ لَطَمَ امرَأتَهُ لَطمَةً ، أمَرَ اللّه ُ عز و جل مالِكا خازِنَ النّيرانِ فَيَلطِمُهُ عَلى حُرِّ وَجهِهِ سَبعينَ لَطمَةً في نارِ جَهَنَّمَ . وأيُّ رَجُلٍ مِنكُم وَضَعَ يَدَهُ عَلى شَعرِ امرَأةٍ مُسلِمَةٍ ، سَمَّرَ كَفَّهُ بِمَساميرَ مِن نارٍ » هر مردى كه به زنش سيلى بزند ، خداوند عز و جل به مالك ـ نگهبان دوزخ ـ ، دستور مى دهد كه در آتش جهنّم ، هفتاد سيلى بر گونه او بزند . و هر مردى از شما بر موى زنى مسلمان [ و نا محرم ] دست نهد ، ميخ هايى از آتش ، در كف دست او مى كوبد . بنابراین لازم است که مرد نسبته به زن با مهربانی برخورد کند و حتی به گفته پیامبر (ص) به او «اف» بگوید، پیامبراکرم صلی‏الله علیه واله وسلم می‏فرمایند: «برادرم جبرئیل به من خبر می‏داد و همواره سفارش زنان را می‏کرد تا آنجا که گمان کردم برای شوهر جایز نیست به زنش حتی «اف» هم بگوید .» تا از طریق از دلسردی زن پیشگیری کرده و آسایش و امنیت را به درون خانواده بیاورد. از امام صادق علیه السلام در رابطه با آزار و اذيت زن از طرف مرد آمده است که مي فرمايند: «امیر مؤمنان علیه السلام در رساله اى به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمودند: مسؤولیتى بیش از توان بانو باو واگذار مکن، زیرا قرار نگرفتن او در تنگنا و سختى از براى حال او سودمندتر، و از جهت آسودگى او مفیدتر، و از نظر دوام زیبایى و طراوت او بهتر است ». ت- تحقير و تمسخر كردن (بی احترامی به زن) امروزه، تحقیر، تمسخر و بی احترامی از طرف مرد نسبت به زن، از نظر اسلام قابل قبول نبوده چرا که اسلام هر دو (زن و مرد) در گوهر انسانی و شرافت، یکی می داند و هیچ تمایز و تفاوتی بین آنها نمی بیند. قرآن کریم تمام انسان ها را بدون در نظر گرفتن جنسیت و نژاد و … دارای کرامت می داند و می فرماید: «و لقد کرمنا بنی ءادم »، که اشاره به این اصل مهم و اساسی است . اما در این میان، اکرام و احترام نسبت به زن جایگاه خاص و ممتازی دارد . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در این رابطه می فرمایند: «ما اکرم النساء الا کریم و لا اهانهن الا لئیم » جز کسی که بهره ای از کرامت برده باشد، زنان را احترام و اکرام نمی کند و به زنان، اهانت نمی کند، مگر انسان پست .» امیرالمؤمنین در نهج البلاغه در سفارش به فرزندشان می فرماید: «و لا تملک المراة من امرها ماجاوز نفسها فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة»؛ کارى را که در توانمندى زن نیست، بر او تحمیل مگردان، زنان چون گل بهارى هستند، نه پهلوان سخت کوش و پرتوان . همچنین از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می خوانیم: «الا خیرکم خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائی» بهترین شما مردی است که با زنش خوش رفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم . در حقیقت سیره عملی نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز به خوبی نشان می دهد که ایشان در نهایت احترام با زنان، خصوصا دختر گرامیشان حضرت فاطمه ( علیهاالسلام) و همسرانشان، رفتار می نمودند . که رفتار و گفتار ایشان در حقیقت ترسیم کننده نگاه اسلام، به زن است، که زن را از موجودی پست و فاقد روح انسانی، در عصر جاهلیت، به انسانی صاحب کرامت، تبدیل کرد . از دیدگاه اسلام، زن میهمان محترمی است که اکرام و احترام نسبت به او لازم و ضروری است . چه زمانی که او دختری در خانه پدر است و چه زمانی که همسری در کنار شوهر و یا مادری مهربان برای فرزندان باشد . در همه حالات فوق توصیه های فراوانی در روایات آمده است که دلیل بر لزوم احترام و اکرام نسبت به اوست . ث- غيرت ورزى نابه جا مرد باید همچون حصاری زن را در حمایت و مراقبت قرار دهد . این حالت، همباید در مراقبت نسبت به عفاف و پاکدامنی زن باشد و هم در توجهبه نیازهای عاطفی او . توجه مرد به عفاف همسر خویش شرط اولیه حفظ حریم خانواده و حفظ سلامت اخلاقی آن است . حالت غیرت و حمیت مرد اثر دیگری نیز در روحیه و رفتار زن دارد ، به این صورت که در او احساس امنیت و اعتماد در پناه شوهر به وجود می آورد که یک احساس لذت بخش و مطلوب برای اوست و در افزایش عشق و محبت وی به شوهر مؤثر است . اما در مقابل اگر مردی نابجا به زن غیرت ورزی نماید از طریق فروپاشی خانواده به وجود آورده و از طریق دلسردی زن و فرار زن را از خانوده موجب خواهد شد. از امام علی (ع) در رابطه آمده است: «از غيرت ورزيدن بيجا [ نسبت به زنان ] بپرهيز كه اين كار ، زن سالم [و درستكار] را به بيمارى [ و نادرستى ] مى كشانَد و پاك دامن را به گناه ». و نیز از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله امده است :«يك غيرت است كه خدا دوست دارد ، و يك غيرت است كه خدا دشمن مى دارد . غيرتى كه خدا دوستش دارد ، غيرت ورزى به جاست (آن جا كه پاى حرام و گناهى در ميان باشد بايد غيرت نشان داد .) و غيرتى كه خدا دشمنش مى دارد ، غيرتى است كه ريبه اى در كار نباشد» همچنین از پیامبر اکرم (ص) می خوانیم : «دو غيرت است كه يكى از آنها را خدا دوست دارد و ديگرى را دشمن … . خداوند ، غيرت به جا را دوست دارد ، و غيرت ورزى اى را كه در آن ، ريبه اى در كار نباشد ، دشمن مى دارد» .بنابریان مرد بایستی از غیرت ورزی نابجا به زن پرهیز نموده و به طریق دلگرمی زن به محیط خانواده و ادا مه زندگی را هموار سازد. تهمتِ زِنا زدن؛ نفرت؛ بُخل و خسیس؛ سوء تدبير؛ تنوّع طلبى در ازدواج از دیگر عوامی آسیب زای خانوده به شمار می رود که مرد بایستی در این رابطه آگاهی و بصیرت خو را نسبت به این موارد گسترش دهد. 2- 2- آسیب های خانواده از طرف زن نسبت به مرد الف- بُخل در قرآن یکی از نابه هنجارهای رفتار و اخلاقی را بخل دانسته است. بخل حالتی است که انسان از توانایی و دارایی های خود بهره نمی گیرد و آن را به عللی تباه می سازد. این گونه است که شخص بخیل حتی گاه خود نیز از دارایی های مادی و داشته های معنوی خود بهره بر نمی گیرد و با امساک ورزی خود را در رنج می افکند. از نظر قرآن، بخیل با امساک خویش به عنوان مهم ترین عامل در پیدایش ناسازگاری های خانوادگی و محرومیت از عنایت و رحمت الهی معرفی می شود. در قرآن این معنا با واژگان و جملاتی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته و آثار و پیامدها و نیز علل و عواملش بیان شده است. زنی که بخل می روزد نه تنها از مهر و محبت شوهر سود نمی برد بلکه طوفان و ناآرامی را به محیط خانه سوق داده و فروپاشی خانواده را رقم خواهد زند «وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ ۖ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ ۖ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۗوَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ »کسانی که بخل می‌ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی‌کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه برای آنها شر است؛ بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می‌افکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خداوند، از آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. زنی که نسبت به مرد بخیل و خسیس است همه و حتّى خود را نيز در تنگنا مى گذارد و از پرداخت هزينه هاى اصلى خانواده نيز شانه خالى مى كند و بدين سان، فشار سختى را به خانواده وارد مى آورد ؛ سختى اى كه با توجّه به وضعيت مالى اش براى همسر و خانواده ، توجيهى ندارد و تنها علّت آن ، خوى زشت بخل است . در اين وضعيت ، كمتر زنى تاب مى آورد . او يا به دزدى پنهان از شوهر روى مى آورد و يا حداقل در علاقه او به خود، ترديد مى كند و متقابلاً ، علاقه اش به همسر كاهش مى يابد؛ زيرا خود را از دارايى و مال همسرش، كم ارزش تر مى بيند . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه مى فرمايد «أبغَضُ العِبادِ إلَى اللّه ِ عز و جل مَن ضَنَّ عَلى عِيالِهِ . ۲ منفورترين بندگان ، نزد خداوند عز و جل ، كسى است كه به خانواده اش بخل بورزد .» ب- عدم رعایت حجاب (عدم توجه به محرم و نامحرم) امروزه، توجه و اهتمام همسردر نزد شوهر خود به مسايل محرم و نامحرم، يكي از مسايلي مهم به حساب مي آيد كه قصور زن و عدم وي توجه وي به اين مسأله مي تواند مشكلات و عواقب جبران ناپذيري به محيط خانواده وارد بياورد. زن بايستي جهت پيشگيري از عواقب اين مسأله، ايجاد آرامش در خانواده، رعايت حفظ حجاب و عفت را در سرمنشأ زندگي خويش قرار دهد زن بايستي جهت حفظ آرامش و رضايتمندي شوهر خود، نگاه به نامحرم را رعايت نمايد و به مسأله محرم و نامحرم دقت و توجه نمايد. خداوند منان، در قرآن کريم مي فرمايند: «اي پيامبر!به مؤمنان بگو چشم هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ اين براي آنان پاکيزه تر است؛ خداوند از آنچه انجام مي دهند آگاه است. و به زنان با ايمان بگو چشم هاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود راـ جز آن مقدار که نمايان است ـ آشکار ننمايند، و (اطراف) روسري هاي خود را بر سينه ي خود افکنند (تا گردن و سر و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان، يا پدرانشان، يا پسرانشان، يا پسران پسرانشان، يا برادرانشان، يا پسران برادرانشان، يا پسر خواهرانشان، يا زنان هم کيششان، يا بردگانشان (=کنيزانشان)، يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند، يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداي خلخال که بر پا دارند به گوش رسد).و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان، تا رستگار شويد.» . و نيز در آيه اي ديگري مي فرمايند: «اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب ها (=روسري هاي بلند) خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار براي اينکه (از کنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است، (و اگر تاکنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده توبه کنند)خداوند همواره آمرزنده رحيم است. » و همچنين پيامبر اسلام (ص)در رابطه پرهيز از نگاه به نامحرم، خطاب به زنان مي فرمايند : «هر زن شوهرداري که چشمش را از نگاه کردن به غير شوهر و غير محارمش پر کند، مورد غضب شديد پروردگار واقع مي شود. پس اگر اين زن چنين کند، خداوند پاداش هر عملي را که انجام داده است از بين مي برد و محو مي کند. » بنابراين با توجه به آيات و روايات مي توان گفت كه زن با حفظ حجاب و رعايت عفت، و توجه به مسأله نامحرم و محرم و پرهيز از نگاه به نامحرم، نه تنها ارزش و عظمت خود را در نزد شوهر خود حفظ نكرده بلكه در جامعه و نزد خويشان و دوستان هم، مقام و منزلت، ارزش و عظمت خود را فزوني داده و بدين طرق باعث حفظ آرامش و آسايش خانه و اعضاي خانواده خواهد شد.. پ-خودآرايى زن براى غير شوهرش خودآرايى زن ، براى غير همسر ، يكى از خطرناكترين آفت هايى است كه كانون خانواده را تهديد مى كند. در حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است : «لا يَحِلُّ لِامرَأةٍ أن تُظهِرَ مِعصَمَها وقَدَمَها لِرَجُلٍ غَيرِ بَعلِها ، وإذا فَعَلَت ذلِكَ لَم تَزَل فى لَعنَةِ اللّه ِ وسَخَطِهِ ، وغَضِبَ اللّه ُ عَلَيها ، ولَعَنَتها مَلائِكَةُ اللّه ِ ، وأعَدَّ لَها عَذابا أليما» براى هيچ زنى ، حلال نيست كه مُچ و پاى خويش را براى مردى جز شوهرش آشكار سازد . هر گاه چنين كند ، پيوسته مورد لعنت و ناخشنودى خدا قرار مى گيرد ، و خداوند ، بر او خشم مى گيرد ، و فرشتگان خدا لعنتش مى كنند ، و برايش عذابى دردناك ، آماده مى سازد . اين آفت خطرناك، زمينه ساز آلودگى زن و فروپاشى خانواده است و از اين رو، مرد بايد به عنوان مدير خانواده، با همه توان از آن پيشگيرى كند . در روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله آمده است : «المَرأةُ إذا خَرَجَت مِن بابِ دارِها مُتَزَيِّنَةً مُتَعَطِّرَةً وَالزَّوجُ بِذاكَ راضٍ ، بُنِيَ لِزَوجِها بِكُلِّ قَدَمٍ بَيتٌ فِي النّارِ . » همچنین از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله ( در این رابطه می خوانیم: «در خبر حَولاء ـ ) : اى حولاء ! زيور خود را براى غير شوهرت نمايان مساز . اى حولاء ! براى هيچ زنى ، حلال نيست كه مُچ و پاى خويش را براى مردى جز شوهرش آشكار سازد . هر گاه چنين كند ، پيوسته مورد لعنت و ناخشنودى خدا قرار مى گيرد ، و خداوند ، بر او خشم مى گيرد ، و فرشتگان خدا لعنتش مى كنند ، و برايش عذابى دردناك ، آماده مى سازد : مكلّف كردن شوهر به آنچه در توان او نيست؛ بُلهَوسى ناسازگارى؛ تنوّع طلبى؛ بدخویی؛ عصبانى كردن شوهر؛ ناسپاسى؛ خيانت كردن از دیگر موارد آسیبزای زن نسبت به شوهر است که می تواند در خانواده آیجاد اسیب کند. 3- عوامل آسیب زا خانواده از طرف دیگران 3-1- اجباری کردن پيوند زناشويى ۱ در قران در مورد تحمیل ازدواج زناشویی آیه وجود ندارد امّا در فقه اسلامی براساس منابع دیگر(سنت، عقل و اجماع)، اجبار دختر بر ازدواج به شدّت نهی شده است، به گونه ای که اگر دختر بدون رضایت و تنها با اجبار پدر به ازدواج کسی در بیاید، عقد او باطل است. آزادی و اختیار پسر و دختر نخستین شرط تشکیل خانواده مستحکم و با دوام است یعنی کسی(پدر و مادر و دیگران)، انتخاب همسر را بر وی تحمیل نکند ازدواج تحلیلی نه تنها پایدار نخواهد ماند بلکه آسیب های جبران ناپذیری بر پیکره خانواده خواهد گذاشت. اسلام از پی‌آمد ازدواج‌های اجباری آگاه است؛ زیرا دختر و پسری که با زور و اکراه به ازدواج هم درآیند، سرانجام با طلاق از هم جدا خواهند شد. بنابراین، اسلام در انتخاب همسر، نظر دو طرف زندگی را شرط می‌داند. ابن ابی یعفور به امام صادق(علیه‌السلام) عرض کرد: می‌خواهم با زنی ازدواج کنم ولی پدر و مادرم، دیگری را برای من می‌خواهند و در نظرگرفته‌اند، چه کنم؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: با آن کس که دوست داری، ازدواج کن و دختری را که پدر و مادرت خواسته‌اند، برمگزین. و نیز پيامبر اکرم( صلى الله عليه و آله) در این رابطه مى فرمايند:«الأَرواحُ جُنودٌ مُجَنَّدَةٌ ، فَما تَعارَفَ مِنهَا ائتَلَفَ ، وما تَناكَرَ مِنهَا اختَلَفَ» . روح ها [همچون] سپاهيانى هستند فراهم آمده ، كه هر كدام از آنها با هم، آشنايى [و سازگارى ]داشته باشند، با هم الفت مى گيرند و هر كدام از آنها كه با هم ناآشنا باشند، با هم اختلاف پيدا مى كنند . بنابراین، طبيعى است كه ازدواج هاى تحميلى، پايدار نمى مانند. از كلينى، در این رابطه آمده است که شخصى به نام ابن أبى يعفور از امام صادق عليه السلام مى پرسد: من مايلم با زنى ازدواج كنم؛ ولى پدر و مادرم مى خواهند كه با زن ديگرى ازدواج نمايم. چه كنم؟ امام عليه السلام پاسخ داد : «تَزَوَّجِ الَّتى هَوَيتَ ، ودَعِ الَّتي يَهوى أبَواكَ» . با كسى ازدواج كن كه خودت مى خواهى ، و آن شخصى را كه پدر و مادرت مى خواهند ، رها ك ! در روايتى ديگر از جابر بن عبد اللّه آمده كه مردى نزد پيامبر آمد و گفت : دختر يتيمى پيش ماست كه دو مرد از او خواستگارى كرده اند : يكى توانگر و ديگرى تنگ دست . او مرد فقير را مى خواهد و ما به توانگر تمايل داريم! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: « لَم يُرَ لِلمُتَحابَّينِ مِثلُ النِّكاحِ» . براى دو دلداده ، چيزى همانند ازدواج ، ديده نشده است . پيامبر صلى الله عليه و آله به روشنى اعلام مى كنند كه دو طرف ازدواج در انتخاب همسر، آزادند. و ثروت نمى تواند جايگزين محبّت دو نفرى كه به هم علاقه مند هستند، گردد . جامعه شناسان نيز از ديرباز ، ازدواج هاى تحميلى را زمينه ساز اختلافات خانوادگى و فروپاشى خانواده مى دانند و برخى، اين گونه ازدواج ها را به فروش دختران ، تشبيه كرده اند . البته بايد توجّه داشت كه راهنمايى پدر و مادر براى انتخاب همسر مناسب، فوق العاده ضرورى است . و جوانان بايد بدانند كه در تشكيل خانواده بى نياز از بهره گيرى از مشورت والدين خود نيستند. هر چند در نهايت، خود آنها هستند. عواقب ازدواج تحمیلی: 1. اولين آسيب و عوارض منفي آن متوجه جسم و بدن زن شده، بر سلامت جسمي او تأثير منفي بر جاي مي گذارد و موجب اختلال در دستگاه باروري وي و تولد كودكان نارس و عوارض ناشي از آن مي شود. 2. دومين آسيب مربوط به اختلالات روحي دختران است. از دست دادن اميد به زندگي، فقدان تصويري موفقيت آميز براي زندگي خود و فرزندان يكي ديگر از اختلالات عاطفي و رواني ازدواج هاي تحميلي به شمار مي رود. مجموعه اين فشارهاي رواني ايجاد هرگونه ابتكار، طراوت و نشاط را در محيط خانه براي اين دختران از بين مي برد و خانه را براي آنان به زنداني با ميله هاي رواني و نامرئي تبديل مي كند و افسردگي، پرخاشگري و دل سردي از زندگي را به همراه مي آورد. 3. آسيب ديگر مربوط به روابط خانوادگي است كه در نتيجه آن مي توان به سست شدن بنيان خانواده، طلاق، فرار از خانه، سوء ظن، فقدان تفاهم بين زوجين، همسرآزاري، همسركشي، وجود فرزندان بزهكار، انحطاط اخلاقي و طلاق اشاره كرد. 3 -2- مهريه سنگين مهریه سنگین از دیگر عواملی است که می تواند اساس خانواده را سست کند و مهر و محبت میان زن و شوهر را در همان اوایل زندگی تضعیف نماید. در قرآن کریم درباره ميزان مهريه اشاره خاصي نشده است بلكه آن را عطيه الهي و پشتوانه اجتماعي براي زن مي شود بشمار آورد ميزان آن بسته به توافق دو همسر است اما در روايات تاكيد شده است كه ميزان آن را سنگين قرار ندهيد در این رابطه از امام رضا(ع) امده است: «مهريه در سنت پانصد درهم مى‏باشد و اين از جهتى شبيه مهريه‏اى است كه خداوند براى حورالعين قرارداده است و آن عبارت است از يكصد تكبير يكصد حمد يكصد تسبيح يكصد تهليل و يكصد صلوات» . البته اين روايات دلالت بر حسن و استحباب تعيين مهريه تامقدار فوق دارد و الزامى در اين زمينه در كار نيست. در عين حال به نظر مى‏رسد با شرايط كنونى جامعه بهتر است حدمتوسط معمول در جامعه را رعايت كنيد. مهريه ، با حيا و عفاف زن ، هم ريشه است. زن به الهام فطرى دريافته است كه عزّت و احترام او به اين است كه خود را رايگان در اختيار مرد قرار ندهد . قرآن كريم، با لطافت و ظرافت بى نظير مى فرمايند: «وَءَاتُواْ النِّسَآءَ صَدُقَـتِهِنَّ نِحْلَةً» . ۱ كابين زنانِ را [كه به آنها تعلق دارد و] عطيه اى است از شما به آنها، به خودشان بدهيد» . در اين آيه كوتاه، به سه نكته اساسى اشاره شده است : 1-. از مهريه، با نام «صدُقه» ياد شده ، از مادّه «صِدق» بدان جهت كه نشانه صداقت و راستين بودن علاقه مرد است . 2- الحاق ضمير «هُنَّ» به «صدُقات»، اشاره به آن است كه مهريه، به خودِ زن تعلق دارد ، نه پدر و مادر وى، و به اصطلاح، «شيربها» نيست . سه. كلمه «نِحله»، به روشنى دلالت دارد كه مهريه ، در واقع ، چيزى جز هديه و پيشكش مرد به زن نيست . امّا نكته مهمى كه در آسيب شناسى خانواده بايد به آن توجه داشت، اين است كه ميزان مهريه ، نبايد با حكمت آن در تضاد باشد ، چون در اين صورت ، آفت تحكيم نهاد خانواده مى گردد . در روایتی آمده است «رُویَ أَنَّ مِنْ بَرَكَةِ الْمَرْأَةِ قِلَّةَ مَهْرِهَا وَ مِنْ شُؤْمِهَا كَثْرَةَ مَهْرِهَا» روایت شده است كه از بركت زن كمى مهریّه اوست و از بى‏خیرى او بسیارى آن . مهریه در اسلام از سقف و کف وجوبی برخوردار نیست اما سفارشات فراوانی به جهت قرار ندادن مهریه‌های بسیار پایین و بسیار بالا شده و در مقابل به مهریه‌های کم، مخصوصا به مهرالسنه زیاد سفارش شده است. در مورد مهریه بسیار پایین از حضرت على(علیه‌السّلام)، روایت است که فرمودند: «من خوش ندارم كه مهر را كمتر از ده درهم كنند، بلكه بیشتر از آن قرار دهند تا به مهر زنان نابكار (مبلغی که در عوض زنا به زانیه می دهند) شباهت پیدا نكند» . مهريه ، بايد حقيقتا مفهوم هديه را به ذهن تداعى كند، نه داد و ستد و گروگانگيرى را. از اين رو، سنگينىِ مهريه، نشانه شوربختى زن ، و سبكى آن، نشانه بركت زن شناخته شده است، در این رابطه از پيامبر اکرم ( صلى الله عليه و آله) آمده است : «خَيرُ الصَّداقِ أيسَرُهُ» . بهترين مهريه ، سبك ترينِ آن است . در حديثى ديگر آمده است : لا تُغالوا بِمُهورِ النِّساءِ ، فَإِنَّما هِىَ سُقيَا اللّه ِ سُبحانَهُ . » در مهريه هاى زنان ، زياده روى نكنيد ؛ چرا كه زنان ، در واقع ، باران خداوند سبحان اند . عواقب مهریه سنگین 1-کینه ورزی بین زن و شوهر: مهریه سنگین کینه و دشمنی مابین زن و شهر را افزون تر کرده و اساس خانواده را سست تر می کند در رابطه پیامبر (ص) می فرمایند: «سَروا فِى الصَّداقِ ، إنَّ الرَّجُلَ يُعطِي المَراَةَ حَتّى يَبقى ذلِكَ في نَفسِهِ عَلَيها حَسيكَةً . ۱ در مهريه ، آسان بگيريد ؛ زيرا مرد ، با اين كه مهريه [ى سنگينى] را به زن مى پردازد ، امّا كينه آن، نسبت به زن ، در دلش مى مانَد . در جاى ديگرى، اين تعبير آمده است: لا تُغالوا بِمُهورِ النِّساءِ ، فَتَكونَ عَداوَةً . ۲ در مهريه هاى زنان ، زياده روى نكنيد ؛ چون مايه دشمنى مى شود 2-نافرمانی زن از شوهر: مهریه سنگین باعث تأسی زن از شوهر شده و روابط مابین زن و شوهر را تضعیف می نماید در زمینه روایتی آمده است که: امام صادق(ع) فرمودند: «الشؤم فی ثلاثه فی المره و… فاما شؤم المرأه فکثره» مهرها و عقوق زوجها؛ بد یمنی و بی برکتی در سه چیز است: زن و… اما بی برکتی زن به این است که مهریه اش زیاد و در برابر شوهرش نافرمان باشد. در این روایت زیاد بودن مهریه در کنار نافرمانی زن از شوهر قرار داده شده و واضح است که نافرمانی زن موجب تزلزل خانواده و ایجاد اختلافات و دشمنی خواهد شد لذا مهریه سنگین هم موجب دشمنی و ناسازگاری در روابط است.امام علی (ع) می فرمایند: «لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوه» ؛ مهریه زنان را سنگین نگیرید چرا که دشمنی پدید می آید. «پس بیایید دیدمان را نسبت به مهریه عوض کنیم» ازدواج با انگيزه هاى غير ارزشى؛ خويشاوند بودنِ هَوو با همسر اوّل و …؛ از دیگر موارد آسیب های دیگران، است که بایستی نسبت به موارد توجه نمود. 4- نتیجه گیری خانواده ، مانند همه نهادهاى پر ارزش ، در معرض انواع آسيب ها و آفت هايى است كه سلامتى ، استوارى و پويايىِ آن را تهديد مى كند. در آیات و روایات، در کنار عواملی که می تواند تحکیم خانواده رقم زند ، عواملی دیگری وجود دارد که می تواند بر این تحکیم روابط خانواده آسیب زند و فروپاشی خانواده را رقم زند. در واقع این آسیب ها می تواند ، زنگ خطر پرآوايى را براى مسئولان فرهنگى جامعه ها به صدا در آورد ؛ خطرى كه حتّى بسيارى از خانواده هاى اصيل و مذهبى را نيز به طور جدّى تهديد مى كند. در این مقاله آسیب های که می توانست روابط مابین اعضای خانواده را دچار مشکل کند بررسی شد که این عوامل آسیب زا عبارت بود از.1- آسيب هايى مرتبط با مرد؛ 2. آسيب هاى مرتبط با زن؛ 3 آسيب هاى كلّى خانواده ؛ که امید است مورد توجه خانواده و مسئولین فرهنگی و .. ؛ بوده باشد منابع و مآخذ • قرآن کریم • نهج البلاغه 1- بیگ محمدی اندریان، محمدرحیم، چهل حدیث ازدواج، نشر معروف، قم، 1377 2-حر عاملی، محمد بن حسن، “وسائل الشیعه"، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1414ق 3-حرانی ،ابو محمد ، “تحف العقول"، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علی، ١٣٨٧ 4-ساروخاني، باقر، “جامعه‌شناسي خانواده"، تهران، سروش، 1379 5- محمد رضا،سالاری فر ،خانواده در نگرش اسلام وروان شناسی،سمت، تهران، 1384ش،ص88 6- شیخ صدوق، علل الشرائع، ترجمه ذهنی تهرانی،قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385 7- شیخ تاج الدین محمد بن محمد بن حیدر، شعیری ،جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، ۱۳۶۳ ص 102 8- ضمیری، محمدرضا، ، دختران و ازدواج تحمیلی، کتاب زنان ش24، به نقل از سایت حوزه دات نت، 9- قنادان، منصور، “جامعه‌شناسي مفاهيم كليدي"، تهران، آواي نور، 1375 10- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق ، “اصول کافی"، ج٢،تهران، دارالکتب الاسلامی،1363 11- محمد بن حسن الحر العاملی، وسائل الشیعه، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، قم 1389 12- محمدرضا، ضمیری، دختران و ازدواج تحمیلی، کتاب زنان ش24، به نقل از سایت حوزه دات نت، 13- محمدی ری شهری، محمد ، دوستى در قرآن و حديث : ص ۸۸ ح ۱۶۰ 15- محمد ري شهري، محمد ميزان الحكمه،چاپ اول، ج10 مكتبه الاعلام الاسلاميه قم،1362 16- میرزا حسین، نورى، مستدرک‏الوسائل، ج 14، نشر موسسه آل البيت، 1320 17- محمدی ری شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حديث، انتشارات دارالحدیث، قم، 1390 18- محمدی ری شهری، محمد، دوستي در قرآن و حديث، ناشر : سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، 1383 19- محمدی ری شهری، محمد، تحكيم خانواده از نگاه قرآن و حديث، ناشر : مشعر، قم،1387 20- متقی هندی ، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج16، موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان، قم، 1387 21- مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الانوار ج93، دار احياء التراث العربي، بیروت، بی تا 22- نجاريان، فرزانه، “عوامل مؤثر در كارايي خانواده"، دانشگاه آزاد اسلامي (پايان‌نامه كارشناسي ارشد)، 1375

 نظر دهید »

آسیب شناسی روابط فرزند با والدین

04 خرداد 1395 توسط الزهرا خلخال

 

موضوع : آسیب شناسی روابط فرزند با والدین

نویسندگان: قنبر گل پرست– حبیبه شاهنده

 

خانواده،از مهمترین عوامل موثر در روابط و محیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است.

خانواده کانونی است شکل گرفته بر پایه ی پیمان مقدس ازدواج که با حضور فرزندان ، روابط اعضای خانواده ، گسترده ترو تاثیر گزاری مثبت ومنفی بر یکدیگر بیشتر می شود . برخورداری از پرورش سالم در خانواده که نخستین پایگاه تربیتی است، به فرد این فرصت را می دهد که در اجتماع موفق وقابل احترام باشد، خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.ایجاد راطه صمیمی وعاطفی والدین با فرزندان، راه هر گونه تعارض وعدم اطاعت پذیری از دستورات والدین را گرفته وفرزندان را به احترام واطاعت از والدین وا می دارد.

خشونت، پرخاشگری، تنبیه، بی توجهی به نیازهاوناآگاهی از آن ، درگیری ومشاجره بین والدین ، بی اعتمادی به فرزندان و … نگرش ودید فرزندان را نسبت به والدین منحرف و آنان را نسبت به والدینشان به واکنش وعکس العمل تند وسرکش وادار خواهد کرد .

هدف این مقاله این است که عواملی را که به روابط فرزندان و والدین آسیب می رساند، شناسایی وعلل آن را بررسی کند. برای والدین ضروریست که نسبت به ایجاد روابط صمیمی و عاطفی بافرزندان اقدام کند  وعلم ودانش خودشان را نسبت به علل به وجود آورنده روابط ناسالم وتخریب با با روابط فرزندان با والدین می انجامد شناسایی وبا روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. از جمله عواملی که به ایجاد در روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می انجامد ودر این مقاله به آن پرداخته شده است عبارتند از : درگیری ونزاع بین والدین، ناامنی محیط خانواده، توقع ودرخواست های منطقی وبی جا ، بد قولی والدین در قبال فرزندان ، طلاق وکشمکش بین والدین، نبود عشق وصمیمیت بین والدین، کمبود محبت عدم توجه به فرزندان تنبیه و بی اعتمادی به فرزندان ، تبعیض میان فرزندان ، شخصیت والدین وغیره ، بنابراین ایجاد روابط سالم با فرزندان ، محیط امن وسالم در خانواده ، افزایش آگاهی ، دانش وبصیرت در مقابل نیاز ودرخواست های فرزندان از جمله راه های جلوگیری از ایجاد روابط ناسالم وناسازگاری فرزندان با والدین می باشد .

کلید واژه ها روابط ، خانواده ، روابط سالم ، روابط ناسالم ، آسیب شناسی

 

 

 

 

سازمان خانواده در عین حال که از اعضای اندکی تشکیل می شودامانظام پیچیدهای داردو عناصری که پیرامون اعضای خانواده قرارگرفته اند بسیارند. واکنش آن عوامل برهم و برهریک اعضای خانواده، شبکه ای در هم تنیده وگسترده ای را بوجود می آورد(دان دینک میر-گری.د.مکی،ص5).

خانواده در رشد وتشکیل شخصیت فرزندان جایگاه ویژه ای دارد .خانواده اولین وتنها واسطه ارتباط فرزندان با اجتماع است . در خانواده،فرزندان ارزشهاوضد ارزشها، اصول وقواعد اخلاق را می آموزد.فرزندان از لحاظ عاطفی ، شناختی و…وابستگی خاصی به خانواده دارند . خانواده مهمترین نقش را در زمینه تامین نیازهای روانی فرزندان دارند.  خانواده محل آسایش وآرامش وآبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند می دهد. برخورد منطقی با خطاها ولغزش فرزندان از اصول مهم ایجاد صمیمیت است. خانواده باید خانه را محیطی امن وپناهگاهی مستحکم برای فرزندان کنند وبه یکدیگر احترام بگذارند ،درحضور آنان به مشاجره نپردازند وعیب های یکدیگر را بازگو نکنند ،هرگز در حضور دیگران بویژه همسالان به پند واندرز دادن آنها نپردازند.

   خانواده به عنوان یک پایگاه ونهاد خرد اجتماعی که دردرون آن انواع روابطه شگل گرفته است، ووالدین نقش حساسی در ایجاد رابطه سالم در میان فرزندان در درون خانواده دارد. با توجه به این موضوع دورابطه وجوددارد؛ رابطه سازنده- رابطه مخرب(حسینی،ص31). در رابطه سازنده وسالم، طرفین در مبادله اطلاعات واحساسات در فضای مناسب مشارکت می کند، و با یگدیکر هماهنگ دارند ودر این ارتباط هر دو طرفین ارزش بالای برای خوددر نظر می گیرند. به طور کلی در این نوع رابطه، ارتباط انسان ها با یگدیکر بر پایه بینش کرامت استواراست. در رابطه مخرب وناسالم،رابطه ناسالم و تحقیر شخصیت طرفین است. در چنین روابطی تفهیم و تفاهم دشوار، وروابط بیشتر فیزیکی است تا قلبی و احساسی. در حالت روابط ارتباط اعضای خانواده با یگدیکر، به ضعف و سستی می نهد و گفت وگوهاگاه یکسویه و بسته است.

   در جوامع امروزه، روابطه فرزندان با والدین در وضیعت نامناسبی به سر می برد.هم چنانکه در رسانه ها ومجلات اینگونه روابط مشاهده می شود و همچنین شکایاتی که بعضی از والدین از فرزندان خودشان دارند، گویای همین مطلب می باشد. اما چرا اینگونه واکنشها از طرف  فرزندان نسبت به والدین انجام می گیرد. فرزندان امروزه دارای توقعات و انتظارات فراوان و گوناگونی از طرف والدینشان دارند. بعضی از انتظارات بجا ومناسب ومنطقی بوده و بعضی از آنهاغیرمنطقی وبی جا می باشد؛ که در صورت برآورده نشدن انتظاراتشان واکنش تندو نامناسبی را نسبت به والدین خودشان نشان می دهند. وحتی به راههای خلاف ومنحرفی کشیده می شوند. فرزندان امروزه، از والدینشان انتظار دارند که به آنان توجه شوند، به آنان اعتماد کنند، مسئولیت دهند، بین والدنشان ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار باشد، خشونت و پرخاشگری در کلامشان در مقابل اعضای خانواده شان نداشته باشد. در کل در میان اعضای خانواده صلح و صفاوصمیمیت را از والدنشان انتظار دارند، که اگر این انتظارات از طرف والدینشان برآورده نشود؛ واکنش و عکس العمل های نامناسب و تندی را نسبت به آنان نشان خواهند داد.به همین دلیل برای  والدین ضروریست که نست به شیوه های فرزند پروری و ایجاد خانواده متعادل وبرقراری رابطه سالم،علم،آگاهی و بینش لازم را بدست بیاورند. 

در جوامع امروزه، حقوق والدین و فرزندان در کتابهای مختلفی برای آنان بیان شده است، که وظیفه انتقال این گونه وظایف بر عهده آموزش پرورش، سایرنهادها از جمله رسانه ها می باشد.  این گونه نهادها باید وظایف و نحوه رفتار فرزندان با والدین خودشان را به آنان انتقال و درونی سازند. هر چند همه سازمانها و نهادها وظایف خودشان را به نحو احسن انجام می دهند اما همچنانکه بدیهی است بعضی سازمانها از جمله رسانه ها در انتقال اینگونه وظایف گوتاهی کرده وفرزندان را در قبال والدین قرار داده است.(حسینی، ص14). از جمله رفتارفرزندان با والدین عبارتند از: احترام به والدین- اطاعت از والدین- احسان به والدین. از وظایف فرزندان است که به والدینشان احترام کنند، همچنانکه در سوره عنکبوت آیه 8، خداوند می فرمایید:«ما انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیکی توصیه کردیم،ولی اگر پدر ومادرتلاش کردند تا به فرزندان جهل وشرک ورزند، دیگرآنان را اطاعت مکن» با این حال والدین در مقابل بعضی از فرزندان به دلیل ناآگاهی با بی احترامی مواجه هستند، اماریشه این بی احترامی فرزندان کجاست؟ چرا فرزندان نسبت به والدین بی احترامی می کنند؟ چرا ارتباط فرزندان با والدین روزبه روزسست ترمی شود؟ و چراهای بیشتر دیگر؟؟

از جمله یکی ازپدیده های که اختلاف بین والدین و فرزندان را افزایش داده است وفرزندان را نسبت به والدین به طغیان انداخته است، شکاف نسل می باشد.پژوهشگران عوامل متعددی را در بروز این اختلافات مؤثر دانسته اند که از آن جمله به اختلاف نگرشها ومیزان توافق والد –فرزند در مباحث دینی اشاره کردهاند.

هانز برگر(1985)، با تأیید مطالب فوق به طور کلی نشان داده اند که همسانی عقاید دینی در بین فرزندان با مادران 43%و وبا پدران 48%در صد بوده است وهرچه کیفیت روابط والدبا فرزند بهتر باشد توافق در مباحث دینی بیشتر وانتقال وآموزش ارزشهای دینی بهتر میشود. باومریند(1991)، درتحقیق خوددرمورد سبکهای تربیتی براساس دوبعدپاسخگویی وتقاضامندی والدین، سه سبک تربیتی را پیشنهاد داده است؛ مقتدرانه، استبداد، آسان گیر.تحقیقات باوم ریند نشانداده است که  فرزندان با والدین  مقتدرانه  دراعتماد به خودوخودکنترلی نمرات بالاتری در مقایسه با فرزندان دیگر والدین داشته است .

.فالون و باولس(2001)در طی یک بررسی در زمینه گروهی از نوجوانانی که درگیر مشکلات خانوادگی بوده و دچار نوعی درماندگی شده بودند متوجه گردیدند که بیش از نیمی از نوجوانان درگیر فشار روحی در جستجوی کمک بودند. سان (2001)در  مطالعات وبررسی های خود به این نتیجه رسیده که نوجوانان از والدین جدا شده میزان بیشتری از مشکلات رفتاری، مسائل اجتماعی و نواقص تحصیلی را از خود نشان می دهند.سرنگویچ و گیردنو (1978)، در پژوهش خود به این نتیجه رسیده است که درمحیط های خانوادگی که جوانان رفتار خشونت آمیز با والدین را مشاهده وتجربه میکنند در نتیجه کیفیت روابط فرزند با والدین پایین است وگرایش جوانان به رفتار بزهکارانه بیشتر خواهد بود.

    اهمیت این مقاله در این است که عواملی را که ارتباط فرزنا با والدین را سست تر وضعیف تر کرده و فرزندان را در قبال والدین قرار داده و واکنش نامناسب فرزندان را موجب شده است با روش توصیفی-تحلیلی شناسایی و بررسی کرده است .و همچنین هدف این مقاله بررسی علل وعوامل ایجاد رابطه ناسالم فرزند با والدین –گسترش بینش و بصیرت والدین نسبت به آسیب هایی که  رابطه آنها را با فرزندان تهدید می کند ،می باشد . ازجمله عوامل دیگری مانند بزهکاری، خشونت والدین به فرزندان،طلاق یکی از والدین،  رابطه فرزندان را با والدین تغییر داده است

   در این مقاله  مواردی مانند مشاجره و جنگ و دعوا بین والدین، توقع بی جا و درخواست های غیرمنطقی ، بد قولی والدین و الگوی خوب نبودن، نبود عشق و محبت و صمیمیت در خانواده ، بی توجهی و بی اعتمادی به فرزندان، سخت گیری والدین ،.شخصیت والدین ،تنبیه ،شکاف بین نسل ها وتبیض در خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است .

   مشاجره وجنگ ودعوا بین والدین (محیط ناامن خانواده )

     کودکان رفتار خود را ازافرادی که درمحیط زندگی او هستند، می آموزند.والدین نخستین مدل هایی هستند که کودک از آنها تقلید می کنند کودک  ضفات اجتماعی خود را از اینجا کسب می کنند وبا دیدن همبستگی ها،انس ها و در گیری های والدین در می یابد که چگونه باشد .سر مشق بد و فاسق خانواده ومسمومیت جو عاطفی خانواده برای کودکان ارزان تمام نمی شود فرزندان والدینی که دچار اختلال روانی،در حال درگیری و اختلاف وهمواره در مشاجره و جنگ و ستیز و فحش و نا سزا گویی باشند، ازاین رفتارها تاثیر خواهند پذیرفت وهمین رفتار را در برابر خواهروبرادر کوچکتر خود اعمال می کنند (حسینی ،ص169).اختلاف پدر ومادر بلای خانمان سوزی است که بر روح وروان کودک آثار بسیار منفی دارد ،اختلاف ومجادله والدین با یکدیگر فرزندان را در موقعیت مبهم و آینده تاریک قرار داده و آنان را در یک وضعت اضطراب و تعارض قرار می دهد .(دهنوی ،ص184).

     کودکان به یک محیط امن و سالم جهت رشد جنبه روانی و روحی نیاز دارند و برای والدین ضروریست که این نوع نیازها را برای فرزندانشان جهت رشد سالم فراهم کنند.محیط ناامن و مملو از مشاجره و جنگ ودعوا دید ونگرش فرزندان را نسبت به والدینشان تغییرو آنان را به تغییر رفتارشان نسبت به والدین خود وا خواهد داشت .در یک محیط جنگ ودعوا چونکه کودکان همیشه نظاره گر جنگ وستیز میان والدینشان هستند بنابراین والدین از دید و نظر فرزندان خود می افتند و ارزش احترامشان رادر نزد فرزندان خود از دست می دهند.

    توقع بیجا و درخواست های غیر منطقی

     توقع و در خواست های به جا و منطقی والدین از کودکان  اعتماد و نگرش مثبت  فرزندان رانسبت به توانشان بر می انگیزد و اعتماد به نفس آنان را افزایش می دهد . زمانی  که والدین د رخواست هایی از فرزندان می کنند که خارج از توانشان باشد و در کنار آن توقع زیادی از آنان داشته باشند، نه تنها اعتماد به نفس فرزندان خود را فزونی نمی بخشند بلکه دید و نگرش فرزندان را نسبت به  توانشان منفی و آنان را گیج و مبهوت  نگه می دارند . و به دنبال آن سر کش وطغیان فرزندان را به دلیل در خواست و تو قع بی جا و غیر منطقی والدین بر می انگیزد در واقع  والدین با کمال تاسف آرزوهایی را به فرزندان خود تحمیل می کنند که در زمان خودشان تحقق نیافته است و با اصرار خاصی فرزندانشان را موظف  به تأمین خواسته هایی میکنند که در توان آنها   نیست (شرفی،ص27).

   آثار نا مطلوب اینگونه توقع وآرزوهای غیر منطقی بر کودکان عبارتند از:رشد نا کافی و ناامیدی فرزند ،شکست های مکرر ی که فرزند در طول زندگی آن مواجه می شود زمینه ساز ناکامی و نو امیدی است- سلب مسئولیت  از شخص خود (همان منبع) .

  بنا براین انتظارها و تو قع ها باید متناسب با رشد جسمی، روحی،روانی و عقلی فرزندان باشد .والدینی که بدون توجه به رشد و توانایی کودکان، اموری را که متناسب با ظرفیت و علاقه شان نباشد، از آنان توقع داشته  باشند؛ آسیب و لطمعه فراوانی به شخصیت فرزندان خواهند زد.

بقولی والدین والگوی خوب نبودن

فرزندان به دلیل تقلید و الگوپذیری شان مخصوصاً در سنسن پیش دبستانی و دبستانی، هرنوع عکس العمل و رفتاری که والدینشان در قبال فرزندان خود ودیگران داشته باشند، همان رفتارو عکسالعمل را انجام خواهند داد. اگر والدین دروغگوباشند وبه آنان دروغبگویند فرزندانشان نیز دروغ خواهند گفت.اگر به فرزندان خود ودیگران بی احترامی کنند، آنان نیز همان رفتار را انجام خواهند داد.

یکی ازشاخص های اساسی برای سنجش تحقق یک ارزش در رفتار انسان بروز وظهور آن در رفتار وگفتاراست. بسیارند افرادی که درباره فضایل اخلاقی مانند؛ راستگویی، امانت داری ورعایت مصالح همگان، داد و سخن می دهند ولی برخلاف آن عمل می کنند. خداوند در این باره در قرآن(آیه 2و3،سوره صف)می فرمایید: « ای کسانی که ایمان آورده اید چرا سخن می گوییدکه عمل نمی کنند؟ نزد خدابسیار موجب خشم است که سخن بگویید که عمل نکنید» . تناقض درگفتار ورفتار پدر و مادر سبب بی اعتمادی کودک نسبت به آموزشهای والدین می شود واثر زیان بارتراین که کودک دانستن وعمل نکردن را از والدین خود فرامیگیرد،یعنی آن گفتاروآموزشها را جدی نمی گیرد(حسنی،ص86).

الگو یا سرمش شدن والدین،مهمترین عامل تعلیم وتربیت وتضمین بهداشت روانی کودکان است. اگر والدین در مقابل فرزندان صادق نباشد، و عملی را خودشان انجام ندهند اما آن عمل را از فرزندان خود بخواهند، نمی توان انتظار انجام عمل درخواست شده را از فرزندان داشت(گنجی،ص157).

وعده دادناز راههای خوبی است که والدین می توانند برای تشویق کودکان خود برگزینند، ولی مسأله مهم آن است که کودک توقع دارد والدین به وعده خود عمل کند اگر اولیا به وعده خودعمل خود نکنند اعتماد کودک را از دست می دهند واو دیگر توجهی به آنان نمی کنند(حسینی، ص96). پیامبر اگرم(ص) می فرمایید کودکان را دوست بدارید وبا آنان مهربان باشید وبه وعده ای که به آنان داده اید، وفا کنید. 

نبود عشق ومحبت صمیمیت میان والدین(محیط ناسالم وناامن)                      

فرزندان از والدین خود انتظار دارند که همیشه به یگدیکرعشق بورزند وهمیشه فیمابین شان صلحوصفا برقرار باشد. وجود صلح و صفا ومحبت در خانواده آرامش وآسایش فرزندان را تأمین خواهد کرد. اما در صورت نبودن آن وناامنی درخانواده، فرزندان را در آینده نامعلوم ومبهم قرار خواهد داد.  نبودصلح وثبات و صمیمیت بین والدین منجر به فرار وطرد فرزندان از کنار والدین خود خواهد شد وآنان را از خانواده دور خواهد کرد، که عوارضی را برای فرزندان از بزهکاری بهدنبال خواهد داشت. پژوهش های روان پزشکان درباره روحیه ورفتار افراد نامتعادل وبزهکار و نابهنجار نشان داده است که بیشترخشونت ها، دزدیها، انحراف های جنسی و دیگر بزهکاری های کودکان ونوجوانان به علت وابستگی آنها به خانواده ناسالم ونابسامان بوده است(حسینی،ص160). پژوهش های پرفسور هوبر در مطالعاتی بر روی چهارصد کودک بزهکار در محیط شهری نشان داده است، که 88% درصد آنان متعلق به خانواده های نابسامان وناسالم بوده اند.

وجود روح صفا وصمیمیت در خانواده ثروتی بارازش وماندنی است ودوام زندگی را تضمین میکند. فقدان روابط سالم و دوستانه والدین با یگدیکر که نتیجه آن محیطی پراز خصومت واحساسات نامطلوب است فرزندان را در قبال آنان قرار می دهد وحتی ارزش و احترام آنان در دید فرزندان خود کم رنگتر خواهد شد(شرفی،ص222).

  بی توجهی و بی اعتمادی والدین نسبت به فرزندان 

بی توجهی به فرزندان از طرف والدین، انتقامجویی و بی احترامی فرزندان را در پی خواهد داشت. کودکی که انتقام را ترجیح می دهد  متقاعد شدند ه اند که دیگران دوستشان ندارند و فقط زمانی به آنان اهمیت میدهند که بتوانند دیگران را اذیت کتنند آنان با بی رحم بودن و مورد علاقه نبودن امکان می یابند برای خود جایی باز کنند والدینی که انتقام جویی فرزندان را با همان عکس العمل نشان می دهند جنگ افزاری و بد رفتاری فرزندان را بر می گزینند اینگونه والدین باید درک کنند که رفتار انتقام جوی کودک از روی بی توجهی و دلسردی است که الزلما والدین سبب آن شده اند(دان دینک میر –گری .دی.مکی،ص16).

  ممکن است والدین از خودشان بپرسند که چرا فرزندانشان نسبت به آنان بی توجهی نشان داده و حتی به آنان هیچ احترام و اعتمادی نمی کنند .اگر والدین به رفتار و عکس العمل خودشان با فرزندان خود توجه کنند و آن را ریشه یابی کنند متوجه خواهند شد که آنان به فرزندان خود توجهی نشان نداده و با مسئولیت ندادن به آنان اعتماد به نفس فرزندان خود را تضعیف کرده اند و در مقابل اعتماد و احترام خودشان را در قبال فرزندان خود از دست داده اند. فرزندان نیازمند توجه و مورد اعتماد قرار گرفتن از طرف والدینشان می باشند و دوست دارند بخصوص نوجوانان نسبت به آنان اعتماد شده و آنان را در کارهای منزل به کارگیرند واز آنان مشورت ومشاوره بخواهند دوره نوجوانی دوره مشورت و هم رأیی است. دوره ایی که از دیدگاه اسلام  والدین باید نوجوانان را در تصمیم گیری های منزل و ددیگر کارها دستیار و معاون خودشان دقرار دهند و از آنان نظر و مشاوره بخواهند (سیف و همکاران ،ص132) .در واقع بی توجهی و بی اعتمادی والبدین نسبت به فرزندان آنان را در قبال  والدین قرار داده و حتی به منحرف شدن و بزهکاری فرزندان در اثر بی توجهی  و بی اعتمادی والدین خواهد انجامید .

    سخت گیری والدین در منزل

   در خانواده های سخت گیرروابط  بین والدین و فرزندان از روی استبدادی است و حتی گاه  این روابط پایه روابط میان والدین را پی ریزی می کند. والدین نسبت به خواسته های مشروع فرزندانشان بی اعتنا می باشند و هموارهع مانع از تحقق آنها می شوند در واقع در این نوع خانواده والدین همیشه در مقابل فرزندان مانع تراشی می کنند و به آنان زور گفته و هیچ استقلالی به فرزندان نمی دهند وسلطه مطلق از طرف والدین نسبت به فرزندان حاکم است. این وضیعت فرزندان را در قبال والدین قرار داده و همیشه یک دید منفی وسلطه خویی را در فرزندان درونی می کنند.اینگونه فرزندان درموقع بزرگسالی همان روش رادر مقابل والدین اعمال خواهند کرد.همچنین این وضیعت اعتماد به نفس و کرامت،عزت نفس فرزندان  را کاهش داده و فرزندانی بی اعتماد، کم ظرفیت وبی اراده راتحویل جامعه خواهد داد . الدر و همکاران( 2001 ) د ر تحقیقات خودشان نشلن داده اند که ارتباط مستقیمی بین رفتار نا فرمانی و لجبازی و ارتباط با دوستان منحرف و با بزهکاری وجود ندارد به همین علت این پژوهشگران می گویند که رفتار انحرافی در دوران کودکی و نوجوانی ریشه درشیوه فرزند پروری نامناسب والدین دارد .

آثار عمده سخت گیری والدین عبارت است از :1-فاصله عاطفی فرزندان و والدین بیشتر و عمیق تر می شود 2-احساس ناامنی،تزلزل، به لحاظ رفتار خشونت آمیز والدین در فرزندان ایجاد می شود.3-فرزندان معمولا به درون گرایی و پنهان کاری گرایش می یابند .4-فرزندان معیارهاو ملاک های دیگر والدین را نیز طرد میکنند .5- روش سخت گیری والدین،به زندگی آتیه فرزندان منتقل می شود (شرفی،ص195).  

شخصیت والدین

شخصیت والدین برتعلیم وتربیت فرزندان و همچنین برخصوصیات درونی آنان تأثیر می گذارد. کودکانب که دارای والدینی ثبات ناپایدار شخصیتی هستد، آنان نیز همان شخصیت را در زندگی و درمقابل با والدین و دیگران خواهند داشت. اگر والدین دارای ویژگیهای مانند، بدهنی، بدخلقی، پرخاشگری،معتاد و.. داشته باشند، به احتمال زیاد دارای فرزندانی همان شخصیت را خواهند داشت. به این ترتیب والدین اشفته بیش از دیگران با خطرداشتن کودکان آشفته و پریشان روبه رو خواند شد. یکی از تحقیقات امریکای که روی 693 خانواده صی یک دوره ی شش ساله انجام گرفته، نشان داده است که 65%درصد کودکانی که اختلالهای عاطفی نشان می دادند، به مادرانی تعلق داشتند که دارای اختلال روانی بودند. 72% درص کودکان مسأله دار در خانواده های بودنند که هردو والدین اختلال داشتند(جیمز وندر،ص152).

وقتی والدین در مقابل خانواده خویش بدهنی و پرخاشگری میکنند،همان واکنش را فرزندان در قبال دیگر مخصوصاً والدین خود نشان خئاهند داد. درواقع اگروالدین علل بدهنی و پرخاشگری فرزندان را بررسی وتفحص کنند می توانند علل آن را در الگوی خوب نبودن،عصبانیت ونمایش استقلال فرزندان خود پیداکند. اگروالدین با اعضای خانواده و نزدیکان با بددهنی وپرخاشگری برخورد کند و سخنان زشتی را برزبان جاری سازد، فرزندان نیز چنین خواهند کرد0دهنوی،ص141).

محیط خانواده می تواند علل پرخشگری فرزندان در قبال والدین و دیگران باشد. محیط خانواده،مدرسه، محله و…می تواند کودکان را پرخاشگروعصبانی به بار بیاورد. باتوجه به نقش الگوی والدین و دیگر اعضای خانواده، اگر یکی از آنان پرخاشگر باشد، رفتار پرخاشگر والدین به فرزندان منقل خواهد شد(همان منبع). پس بنابراین شخصیت والدین می تواند روابط فرزندان با والدین را درمعرض خطر قرار دهد.

تبیه فرزندان از طرف والدین

تنبیه از جمله عواملی است که می تواند به انتقامجویی و ارتباط ناسالم فرزندان با والدین منجر بشود. والدینی که برای هرچیزی و برای کنترل فرزندان خود این شیوه را به کار به می گیرند، نه تنها به کنترل و تربیت آنان موفق نمی شوند بلکه اثرات سوء و مخرب را به دنبال خواهد آورد که از جمله یکی از آثار وعواقب سوء آن انتقامجویی از والدین در هنگام بزرگسال می باشد.

عوارض تنبیه فرزندان از طرف والدین را اینگونه می توان بیان نمود: 1- انزجار ونفرت از تنبه کننده. یکی ازعوارض تنبیه این است که احساس ناخوشایند حاصل تنبیه در لحضه تنبیه شدن، از طریق شرطی شدن کلاسیک، باشرایط تنبیهی و شخصی یا اشخاص تنبیه کننده، تداعی شده وسبب انزجار ونفرت از تنبیه کننده می شود. سعدی در این گفته حکیمانه خود، اثرات این پدیده را به خوبی نشان داده است:«خبری که دلی بیازارد، تو خاموش  تا دیگری بیارد»(سیف،ص137). 2- کینه تنبه کننده: کودک کینه تنبیه کننده را به دل می گیر ودر آینده به شکل های گونان گون(درس نخواندن، سهل انکاری در امور محوله، عدم اطاعت پذیری، خلاف و…) از او انتقام می گیرد. 3- تبیه مسری است. بندرا  (1915) شواهدی بدست داده است که نشان می دهد کسانی که شاهد تنبیه شدن افراد توسط دیگران بوده اند رد مواقع و مکانهای دیگر خود به تنبیه کسان دیگر، اقدام کرده اند(سیف،ص237). کودکانی که در حال مشاهده تنبیه از طرف والدین به یکی از اعضای خانواده است، اونیز همان رفتاررا درقبال دیگران انجام خواهند داد. در واقع فرزندان به دیگری زور می گوید یعنی  او نیز به ضعیف تر از خود(خواهر وبرادر کوچکتر) زور می گوید و آنان را تنبیه خواهد کرد.(دهنوی،ص94). ایجاد روحیه تسلیم پذیری، ماهر کردن مجرم، اضراب، ازبین رفتن اعتماد به نفس از جمله آثار دیگرتنبیه می باشد. 4- تحقیر شخصیت:کودک و یا نوجوانی که کتک می خورند، شخصیتش خورد می شود وکسی که به شخصیت اوتوهین شود، امیدی به خیر اونیست ودیگران از شر او درامان نخواهد بود.(همان منبع).

  شکاف بین نسل ها

  کودکان به والدین آگاه و با بصیرت نیازمند هستند که بتوانند با حضورخود و با ایجاد رابطه صمیمیو عاطفی در خانواده، یک محیط آرام و صمیمی ایجاد کند و با محبت عاطفه دور هم گرد آیند و به حرف های یکدیگر گوش دهند و نیازهای همدیگر را بر آورده کنند. کودکان و نوجوانان به والدینی نیاز دارند که با آنان همراه و همدل باشند و به نیازها و درخواست های آنان توجه و اهتمام ورزند. اما متاسفانه امروزه در خانواده والدین کمتر به نیازها و درخواست های آنان توجه می کنند والدین  فکر میکنند که وقتی خوراک، پوشاک و…فرزندانشان را فراهم کنند مسئولیت خود شان را در قبال فرزندان خود انجام داده اند درحالی که این عوامل تنها جزئی از مسئولیت آنان می باشد، کودکان امروزه به عاطفه،صمیمیت،محبت و عشق والدین و…نیاز دارند.

  جامعه امروزه با واقعیت بسیار مهم و غم انگیزی به نام شکاف بین نسل ها مواجه است.اکثر والدین اعتراف میکنند که فرزندان خود را خوب نمی شناسند و روابط با یکدیگر مثل روابط با بیگانگان است حتی تعدادی از والذین معتقدند که این شکاف روز به روز عمیق تر و فاجعه آمیز تر می شود. ودر دوره نوجوانی،نوجوانان نه تنها با والدین همراهی نمی کنند بلکه به مخالفت بر آنان بر می خیزند (گنجی ص141).

 امروزه به دلیل بسیاری از عوامل مثل اشتغال والدین ارتباط والدبا فرزندان کم رنگ تر شده است واین امر باعث شده است که والدین به درخواستها و نیازهای فرزندان کمتر توجه شود و این امر فرزندان را در قبال والدین به لجاحت و بهانه جویی وادار کرده و در نتیجه والدین از این رفتار فرزندان خود شگفت زده و سر در گم شده اند.

  تبعیض در خانواده

تبیض از نظر عرف عبارت است از تفاوت گذاری در شرایط مساوی، گاهی میان دوفرددر ارتباط با امری فرق گذاشته می شود، از آن روکه هریک ازاین دودرخورشأن ومقامی هستند(حسینی،ص169).

در خانواده ای که والدین میان فرزندان خود تبعیض قایل می شوند وحق را به یک کودکی می دهد در حالی که حق اونبود،کینه وارتباط ناسالم میان خانواده ره به وجود می آورد. درواقع وقتی والدین در میان فرزندان خود تفاوت قایا می شوند وبه یکی از فرزندان خودتوجه می کنند ناسازگاری وناهنجاری فرزندان را تحریک ودید و نگرش آنان رانسبت به والدین تغییر می دهند. از نظر اسلام و دیدگاه تربیتی، تبعیض به همه اقسام آن باطل است خواه تبعیض در جنس باشد. مانند فرق گذاری میان پسر ودختر یا در اظهار محبت به بعضی از فرزندان یا تبعیض در بهرمندکردن بعضی از فرزندان ازمزایای زندگی ومحروم کردن دیگران.    

پیامبر اکرم(ص) درباره رفتار والدین با فرزندان سفارش می کند که؛« با عدالت ومساوات رفتار کنید.بین فرزندان به مساوات کنید چنان که دوست دارید درنیکی ومحبت به شما به مساوات رفتار کنند».(محجة البضائ.ج2،ص46).

آثار تبعیض در خانواده: 1- بچه ها درمحیط خانه عملاً از رفتار والدین درس حق کشی وبی عدالتی فرا می گیرند وبه تدریج به آن عادت میکنند.2- فرزندانی که مورد تبعیض قرارگرفته اند از والدین کینه به دل می گیرند و ممکن است واکنش نشان دهند3-  در میان  خواهر وبرادر حسودودشمنی پدید آید.(حسینی،ص171).

طلاق یکی از والدین، رسانه ها، بی مسئولیت والدین در قبال، فقر ومالی واقتصادی وخورد کردن شخصیت فرزندان رد قبال همسالان، ازجمله عوامل دیگری هستند که ارتباط بین فرزند با والدین را سست تر وضعیف ترکرده است.

بحث نتیجه گیری

فرزندان امروزه، بزرگسالان آینده وسازندگان جامعه فرداهستند. یکی از مؤالفه های اساسی سازنده شخصیت و منش آینده آنها خانواده و روابط درونی میان والدین آنان می باشد. والدین نقش حساسی در قبال فرزندان خودشان دارند و هر گونه رفتار وعکس العمل های آنان در قبال فرزندان، به دلیل الگوپذیری کودکان از والدین، آن رفتار وعکس العمل را در خود درونی و در قبال والدین خود ودیگران انجام خواهند داد.اگر والدین خواستار اطاعت پذیری فرزندان، مسئولیت پذیری و تربیت پذیری کوکان، احترام به فرزندان، جلوگیری از انحراف وبزهکاری فرزندان خود و …هستند ومی خواهند رابطه فرزندان باآنان صمیمی ودوستانه باشد، ضروریست دید، بینش وبصیرت، دانش و آگاهی خود را در مورد نحوه ارتباط و رفتار صمیمی با فرزندان فزونی بخشند، و یک خانواده سالم وامنی را برای اعضای خانواده خود به وجود آورند.

دراین مقاله عواملی را که به رابطه فرزندان باوالدین آسیب می رساند وروابط بین والد وفرزندان را سست تر وضعیف تر کرده است، پرداخته شده است.این عوامل عبارتند از مشاجره وجنگ ودعوا، توقع بیجا وغیر منطقی، بدقولی والدین والگوی خوب نبودن، نبود عشق، محبت وصمیمیت و..، بی توجهی وبی اعتمادی، سخت گیری والدین به فرزندان در خانواده،شخصیت والدین، تنبیه وشکاف بین نسل، تبعیض و…؛ که هریک از عوامل مورد بررسی وتبیین قرار گرفته شد. در کل ایجاد محیط سالم وصمیمی با فرزندان، آگاهی ودانش به مسئولیت ووظیفه والدین در قبال فرزندان، لازمه جلوگیری از ایجاد رایطه ناسالم وسست فرزندان با والدین میباشد. که هر والدی باید هریک از موارد فوق الذکر را بررسی وشناسی واز ایجاد هرگونه رابطه ناسالم فرزندان باخود جلوگیری کنند.        

 

 

منابع

1-     آقاداود،سید رسول(1385)،روابط درونی خانوادهوتاثیر آن بر شخصیت کودک،مجموعه مقالات دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان.

2-    برک،لورآی(1385)،روانشناسی رشد،مترجم؛یحیی سید محمدی،تهران،نشر ارسباران.

3-    حسینی،سید داود (1386)،روابط سالم در خانواده سالم، قم،مرکزپژوهش های اسلامی صداو سیما.

4-    دهنوی،حسین(1387)،نسیم مهر(پرسش وپاسخ تربیت کودک ونوجوان)،قم،محدث.

5-    دان دینک میر، گری مکی(1385)، راهنمای فرزند پروری موفق،ترجمه؛رئیس دانا، تهران.نشررشد

6-      دان دینک میر، گری مکی(1387)، والدین مؤثرفرزندان مسئول، ترجمه؛ رئیس دانا، تهران،نشررشد

7-    سیف، علی اکبر(1379)، روانشناسی تربیتی،تهران، دانشگاه پیام نور.

8-    سیف،سوسن وهمکاران(1382)،روانشناسی رشد ،تهران سمت .

9-    شرفی، محمدرضا(1376)مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم؟،تهران ،نشر تزکیه.

10-                       فیض کاشانی،محسن(1381)، محجةالبیصاء، تهران،نشر بیجا

11-                       گنجی، حمزه(1382)، بهداشت روانی، تهران،  نشر ارسباران.

12-                       گیتی پسند،زهرا(1387)،آسیب شناسی روابط والدین با نوجوانان دختر ،مشاوره مدرسه شماره 2.

13-                       مارک آر.داز(1387)-خانواده های آسیب زا(خانواده،فرزندوبروزمشکلات)،مترجم؛

محمد دهگانپوروهمکاران،تهران،رشد.

14-                       وندرزندن،جیمز(1384)روانشناسی رشد،مترجم؛حمزهگنجی،تهران،نشر ساوالان

 15 - Bales,novman.(2000).All about families. Jun14,.vol.5,number21



















15-                        

16-                                        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                             

 

 

 نظر دهید »

مباني نظري فرهنگ ايثار وشهادت در آيات و روايات و فرهنگ ديني

04 خرداد 1395 توسط الزهرا خلخال

 

عنوان : مباني نظري فرهنگ ايثار وشهادت در آيات و روايات و فرهنگ ديني

نویسنده:حبيبه شاهنده

 

 

 

    چکيده

    شهادت شکوفايي ملکات فاضله و بر جسته ترين ويژگي انساني و آزادگي آدمي است، در يک جمله به زيارت خدا رفتن و به حق پيوستن است، کشته شدن در راه خدا و رکاب رسول خدا (ص) را شهادت مي گويند و ايثارگري يعني هدف ديگران را به هدف ديگران را به هدف خود مقدم داشتن ميباشدفرهنگ ايثار و شهادت منشأ بيداري وآگاهي، جوانمردي، شجاعت و نشاط مردم بوده وجامعه را از حالت سکون به حالت پويايي وجنبش درآورده است وخدمات ارزنده ای را به جامعه بشريت ارائه نموده است.

  بيان مقام و منزلت ايثارگران و شهدا به عنوان يک سنبل و نماد استقامت درطول تاريخ احياي ياد و خاطرات مقام و منزلت ايثارگران و شهيدان از اهداف نگارش اين مقاله به شمار مي روددراين مقاله فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه قرآن واحاديث و انديشمندان متفکر ديني و ويژگي هاي ايثارگران و شهدا در فرهنگ ديني و عوامل تقويت کننده اين فرهنگ در جامعه بررسي شده و در پايان؛ چنين نتيجه گيري شده است : ازجان گذشتن، فداکاري و کشته شدن در راه خدا ساده ترين تعريف از ايثار و شهادت است و شهيد به مقامي مي رسد که هم رديف انبيا و اوصيا قرار مي گيرند و نه تنها مورد مغفرت الهي قرار مي گيرد به مقامي مي رسد که به اذن خدا ديگران را شفاعت مي کند .  شهادت در راه خدا تبلوري يافته حيات طيبه و عزتمندي و عزت آفرين است و در پايان شهادت کمال شهيد است زيرا او به جايي رسيده که مقام وصال و قرب است و بي حجاب و بي پرده با حق ديدار مي کند.

 

 

کلید واژه:ایثار- شهادت- فرهنگ- آیات- روایات- فزهنگ دینی

 

 

 

 

 

 

   مقدمه

   فرهنگ ايثار و شهادت از ارزشهايي هستند كه در دامن خود انسان‌هايي را پرورش داده كه داراي خصوصيات و روحيات والا و متعالي هستند. داشتن همت بزرگ، عزّت نفس، برخورداري از روح بزرگ، همت والا، بزرگ منشي و زهد گرايي و عدم دلبستگي و وابستگي به دنيا و … از مهمترين و برجسته‌ترين خصوصيات انسان هاي تربيت يافته در دامن فرهنگ ايثار و شهادت است.

فرهنگ ايثار و شهادت در گستره تاريخ و در ادوار و اعصار گذشته به عنوان یكي از كارآمدترين و موثرترين عنصر همواره در پيشبرد اهداف و حفظ ارزش‌ها و مقابله با دشمن در همه اديان مطرح بوده است. چنانچه حتي در اديان اساطيري هم اعم از توتم و تابو و اديان مترقي چون بت‌پرستي، خورشيد پرستي، ستاره پرستي و …  و در نگاهي ديگر در اديان آسماني مسيحيت يهوديت و اسلام كه شيوه زندگي شان بر اساس فدا شدن، از خود گذشتن و دليري و جنگاوري و كشته شدن براي آباد ماندن سرزمين مادر و اجدادي است (محمود آبادي، 1387، ص55).

فرهنگ ايثار و شهادت نماد استقامت و رشادت چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ارزش رايج ميان مردمان بوده است. اما وقتي كه حماسه قهرماني و جانبازي و ايثار در فرهنگ ناب اسلامي مطرح مي‌شود رنگ و بوي متفاوت و مغاير با ديگر انديشه‌ها و نگرش هاي ديگران پيدا مي‌كند. در اين فرهنگ، هدف  مقصود و انگيزه ايثارگران و شهيدان در قالبي الهي ريخته مي شود. تا ارزشمندي يك حماسه و ايثار مشروط به في سبيل‌الله بودن، براي خدا قيام كردن و خدايي شدن صورت پذيرد. دين اسلام به شكل قابل توجهي بر بكار بستن اين ارزش اخلاقي و اجتماعي تاكي مي‌كند به گونه‌اي كه مصاديق برجسته اي از ايثار را در زندگاني پيامبر (ص) و ساير معصومين مي توان مشاهده كرد. يكي از اسوه‌هاي پايدار تاريخ، امام حسين (ع) بود كه با نثار جان و مال خويش  بناي عزت و اقتدار را در جهان پايدار ساخت و نام خود را با سربلندي و افتخار بر لوح ماندگار عالم ثبت كرد. عاشورا مكتب جان نثاري و فداكاري در راه خدا بود چنانكه جلوه هاي ايثار در صحنه صحنه‌هاي آن پديدار بود رزمگاهش ميدان مسابقه ايثارگران بود تا به فوز عظيم شهادت نايل آيند.

امروز بر همگان روشن است كه ايثارگري و شهادت با وقوع انقلاب اسلامي و بخصوص هشت سال جنگ تحميلي و دفاع مقدس سربازان ايران اسلامي، معناي زيبا و حركت آفرين، روح بخش و پرشكوه خود را عرضه نموده است.

     معنا و مفهوم ايثار و شهادت

    کشته شدن در راه خدا و رکاب رسول خدا (ص) را شهادت مي گويند. ايثار در لغت به معني برگزيدن، عطا کردن، غرض ديگران را بر غرض خويش مقدم داشتن، برگزيدن يعني منفعت غير را بر مصلحت خود مقدم داشتن و اين کمال ايثار در لغت به معني برگزيدن عطا کردن بالاترين درجه سخاوت است و برادري است. (دهخدا، م 3682 ،ج3).

  عبدالرزاق کاشاني در شرح منازل السائرين مي‌نويسد.ايثار را سه درجه است.درجه اول: آنکه خلق را در اموال و منافع بر خود برتري نهد و آنچه لازم است در راه اهل و عيال بذل شود.درجه دوم: برتري دادن رضايت خدا بر رضايت ديگران، هرچند دشواري ها را در اين راه تحمل کند.درجه سوم: ايثار الله است. يعني ايثار خود را بر غيره عين ايثار خداوند دانند و در يابد که اصولاً او راه وجودي نيست تا چه رسد به فعل و اختيار و به طور کامل بداند که فعال «لامايشاء» خداوند است و ايثار و ترک ايثار و شهود آن و ترک آن و ملک و فعل همه از آن خداوند است. (تاجريني، 1386)

   فلسفه وجودي ايثار و شهادت از نظر اسلام

  اسلام به عنوان آخرين و کامل کننده اديان آسماني، ديني همه جانبه است که براي تمامي ابعاد و زواياي مختلف زندگي فردي و اجتماعي انسان‌ها برنامه‌ها و پيام هاي تربيتي و اخلاقي و… دارد يکي از عرصه‌هاي تجلي اين پيام‌ها که مضاميني انساني و عاطفي دارد و ايثار مي‌باشد که اسلام توجه خاصي به اين موضوع دارد. با پيچيده تر شدن جوامع شهري و غلطيدن انسان‌ها در زندگي صنعتي و پيشرفته و مدرن امروز بيش از هر زمان ديگر نياز انسان به تعاليم و برنامه‌ها دستورات تربيتي و اجتماعي الهي اسلام احساس مي شود. شرط بقاء و سلامت اجتماعي و رواني شهروندان عمل به دستورات آيين اسلامي و تعاليم ديني است. (پژوهشکده تحقيقات اسلامي، 1369)

 در اين زمينه فرهنگ ايثار و شهادت که از مفاهيم نوراني اسلام است، داراي تاثيرات فراوان فرهنگي و اجتماعي است که انسان‌ها را مي تواند به اوج کمال و ترقي و سعادت برساند. اسلام در مقابل توطئه ها و دسيسه‌هاي دشمنان که قصد تحريف و نابودي حق را دارند دستور ايثار و جهاد و شهادت را داده است. بنابراين بر اساس فلسفه جهاد اسلامي، پيروان و عاشقان راه حق « مبارزه و مقاومت در برابر ظلم و ستم دشمنان» و « تن به ذلت آن‌ها ندادن» از وظايف مهم شرعي و اخلاقي خود مي‌دانند و پايبند به آن هستند. اسلام هرگونه تجاوز و تعدي به اصول و حقايق اسلام و براي جلوگيري از ظلم و ستم و فساد دستور جهاد را داده است. احکام و دستوراتي که در فلسفه جهاد اسلامي آمده از مهمترين دستورات الهي است… 

     ايثاروشهادت درقرآن کريم:

     قرآن کريم با بيان شواهد و نمونه ها، ايثار و شهادت را در ابعاد  مختلف ستوده و ويژگي هايي را براي آن بيان کرده است و شهيد را به بهترين وجه تعريف مي کند که بشر به راحتي نمي تواند به عمق معناي آن دست يابد.

     « و لا تقولو المن يقتل في سبيل الله امواتُ بل احياء ولکن لا تشعرون » ((بقره، 154))

   کشته شدگان در راه خدا را مرده نخوانيد بلکه آنان زنده اند و لکن شما درک نمي کنيد .

  با توجه به معني آيه مي توان گفت که اين مقام را هر کس درک کند. لذا خود قرآن مي فرمايد : « ولکن لما تشعرون » «يعني شما نمي دانيد ». نکته چشمگيري که در اين آيه وجود دارد «زنده بودن شهيد است  که اشاره به حيات آنان و روزي خوردن ايشان درنزد پروردگار ميشود که در تفاسير به قصد ملموس کردن موضوع و عيني نشان دادن مطالب، تعابيرخامي براي اين حقيقت متعالي مطرح شده است به عنوان مثال در بيان زنده بودن شهدا گفته اند که اينان در بهشت و در قالب پرنده ي سبزي پرواز مي کنند و اين گونه در بهشت متنوعند

 شهيدان نزد خداوند از پاداشي بزرگ که براي ما ناشناخته است بهره مندند .و مَن يقاتل في سبيل فيقتل اويغلب فسوف نؤتيهِ اَجررّ عظيماً . (نساء، 74 )و هرکس در راه خدا بچنگد، پس کشته شود يا پيروز گردد به زودي پاداشي بزرگي به او خواهيم داد.

 در يک نگاه کلي قرآن کريم مشخصات عمومي ايثارگر و شهيد را چنين بيان کرده است.  کساني پيشگام وسبقت گيرندگان در راه دين و جهاد در راه دين خداهستند.(واقعه/10)_ آنها مقربان درگاه الهي اند و کساني اند که به مقام قرب الهي نرديکند. (واقعه /11)، شفاعت کنندگان درگاه احدييت ( آل عمران /18 ) همنشين با پيامبران و اولياءالله.(نساء /72 )، دريافت کنندگان رحمت و پاداش عظيم (نساء /96،90 ) رستگارانند (واقعه / 11- نساء / 74 ) و …لدینسیوخی،الدررالمنثور،ی قرار می گیرند.  مانند پرندگان ه ی سبزی پرواز می کنند و این گونه در بهشت  پر مشاهده کرده، جنگ هاآيات ديگري که به ويژگي مقام و منزلت شهدا و ايثارگران پرداخته است.

   فرهنگ ايثار و شهادت در احاديث روايات پيامبر(ص) ائمه معصومين (عليه السلام ):        

    شهادت فنا شدن انسان براي نيل به سرچشمه نور و نزديک شدن به هستي مطلق است. شهادت عشق به وصال محبوب و معشوق در زيباترين شکل است. در حديث به رنگ و بوي ايثارگري بيشترازشهادتاست.                                                                                                                         رسول اکرم (ص) مي فرمايد: جبرئيل امين را خبرداد که موجب روشنايي ديدگان  و شادي قلبم گرديد . زيرا او فرمود : اي محمد! هرگاه کسي از پيروان تو در راه خدا ايثارگري کند اگر قطره اي از خونش روي زمين افتد و يا دردي در وي به وجود آيد«اشاره به جانبازان» خداي متعال برايش مقام گواه و الگو در شهيد بودن را معين مي کند. ايشان در خصوص امتياز ايثارگران و شهيدان هفت نعمت را بيان فرموده است :1- تمام گناهش در هنگامي که اولين قطره خونش بر زمين افتد بخشيده مي گردد .2 - وقتي که سرش روي زمين قرار گيرد، حوريان بهشتي غبار از چهره اش پاک مي کنند وبه او  مي گويند آفرين بر تو و به فرشتگان گفته مي شود، اين شهيد مانند شماست .1- لباس از لباسهاي بهشت بر تنش مي پوشانند .2 براي شهيد گنجينه اي از عطرهاي پاک ظاهر مي شود و مي گويند هرکدام از آنها را مي خواهي برگزين خود را معطرنما .3 - جايگاهش را در بهشت به او نشان ميدهند .4 - آنگاه به روحش گفته مي شود حال به وجه خدا بنگر زيرا اين مقام نگريستن به وجه خدا مخصوص پيامبر وشهيد است. 5- اين حديث و امثال آن دل بر جاودانگي جايگاه رفيع و حيات حقيقي ايثارگران و شهيدان دارد .

امام صادق (ع) ميفرمايند: سه گروه هستند که در روز قيامت شفاعت ميکنند و خداوند هم شفاعت آنها را مي پذيرد. 1- انبياء   2- علماء    3- شهدا.(محمدی ری شهری،255).

     ايثارو شهادت ازديدگاه انديشمندان اسلامي        

    شهيد و شهادت از جمله ارزشها و مفاهيم ماندگاري هستند که درباره ي آنها بسيار سخن گفته شده در حالي که بيش از آنها ناگفته مانده است. حقيقت فاخر و عظيم و درخشنده اي است که جز ذات اقدس الهي و اولياء معصوم، تنها شهيد، پس از وصول به اين مقام آن را در مي يابد. شهادت برترين سکوي انساني به اوج قلّه يکمال است .

 علامه محمد تقي جعفري، مفسر نهج البلاغه ج 9 ص 26 مي نويسد. در اسلام، شهادت و ايثار در راه خدا ايفاي تعهدي است كه اولاد آدم با خدا بسته است. شهيد مطهري متفكر و فيلسوف بزرگ در مقام شهيد مي گويد: مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوخته شدن و فاني شدن و پرتو افكندن است، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشيند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند  (مطهری،ص 66).

 

   شهادت از دیدگاه امام خمینی (ره):

  انقلاب اسلامي ايران با نفس الهي امام خميني (قدس سره) و آرمان گرايي آن مرد بزرگ، راه و رسم فراموش شده شهادت را احياءکرد.

   بدون شک نظريات امام خميني(ره) درباره شهادت و انگيزه هاي آن در جهان معاصر و براي نسل هاي آينده فصل جديدي را در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت وتهييج عشق به آن، در بين مسلمانان و جهان گشوده است. چشم انداز امام خميني(ره) در مورد ايثار و شهادت ابعاد گوناگون وجود دارد. اما آن چه در سخنان امام به چشم مي آيد، با توجه به موقعيت خاص انقلابي جامعه، امام از جان گذشتگي و ايثار و گريز از نفع طلبي علفيت خواهي را لازمه يک انقلاب مي دادند . از نظر طبع يک انقلاب فداکاري است. لازمه يک انقلاب شهادت و مهيا بود براي شهادت است. انگيزه هاي شهادت از نظر امام فراتر از نيازهاي اوليه حيات و در رديف انگيزه هاي معنوي و فرق مادي هستند.   

  ايثار و شهادت از نظر ايشان هر مردان خدا و خط سرخ شهادت ميراثي از خاندان نبوت و ولايت است و شهيد به  وجه الله نظر مي کند و به لقاء الله  مي ماند شير و لذا شهيد به دنبال مرگ في سبيل الله است .ايشان آرزوي شهادت را از ويژگي هاي عارفانه و روحانيون اصيل مي داند و معتقدان آنان که حلقه ذکر عارفانه و دعاي سحرگان حوزه هاي روحانيت را درک کردند، در خلفه حضورشان آرزويي جز شهادت نديده اند . (خميني روح الله، 1378، ص30)

 

 شهادت در سخنان حضرت آيت الله خامنه اي(حفظه الله)

  مقام عظماي ولايت درمورد شهادت مي فرمايد :((ما تاريخ خود را مرهون شهادت طلبي مي دانيم و اين شيوه اسلامي را با روي کننده مجاهدت هاي ملت خود مي شماريم. اين نگرش نخستين کسی که به ما مي دهد، حفظ کانون پر فروغ شهادت است)). ايشان در جايي ديگر در مقام ايثارگران و شهيدان مي فرمايد :                  بهترين مردن ها شهادت است. بالاترين اجرها براي انساني که درراه خدا مبارزه مي کند، نوشيدن شربت گواراي شهادت است.   (معاونت فرهنگی،ص17).

    شهادت ازديدگاه شهيد مطهري :                                       

   انديشه هاي استاد شهيد مطهري يک از منابع مهم و معتبر و موثر در زمينه هاي مسائل اسلامي به ويژه موضوع جهاد و شهادت است. ايشان با درک مقتضيات زمان و با تحقيقات عميق و اصيل که از منابع، مسائل اسلامي و اجتماعي داشت در اين وادي نيز مباحث جالب و به ياد ماندني دارد .                                تاکيد ايشان به موضوع «خالص بودن انگيزه هاي شهادت » و «في سبيل الله » بودن آن از ويژگي هاي منحصر به فرد تفکر اوست  .(مطهري،ص 382) .

   

 

     عناصر ايثار و شهادت در فرهنگ ديني

1-ايمان واعتقاد :  نخستين عنصر در تفكرشيعه،اعتقادپاك واصيل به مبداًومعادوقبول عميق وباور داشتن كامل نسبت به خالق و فرامين اوبا قلب وجان ودل، كه ايمان را به اقرار به لسان وعمل به اركان ميباشد.                                 الذينء آمنوا يقتلون في سبيل الله و الذين کفروا يقتلون في سبيل الطغوت : (نساء آیه76) كساني كه ايمان دارند در راه خدا مي جنگند وكافران در راه طاغوت(شهرکی پور وهمکاران).                             

2- بصيرت : تجربه نشان داده كه جنگجويان جبهه ي باطل همواره براساس تعصب كوركورانه ودر راه اهدافي پوچ گام درميدان بند نهاده اند درحاليكه در فرهنگ ايثار وشهادت مومنان مجاهد وايثارگران با بيش وآگاهي و از سردرد و عشق به مصاف دشمن رفته اند. بينش عميق مجاهدان راه خدا افق روشني فرارويشان مي گشايد به گونه اي كه دنيا ر ا با همه ي زرق وبرق وچرب وشيرينش، پست و حقير مي شمارند.  رهبر عزيز انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي مقام عظماي ولايت به فرماندهان سپاه مي فرمايد:شما بايد  آگاه باشيد، شما بايد چشم بصيرت داشته باشيد، شما بايد بدانيد بازويتان در اختيار خداست يا نه؟ اين بصيرت مي خواهد اين را دست كم نگيريد.اهل بصيرت بايد باشيد بايد هوشمندانه، آگاهانه از خدا كمك بخواهيد، بينديشيد، روي مسائل فكر كنيد و تصميم بگيريد و صبر، ايستادگي و استقامت در ميدان جنگ نظامي خيلي آسانتر است از استقامت درمقابل جاذبه هاي دنيا.  (ديداربا فرماندهان سپاه13/3/76)

3- شجاعت:   رويارويي با دشمن مسلح و پنجه در پنجه ي او افكندن ، اراده اي پولادين ودل شير مي خواهد كه مجاهدان راه خدا آن را دارند پيكارگر راه خدا با بينش صحيح، همه ي عالم را از آن خدا و در محضر او قبضه ي قدرتش مي داند كه هرچه او بخواهد مي شود ومرگ و زندگي وشكست و پيروزي به اراده ي او بستگي دارد.در اين صورت ترس مفهوم خود رااز دست ميدهد و مومن در راستاي خواست واراده ي حق خود را به  قلب لشكر دشمن مي زند. امام مجاهدان علي(ع)درجنگ جمل ،فرزند خويش، محمد حنفيه رابه عنوان پرچمدار پيكار انتخاب كرد و هنگام سپردن پرچم به او فرمود: (خطبه 1 )اگركوه ها متزلزل شوند، تو استوار باش، دندان هايت را برهم بفشار، جمجمه ات رابه خدا عاريت ده،پاهايت را در زمين ميخ كن، دورترين نقطه ي سپاه دشمن را ديده باني كن و چشم از اطراف فرو گير و بدان تاپيروزي تنها ازنزد خداي سبحان  .  

4-از خودگذشگي و فداكاري :   فداكاري تقريباًمعادل واژه ي مواسات در عربي است كه همان جان فشاني و سپر قرار دادن خود در برابر حملات دشمن به جبهه ي خودي است چنانكه در نبرد(احد) آنگاه كه حملات سهمگين دشمن مسلمانان را فرار مي داد ورسول خدا درمحاصره ي تيغ هاي آشفته قرار گرفت، اميرالمومنان پروانه وار گرد شمع وجود پيامبر(ص)چرخيد و از جان ايشان دفاع مي كرد به گونه اي كه آنان را از چهار جانب پراكند وتعدادي را به خاك افكند و رسول خدا(ص) از خطر جدي نجات يافت. در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا(ص)گفت: اين واقعاً مواسات وفداكاري بود. فرهنگ ايثار و شهادت شهيد هم هستي دنيوي خويش را فداي آرمان مقدسش ميكند وهم از فداكاران جان خويش دريغ نمي ورزد، از قضارمز پيروزي ايثارگران مجاهد نيز در همين نكته نهفته است.وآنچه از معنويت و منزلت در پيشگاه خدا مي يابند و در برابراهداي سرمايه مادي وجان انديشمندشان است 

 

 

 

   بحث ونتيجه گيري:                                                                                  

  ايثار مقدمه اي براي شهادت كه اوج كمال آدمي است،مي باشد.براي رسيدن به اين مقام تقويت ودروني كردن ايمان،يقين،بصيرت،رشادت،شجاعت،تعصب ديني وملي و…ضروري به نظر مي رسد و بارور كردن ورشدوشكوفايي هريك از اين موارد قدمي است براي رسيدن انسان به كمال وسعادت،هرچه فرهنگ ايثاروشهادت طلبي اين نظام ارزش در جامعه تقويت مي شود روح از خود گذشتن ،ايثار،فداكاري درجامعه بيشتر مي شود واجتماع از هرجنبه اقتصادي،سياسي،اجتمايي واخلاقي روبه رشد و بالنگي مي رود. فرهنگ ايثاروشهادت در ادوار گذشته در همه ي اديان  وقوميت ها بوده است واين فداكاري در مقابل دفاع ازعقايد و افكار و ارزش ها و يا براي دفاع ازجان و مال و ناموس و سرزمين خويش درمقابل دشمنان بوده است.به استقلال رسيدن بسياري ازكشورهاي زير سلطه ي استكبار و مستعمره نتيجه دادن بسياري از انقلاب ها مانند: انقلاب اسلامي ايران، انتفاضه فلسطين، حزب الله لبنان نتيجه وثمره ي همين فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه اشاره شده است.و درآخر نتيجه گيري كه مي توان از اين مقاله گرفت اين است كه در نگاهي كلي ايثار و شهادت يعني از جان ومال گذشتن، فداكردن و نثار كردن خويش در راه عقايد ايثارگر و شهيد به مقامي مي رسد،كه هم رديف انبيا و اوصيا قرار مي گيرد و نه تنها مورد مغفرت الهي قرار مي گيرد، به مقامي ميرسد كه به اذن خداوند ديگران را شفاعت مي كند. از جلوه هاي حيات طيبه كه شهيدان و ايثارگران درآن قدم گذاشتن، زيستن با عزت وذلت ناپذيري است. ايثارگري وفداكاري راهي براي شهادت ومقدمه اي براي رسيدن به فيض عظيم شهادت است .                     

     شهادت در راه خداتبلور يافته حيات طيبه وعزت مندي وعزت آفريني است.ودرپايان شهادت كمال شهيد است زيرا او به جايي رسيد كه مقام وصال و قرب است و بي حجاب و بي پرده با حق ديدار مي كند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

منابع:

- الهی قمشه ای، مهدی؛قران کریم، قم

- ابن فارس،احمد(1410)، معجم مقاییس اللغه، لبنان، دارالسلام

 اداره فرهنگ  سازمانی،درپرتوی ولایت،معاونت فرهنگی-

- تاجیک، محمد رضا، (1372) انقلاب آرام فراز و فرود، ارزشهای ایران امروز، نشر آموزش وپرورش،تهران

- تاجرینی، علی(1386)، ماهیت ایثار  اندیشه عرفانی

- خمینی ، روح الله ، صحیفه نور، تهران، نشر حوزه، نشر آثار آمام خمینی

 beyadeshohada.parsibhog.com-  چالشها،مبانی فرهنگ ایثار

- دشتی، محمد(1381)، ترجمه نهج البلاغه،قم، نشر اسلامی

- ری شهری،محمد مهدی(1362)،میزان العمله،قم،نشر صداقت

 شهرکی پور،محمد رضا(1373)، آسیب شناسی فرهنگ ایثار، فصلنامه نگاه حو-

- قاسمی، مرضیه( 1381)،بررسی شهید و شهادت از دیدگاه قرآن و حدیث

- مطهری،مرتضی(1360)، قیام وانقلاب مهدی، تهران، نشر صدرا

- نصرتی، مرضیه(1380)، مبانی نظری شهادت در قرآن و انجیل، دانشگاه آزاد اسلامی کرج

- نشریه فرهنگ، چرا فرهنگ ایثار؟ تأملی بر ویژگی ها و دستاوردهای فرهنگ ایثار و شهادت

 

 نظر دهید »

دو نکته اخلاقی از آیت الله جوادی آملی

04 خرداد 1395 توسط الزهرا خلخال
بشر خلائی دارد که باید با تقوا و معنویت پر شود
 
بشر جایی می‌خواهد که معنویت خود را تأمین کند. این را نمی‌شود از بشر گرفت. غرب هم که الان گرفتار پیشرفت صنعتی است، به دنبال فال و امثال این‌هاست، به دلیل این است که چیزی باید آن خلاء را پر کند. انسان باید به جایی تکیه کند و اگر ما بتوانیم تکیه‌گاه صحیح را که از درون و بیرون، اصل را تثبیت می‌کند بشناسیم، خودمان به دستورات او عمل و به جامعه هم منتقل کنیم، جامعه از شرک و بت‌پرستی و صنمی و وثنی بودن هند و امثال هند نجات پیدا می‌کند. از شرّ مکتب‌های دیگر هم نجات پیدا می‌کند. ژاپن تقریباً دومین کشور اقتصادی جهان است، اما مردمش در معارف زیر خط فقر هستند. بسیاری از مردم، به دنبال فال و شرک هستند. بشر خلائی دارد که باید آن را پر کند و ذات اقدس الهی او را با الهام فجور و تقوا از یک سو و توحید از سوی دیگر تأمین می‌کند. 
 
***
لزوم حق شناسی و گرامی داشت عالمان دین
 
2- ائمه(علیهم‌السلام) که اسوه ما هستند، از عالمان دین که در نشر معارف الهی می‌کوشند، حق‌شناسی می‌کردند و مقدم آن‌ها را گرامی می‌داشتند. 
 
ابان‌بن تغلب از شاگردان امام صادق(سلام‌الله علیه) است. نجاشی نقل می‌کند وقتی ابان‌بن تغلب به حضور امام زمانش یعنی امام صادق(سلام‌الله علیه) رسید. وجود مبارک امام، برای تکریم علم و گرامی‌داشت مقام ایشان فرمود: «امر بوسادة فالقیت له؛ آن بالش را برای آقا بیاورید» که آقا تکیه بدهد. 
 
خب ابان‌بن تغلب جزء اوحدی از شاگردان امام صادق(سلام‌الله علیه) نظیر هشام‌بن حکم و هشام‌بن سالم نبود. در آن حد نبود، اما وجود مبارک امام صادق(سلام‌الله علیه) برای گرامی‌داشت مقام علم و ارج نهادن به کوشش صادقانه یک معلم و مبلغ دینی، دستور می‌دهد که بالش را برای ابان بیاورید تا ایشان تکیه دهد.
 
وجود مبارک امام زمان(ارواحنا فداه) هم همان کار را می‌کند. اگر امام آن زمان، این کار را کرد، امام این زمان هم همین کار را می‌کند. این طور نیست که وجود مبارک امام صادق(سلام‌الله علیه) برای ترویج علم، آن دستور را بدهد و وجود مبارک امام زمان(ارواحنا فداه)چنین کاری نکند.
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 42
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس