مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

چهل حدیث والدین

09 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

قال الله تعالی:

و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما، او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما…

سوره اسراء: 23.

و خدای تو حکم فرموده که، هیچ کس را جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید اگر هر دو یا یکی از آنها به پیری برسند (که موجب رنج و زحمت باشند) زنهار کلمه ای که رنجیده خاطر شوند مگو و کمترین آزار به آنان مرسان و با ایشان با احترام و بزرگوارانه سخن بگو.

و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، به پدر و مادرم رحمت و مهربانی فرما، آنگونه که آنان مرا در کوچکی تربیت کردند.

پیشگفتارگرچه هستی ما از خداست، لیکن سبب زندگی و وجود ما، پدر و مادر است و ما شاخه ای از وجود این دو عزیزیم و میوه ای از بوستان محبت و تربیت و مهر و عاطفه بی نظیر پدر و مادریم.

انسان فراموشکار، وقتی به قدرت و موقعیتی رسید، دوران عجز و کوچکی خویش را از یاد می برد و پدر و مادر و زحمات طاقت فرسای آنان را فراموش می کند، و چه ناسپاسی و کفرانی بدتر از این؟

انسانیت و اخلاق ایجاب می کند که پاسدار این دو گوهر باشیم و در حال حیاتشان از نیکی و احسان و پس از مرگشان از صدقات و یاد نیک غفلت نکنیم. ما امتداد وجودی والدین خودیم و فرزندان ما تداوم وجود مایند، چگونگی برخورد ما با پدر و مادر و احترام و نیکی ما به آنان سبب می شود: که فرزندان ما نیز در نسل آینده، حق شناس و قدردان و نیکوکار به بار آیند. فرزندان ما همانگونه خواهند بود که ما با والدین خویش رفتار می کنیم.

باری… ادای حق والدین و انجام سپاس زحمات آنان نیز مانند حق خدا و شکر نعمتهایش از عهده توانائی ما خارج است و تنها باید زبان به عجز بگشائیم و بال تواضع و فروتنی به زیر پای آندو فرشته بگستریم.

با اینحال، توجه به مقام پدر و مادر و شناخت قدر و منزلت آنان نزد خداوند، زمینه ادای بخشی از حق بزرگ آنان را فراهم می سازد.

روایاتی که در این مجموعه چهل حدیث والدین مطالعه می کنید، ما را با گوشه ای از وظایف خود در برابر والدین آشنا می کند.

توفیق الهی یارمان باد که از نیکوکاران به پدر و مادر خویش به حساب آئیم چرا که رضایت خدا در رضایت آنان است.

خدایا! ما را قدردان زحمات پدر و مادر بگردان.

خدایا! ما را به تربیت نسلی با ایمان و حق شناس و پاکدل و نیکوکار موفق بدار.

1. بزرگترین واجب

قال امیر المؤمنین علی(ع(

بر الوالدین اکبر فریضة.

امیر المؤمنین علی(ع) فرمود:

بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.

میزان الحکمة، ج 10، ص 709.

2. برترین اعمال

قال الصادق(ع(

افضل الاعمال الصلاة لوقتها، و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله.

امام صادق(ع) فرمود:

برترین کارها عبارتست از: 1 - نماز در وقت 2 - نیکی به پدر و مادر 3 - جهاد در راه خدا.

بحار الانوار، ج 74، ص 85.

3. انس با پدر و مادر…

فقال رسول الله(ص(

فقر مع والدیک فوالذی نفسی بیده لانسهما بک یوما و لیلة خیر من جهاد سنة.

مردی خدمت پیامبر اکرم(ص) آمد و گفت:

پدر و مادر پیری دارم که به خاطر انس با من مایل نیستند به جهاد بروم، رسول خدا(ص) فرمود:

پیش پدر و مادرت بمان، قسم به آنکه جانم در دست اوست انس یکروز آنان با تو از جهاد یکسال بهتر است. (البته در صورتی که جهاد واجب عینی نباشد(

بحار الانوار، ج 74، ص 52.

4. محبوبترین کارها

عن ابن مسعود قال: سئلت رسول الله(ص(

ای الاعمال احب الی الله عز و جل؟ قال:

الصلاة لوقتها، قلت ثم ای شی ء؟

قال: بر الوالدین، قلت: ثم ای شی ء؟ قال: الجهاد فی سبیل الله.

ابن مسعود می گوید: از پیامبر گرامی(ص) سؤال کردم محبوبترین کار پیش خدا کدام است؟

فرمود: نماز در وقت،گفتم: بعد از آن چه چیز؟

فرمود: نیکی به پدر و مادر،گفتم: بعد از آن چه چیز،فرمود: جهاد در راه خدا.

بحار الانوار، ج 74، ص 70.

5. نگاه به پدر و مادر

قال رسول الله(ص):

ما ولد بار نظر الی ابویه برحمة الا کان له بکل نظرة حجة مبرورة.

فقالوا: یا رسول الله و ان نظر فی کل یوم مائة نظرة؟

قال: نعم، الله اکبر و اطیب.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

هر فرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول باو داده می شود، سؤال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟

فرمود: آری خداوند بزرگتر و پاکتر است.

بحار الانوار، ج 74، ص 73.

6. عظمت پدر و مادر

عن ابی الحسن الرضا(ع) قال:

ان الله عز و جل امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری: امر بالصلاة و الزکاة، فمن صلی و لم یزک لم تقبل منه صلاته و امر بالشکر له و للوالدین، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله، و امر باتقاء الله و صلة الرحم، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.

امام رضا(ع) فرمود:

خداوند متعال فرمان داده سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام گیرد:

1 - به نماز همراه زکات فرمان داده است، پس کسی که نماز بخواند و زکات نپردازد نمازش نیز پذیرفته نمی شود.

2 - به سپاسگزاری از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس کسی که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، خدا را شکر نکرده است.

3 - به تقوای الهی فرمان داده و به صله رحم، پس کسی که صله رحم انجام ندهد تقوای الهی را هم بجا نیاورده است.

بحار الانوار، جلد 74، ص 77.

7. احترام پدر و مادر

قال الصادق(ع(

بر الوالدین من حسن معرفة العبد بالله اذ لا عبادة اسرع بلوغا بصاحبها الی رضی الله من حرمة الوالدین المسلمین لوجه الله تعالی.

امام صادق(ع) فرمود:

نیکی به پدر و مادر نشانه شناخت شایسته بنده خداست. زیرا هیچ عبادتی زودتر از رعایت حرمت پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا انسان را به رضایت خدا نمی رساند.

بحار الانوار، ج 74، ص 77.

8. اطاعت از والدین

قال رسول الله(ص(

من اصبح مطیعا لله فی الوالدین اصبح له بابان مفتوحان من الجنة و ان کان واحدا فواحدا.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

کسی که دستور الهی را در مورد پدر و مادر اطاعت کند، دو درب از بهشت برویش باز خواهد شد، اگر فرمان خدا را در مورد یکی از آنها انجام دهد یک درب گشوده می شود.

کنز العمال، ج 16، ص 467.

9. ارزش اطاعت از پدر و مادر

قال رسول الله(ص):

العبد المطیع لوالدیه و لربه فی اعلی علیین.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

بنده ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.

کنز العمال، ج 16، ص 467.

10. پرداخت بدهی والدین

عن رسول الله(ص(

من حج عن والدیه او قضی عنهما مغرما بعثه الله یوم القیامة مع الابرار.

رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که به نیت پدر و مادرش حج انجام دهد یا بدهکاری آنها را بپردازد خداوند او را در روز قیامت با نیکان بر می انگیزد.

کنز العمال، ج 16، ص 468.

11. خشنودی پدر و مادر

قال رسول الله(ص(

من ارضی والدیه فقد ارضی الله و من اسخط والدیه فقد اسخط الله.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

آنکه پدر و مادرش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و کسی که پدر و مادر خود را به خشم آورد، خدا را به خشم آورده است.

کنز العمال، ج 16، ص 470.

12. عاقبت نیکی به پدر و مادر

عن الصادق(ع) قال:

بینا موسی بن عمران یناجی ربه عز و جل اذ رای رجلا تحت عرش الله عز و جل فقال: یا رب من هذا الذی قد اظله عرشک؟

فقال: هذا کان بارا بوالدیه، و لم یمش بالنمیمة.

امام صادق(ع) فرمود:

هنگامی که حضرت موسی(ع) مشغول مناجات با پروردگارش بود، مردی را دید که در زیر سایه عرش الهی در ناز و نعمت است، عرض کرد: خدایا این کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟

خداوند متعال فرمود: او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود و هرگز سخن چینی نمی کرد.

بحار الانوار، ج 74، ص 65.

13. سفر برای نیکی به پدر و مادر

قال رسول الله(ص(

سر سنتین بر والدیک، سر سنة صل رحمک.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

دو سال راه برو به پدر و مادرت نیکی کن، یکسال راه برو و صله رحم انجام بده، (یعنی اگر پدر و مادرت در فاصله دوری هستند که دو سال باید راه بروی تا به آنها برسی و نیکی کنی ارزش دارد).

بحار الانوار، ج 74، ص 83.

14. پدر و مادر و افزایش عمر و روزی

قال رسول الله(ص(

من احب ان یمد له فی عمره و ان یزاد فی رزقه فلیبر والدیه و لیصل رحمه.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

کسی که دوست دارد عمرش طولانی و روزیش زیاد شود، نسبت به پدر و مادرش نیکی کند و صله رحم بجای آورد.

کنز العمال، ج 16، ص 475.

15. آثار نیکی به پدر و مادر

عن حنان بن سدیر قال: کنا عند ابی عبد الله(ع) و فینا میسر فذکروا صلة القرابة فقال ابو عبد الله(ع):

یا میسر قد حضر اجلک غیر مرة و لا مرتین، کل ذلک یؤخر الله اجلک، لصلتک قرابتک، و ان کنت ترید ان یزاد فی عمرک فبر شیخیک یعنی ابویک.

حنان بن سدیر می گوید: در حضور امام صادق(ع) بودیم که میسر هم در میان ما بود، از رابطه خویشاوندی سخن به میان آمد، امام صادق(ع) فرمود:

ای میسر چند بار اجل و مرگ تو فرا رسیده و هر بار خداوند آن را به خاطر صله رحم با خویشاوندانت تاخیر انداخته است، اگر می خواهی خداوند عمر تو را زیاد کند به پدر و مادرت نیکی کن.

بحار الانوار، ج 74، ص 84.

16. اول نیکی به مادر

عن ابی عبد الله(ع) قال:

جاء رجل الی النبی(ص) فقال:

یا رسول الله من ابر؟

قال(ص): امک،قال: ثم من؟

قال(ص): امک،قال: ثم من؟

قال(ص): امک،قال: ثم من؟

قال(ص): اباک.

امام صادق(ع) فرمود:

مردی خدمت پیامبر(ص) آمد و گفت: ای رسول خدا به چه کسی نیکی کنم؟

فرمود: به مادرت، عرض کرد، بعد از او به چه کسی؟

فرمود: به مادرت، گفت: سپس به چه کسی؟

فرمود: به مادرت، سؤال کرد: سپس به چه کسی؟

فرمود: به پدرت؟

بحار الانوار، ج 74، ص 49.

17. نتیجه نیکی به پدر و مادر

عن رسول الله(ص) قال:

بروا اباءکم یبرکم ابناءکم، عفوا عن نساء الناس تعف نسائکم.

رسول خدا(ص) فرمود:

به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان به شما نیکی کنند، از زنان مردم چشم پوشی کنید تا دیگران نسبت به زنهای شما چشم پوشی کنند.

کنز العمال، ج 16، ص 466.

18. حق پدر

عن ابی الحسن موسی(ع) قال:

سال رجل رسول الله(ص): ما حق الوالد علی ولده؟ قال: لا یسمیه باسمه، و لا یمشی بین یدیه، و لا یجلس قبله و لا یستسب له.

از امام کاظم(ع) نقل شده که فرمود:

مردی از پیامبر خدا(ص) سؤال کرد: حق پدر بر فرزند چیست؟ حضرت فرمود: 1 - او را با نام صدا نکند 2 - در راه رفتن از او جلو نیفتند. 3 - قبل از او ننشیند. 4 - کاری انجام ندهد که مردم پدرش را فحش بدهند.

بحار الانوار، ج 74، ص 45.

19. عبادت در نگاه

قال رسول الله(ص(

نظر الولد الی والدیه حبا لهما عبادة.

رسول خدا(ص) فرمود:

نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادرش عبادت است.

بحار الانوار، ج 74، ص 80.

20. رفتار با والدین

عن ابی ولاد الحناط قال:

سالت ابا عبد الله(ع) عن قول الله:

«و بالوالدین احسانا» (1)

فقال: الاحسان ان تحسن صحبتهما و لا تکلفهما ان یسالاک شیئا هما یحتاجان الیه.

ابی ولاد می گوید:

معنای آیه «و بالوالدین احسانا» را از امام صادق(ع) پرسیدم، فرمود:

احسان به پدر و مادر اینست که رفتارت را با آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند. «یعنی قبل از درخواست آنان » نیازشان را برطرف کنی ».

بحار الانوار، ج 74، ص 79.

21. وظیفه در برابر والدین

قال ابو عبد الله(ع)

لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمة و رقة، و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما، و لا یدیک فوق ایدیهما و لا تتقدم قدامهما.

امام صادق(ع) فرمود:

چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی با پدر و مادر خیره مکن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن دستهایت را بالای دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.

بحار الانوار، ج 74، ص 79.

22. نیابت از پدر و مادر

قال ابو عبد الله(ع(

ما یمنع الرجل منکم ان یبر والدیه حیین او میتین، یصلی عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما و له مثل ذلک، فیزیده الله(عز و جل) ببره و صلاته خیراً کثیراً.

امام صادق(ع) فرمود:

چه چیز مانع شخص می شود وقتی که پدر و مادرش زنده یا مرده اند به آنها نیکی کند، باین صورت که به نیت آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، حج بجا بیاورد و روزه بگیرد، زیرا اگر چنین کند ثواب آنها به پدر و مادر می رسد و به خود شخص هم همانقدر ثواب داده می شود، به علاوه خداوند متعال به واسطه کارهای نیک و نماز او خیر زیادی به او عطا می کند.

بحار الانوار، ج 74، ص 46.

23. نیکی به والدین بد

عن ابی جعفر(ع) قال:

ثلاث لم یجعل الله (عز و جل) لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین.

امام باقر(ع) فرمود:

در سه چیز خداوند متعال به احدی اجازه ترک آنها را نداده است.

1 - ادای امانت به مرد نیکوکار و فاسق.

2 - وفای به عهد و پیمان نسبت به نیکوکار و فاسق.

3 - نیکی به پدر و مادر، نیکو کار باشند یا فاسق و لا ابالی.

بحار الانوار، ج 74، ص 56.

24. برخورد با پدر و مادر مشرک

فیما کتب الرضا(ع) للمامون:

بر الوالدین واجب، و ان کانا مشرکین و لا طاعة لهما فی معصیة الخالق.

در نوشته حضرت رضا(ع) به مامون آمده که:

نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگرچه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد.

بحار الانوار، ج 74، ص 72.

25. زیارت قبر والدین

عن رسول الله(ص) قال:

من زار قبر والدیه او احدهما فی کل جمعة مرة غفر الله له و کتب برا.

رسول خدا(ص) فرمود:

کسی که قبر پدر و مادر یا یکی از آندو را در هر جمعه یکبار زیارت کند خداوند او را می بخشد و او را نیکوکار می نویسد.

کنز العمال، ج 16، ص 468.

26. بهشت و نیکی به والدین

عن ابی الحسن(ع) قال: قال رسول الله(ص(

کن بارا و اقتصر علی الجنة و ان کنت عاقا فاقتصر علی النار.

از امام رضا(ع) نقل شده که فرمود:

رسول خدا(ص) فرمود:

نسبت به پدر و مادر نیکوکار باش تا پاداش تو بهشت باشد ولی اگر عاق آنها شوی جهنمی خواهی بود.

اصول کافی، ج 2، ص 348.

27. نگاه تیز به پدر و مادر

عن ابی عبد الله(ع) قال:

لو علم الله شیئا ادنی من اف لنهی عنه، و هو من ادنی العقوق و من العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد النظر الیهما.

امام صادق(ع) فرمود:

اگر خداوند چیزی کمتر از اف (اوه) گفتن سراغ داشت از آن نهی می کرد: و اف گفتن از کمترین مراتب عاق شدن است. نوعی از عاق شدن اینست که انسان به پدر و مادرش تیز نگاه کند. (خیره شود(.

اصول کافی، ج 4، ص 50.

28. نگاه خشم آلود به پدر و مادر

عن ابی عبد الله(ع) قال:

من نظر الی ابویه نظر ماقت، و هما ظالمان له، لم یقبل الله له صلاة.

امام صادق(ع) فرمود:

کسی که از روی نفرت به پدر و مادرش که باو ستم کرده اند نگاه کند، نمازش در درگاه الهی پذیرفته نمی شود.

اصول کافی، ج 4، ص 50.

29. غمگین کردن پدر و مادر

قال امیرالمؤمنین(ع(

من احزن والدیه فقد عقهما.

امیرالمؤمنین(ع) فرمود:

کسی که پدر و مادر خویش را غمگین سازد عاق والدین شده است. (حق آنها را رعایت نکرده است.)

بحار الانوار، ج 74، ص 64.

30. نتیجه بی ادبی به والدین

عن ابی جعفر(ع) قال:

ان ابی نظر الی رجل و معه ابنه یمشی و الابن متکی ء علی ذراع الاب، قال:

فما کلمه ابی مقتا له حتی فارق الدنیا.

امام صادق(ع) فرمود:

پدرم مردی را دید که پسرش همراهش راه می رفت و به بازوی پدر تکیه کرده بود، (وقتی این جریان را دید) تا زنده بود از روی ناراحتی و خشم با او صحبت نکرد.

بحار الانوار، ج 74، ص 64.

31. درگیری با پدر

قال ابو عبد الله(ع(

ثلاثة من عازهم ذل:

الوالد و السلطان و الغریم.

امام صادق(ع) فرمود:

هر کس با این سه نفر کشمکش کند خوار می گردد:

پدر، سلطان حق و شخص بدهکار.

بحار الانوار، ج 74، ص 71.

32. محرومیت عاق والدین

قال رسول الله(ص(

ایاکم و عقوق الوالدین، فان ریح الجنة توجد من مسیرة الف عام و لا یجدها عاق و لا قاطع رحم.

پیامبر خدا(ص) فرمود:

از عاق والدین شدن بپرهیزید، زیرا با اینکه بوی بهشت از مسافت هزار سال به مشام می رسد، عاق والدین و کسی که قطع رحم کند آن بو را احساس نخواهد کرد. (یعنی بیش از هزار سال از بهشت فاصله دارد.)

بحار الانوار، ج 74، ص 62.

33. بدبختی عاق والدین

عن الصادق(ع) قال:

لا یدخل الجنة العاق لوالدیه و المدمن الخمر و المنان بالفعال للخیر اذا عمله.

امام صادق(ع) فرمود:

عاق والدین و شرابخوار و انسان خیر منت گذار وارد بهشت نمی شوند.

بحار الانوار، ج 74، ص 74.

34. عاقبت عاق والدین

قال رسول الله(ص(

اربعة لا ینظر الله الیهم یوم القیامة، عاق و منان و مکذب بالقدر و مدمن خمر.رسول خدا(ص) فرمود:

در قیامت خدا به چهار گروه نظر رحمت نخواهد کرد:

1 - عاق والدین 2 - منت گذار3 - منکر قضاء و قدر4 - شرابخوار.

بحار الانوار، ج 74، ص 71.

35. مجازات عاق والدین

قال رسول الله(ص(

ثلاثة من الذنوب تعجل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخرة:

عقوق الوالدین، و البغی علی الناس و کفر الاحسان.

پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود:

کیفر سه گناه به قیامت نمی ماند (یعنی در همین دنیا مجازات می شود

1 - عاق پدر و مادر2 - ظلم و تجاوز به مردم 3 - ناسپاسی در مقابل احسان و نیکی.

بحار الانوار، ج 74، ص 74.

36. عاق والدین

عن ابی عبد الله(ع) قال:

الذنوب التی تظلم الهواء عقوق الوالدین.

امام صادق(ع) فرمود:

از گناهانی که هوا را تیره و تار می کند عاق والدین شدن است.

بحار الانوار، ج 74، ص 74.

37. شقاوت عاق والدین

قال الصادق(ع(

عقوق الوالدین من الکبائر لان الله (عز و جل) جعل العاق عصیا شقیا.

امام صادق(ع) فرمود:

عاق پدر و مادر شدن از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال عاق والدین را گناهکار شقی شمرده است.

بحار الانوار، ج 74، ص 74.

38. هلاکت عاق والدین

عن ابی عبد الله(ع(:

ان رسول الله(ص) حضر شابا عند وفاته فقال(ص) له:

قل: لا اله الا الله،قال(ع): فاعتقل لسانه مرارا فقال(ص) لامراة عند راسه: هل لهذا ام؟

قالت: نعم انا امه،قال(ص): افساخطة انت علیه؟

قالت: نعم ما کلمته منذ ست حجج،قال(ص) لها: ارضی عنه،قالت: رضی الله عنه برضاک یا رسول الله فقال له رسول الله(ص): قال: لا اله الا الله قال(ع): فقالها… ثم طفی…

امام صادق(ع) فرمود:

هنگام مرگ جوانی، پیامبر اکرم(ص) کنار بستر او حضور یافتند و به جوان فرمودند: بگو لا اله الا الله، فرمود: زبانش بند آمد، چندبار تکرار کرد ولی زبان او بند شد، پیامبر(ص) به زنی که کنار جوان بود فرمود: آیا این جوان مادر دارد؟ زن گفت: بله، من مادر او هستم، فرمود: آیا از او ناراضی هستی؟ زن گفت: بله شش سال است با او صحبت نکرده ام، فرمود: از او راضی شو، زن گفت: یا رسول الله بخاطر رضایت تو خدا از او راضی شود. (من از او راضی شدم) سپس پیامبر(ص) بجوان فرمود: بگو لا اله الا الله، جوان در این هنگام گفت: لا اله الا الله و پس از لحظاتی مرد.

بحار الانوار، ج 74، ص 75.

39. اعمال عاق والدین

قال رسول الله(ص(:

یقال للعاق اعمل ما شئت فانی لا اغفر لک و یقال للبار اعمل ما شئت فانی ساغفر لک.

رسول خدا(ص) فرمود:

به عاق والدین از (طرف خدا) گفته می شود: هر کاری می خواهی انجام بده دیگر تو را نمی بخشم و به نیکوکار (نسبت به پدر و مادر) هم گفته می شود: هر چه می خواهی انجام ده تو را می بخشم.

بحار الانوار، ج 74، ص 80.

40. نیکی به والدین و آمرزش گناه

قال علی بن الحسین(ع):

جاء رجل الی النبی(ص) فقال: یا رسول الله ما من عمل قبیح الا قد عملته فهل لی توبة؟

فقال له رسول الله(ص(

فهل من والدیک احد حی؟

قال: ابی قال: فاذهب فبره.

قال: فلما ولی قال رسول الله(ص(:

لو کانت امه.

امام سجاد(ع) فرمود:

مردی خدمت رسول خدا(ص) رسید و گفت: ای رسول خدا، من هیچ کار زشتی نمانده که انجام نداده باشم، آیا می توانم توبه کنم؟ رسول خدا(ص) فرمود: آیا هیچیک از پدر و مادرت زنده هستند؟ گفت: بله، پدرم. حضرت فرمود: برو به او نیکی کن (تا آمرزیده شوی). وقتی او راه افتاد پیامبر(ص) فرمود: کاش مادرش زنده بود. (یعنی اگر او زنده بود و به او نیکی می کرد، زودتر آمرزیده می شد.)بحار الانوار، ج 74، ص 82.)

 نظر دهید »

بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

08 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

 به نام خدا

عنوان:   بررسی و تبیین رسالت دانشگاه از منظر امام خمینی(ره)

نويسندگان: 1-  قنبر گل پرست 2- حبيبه شاهنده

چكيده

پایه و سرمنشأ سعادت و شقاوت هر ملتي وابسته به دانشگاه است و دانشگاه مهد تربيت انسان هاي متعهد و مؤمن است و و براي رسيدن به اين سعادت از منظر امام خميني (ره)در حقيقت دانشگاه ها بايد دو كار عمده را در دستور كار خود قرار دهند: یكی، تربیت و اصلاح انسان ها؛ و دیگر، تربیت دانشمندان متخصص و متعهد  و به ‏نظر ايشان، هر دو كار باید در كنار یكدیگر انجام شود.و خود كفايي، خود اتكايي ، استقلال علمي وفرهنگي ،حفظ و تداوم ارزشهاي انقلاب اسلامي ،مشاركت در مسائل سياسي و اجتماعي ،  توليد دانش و فن آوري بومي و مشاركت در توسعه و سازندگي و آباداني كشور،از رسالت و وظايف مهم دانشگاه مي باشد و زماني اين اهداف به سر منزل مقصود خواهد رسيد كه به فرموده امام (ره)  بين دو نهاد مهم و حساس، دانشگاه و حوزه  علميه ،  وحدت و يكپارچگي وجود داشته باشد.

اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ها را از منظر امام(ره)، با روش توصيف و تحليلي، مورد بررسي و تبيين نموده است و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها، تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله انسان ساز، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه مورد تبيين و تشريح قرار گرفته است.

از منظر امام خمینی(ره) دانشگاه می تواند ملتها بخصوص جوانان را از مفاسد، وابستگی به کشورهای استعمارگر و بدبختی ونجات داده و راه خوشبختی و خودکفایی یک ملت را در تمام جنبه ها هموار کند که از منظر ایشان  شرط تحقق این امر بدون  همکاری  و همدلی حوزه و دانشگاه و دیگر نهادهای آموزشی و فرهنگی، دست نیافتنی و غیر ممکن است.

كليد وازه: رسالت، دانشگاه، استقلال، وابستگي، خودكفايي

.

مقدمه

دانشگاه در سرنوشت گشور نقش برجسته و تأثيرگذاري دارد. دانشگاه با تربيت دانشجويان، اثري ماندگار ودرازمدت را بر سرنوشت كشور ومصالح ملت وفرهنگ مردم برجاي مي گذارد. برجستگي اين نقش در ماندگاري و آثار ديرپاي دانشگاه است وفرآورده هايي كه هريك در ساختمان اين اثر ماندگار، چون خشتي و مصالحي، جايگاه تأثيرگذار دارند.(موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1386،ص11).

امروزه همه كشورها براي رسيدن به مقاصد و آرمان هاي خود به وجود سازمان هايي همچون آموزش و پرورش، مراكزونهاد هاي  فرهنگي و…. به خصوص دانشگاه نيازمندند و علل توسعه و پيشرفت  ملت ها در تمام جنبه ها از جمله سياسي،اقتصادي، علمي….به دانشگاه هاي مجهز، پ‍ژوهش محورومستقل مي باشد در واقع دانشگاه ومؤسسات آموزش عالي،  يك سازماني است كه سعادت، پيشرفت و توسعه،رشد و توليد علم و تربيت انسان هاي منعهد و عالم هركشوري وابسته به آن است كه اگر اين سازمان به وظايف خود به خوبي عمل كند ملت ها را از غرق شدن در درياي پر تلاطم و طوفاني نجات داده و به ساحل آرامش و سعادت مي رساند.

دانشگاه در رأس همه پيشرفتها، سعادت، بدبختي و شقاوت همه ملتها قرار دارد. دانشگاه هم منشاءِ دردها و فسادهاي موجود و هم منشاءِ اصلاح امور كشور است. همچنانكه حضرت امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند:   “دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند می‏کند و دانشگاه غیراسلامی، دانشگاه بد، یک ملت را عقب می‏زند” و در جای دیگر می‏فرمایند: “این افرادی که از دانشگاه می‏آیند، یا مخرّب یک کشوری هستند یا سازنده آن کشور هستند” و “هر چه از خوبیها و بدیها برای یک ملتی تحقق پیدا می‏کند:  آن را در رأس امور مي‏خوانند؛ از جمله: «مقدرات اين مملكت، دست اين دانشگاهي‏هاست»، «از دانشگاه [است كه] بايد سرنوشت يك ملت تعيين شود»(صحيفه نورج19،ص253) و «دانشگاه كه رأس امور هست و تقديرات يك كشوري، مقدرات يك كشوري بسته به وجود آنهاست، بايد جديّت كنند كه روي خودشان را از غرب و شرق برگردانند».
دانشگاه از ديدگاه امام خميني(رحمت الله علیه)آن قدر اهميت دارد كه اگر نقش واقعي خود را نداشته باشد، همه چيز مملكت ازدست خواهد رفت. ايشان در جمله‏اي اين اهميت را گوشزد كرده‏اند: «اگر دانشگاه را ما سست بگيريم و از دست برود، همه چيزمان از دستمان رفته است».

دانشگاه به عنوان يك سازمان علمي وفرهنگي،  سرمنشأ همه تحولات از جمله تغير و تحول و تربيت انسانهاي عالم و دانشمند، يك ملت به حساب مي آيد،  همچنانكه از منظر امام خميني(ره) كار عمده دانشگاهها  یکی، «تربیت و اصلاح انسانها»؛ و دیگري، «تربیت دانشمندان و متخصّصان» است. دانشگاههاي كشور ايران در گذشته به دليل وابستگي به فرهنگ وعلم كشورهاي غربي و وارد نمودن دانشهاي غربي از اين كار عمده از منظر امام به دور بوده و حتي در ابتدايي ترين امور  علمي وابسته به غرب بودند اما به بركت انقلاب اسلامي و اسلامي شدن دانشگاه ها با دستورات و رهنمود  هاي امام خميني (ره) از وابستگي و واردات  فن و دانش  رهايي و به خود كفايي علمي دست يافت.

امام خميني(رحمت الله علیه)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيامها و سخناني بيان فرموده‏اند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق مي‏شود.اما بعد از بيش از ربع قرن از پيروزي انقلاب اسلامي آيا مراكز علمي و دانشگاه ها سخنان و فرمايشات امام خميني (ره ) را در سرلوحه عملكرد علمي شان قرار دادند ؟ و آيا به رسالتي كه امام (ره) بارها به آن تاكيد داشتند عمل كرده اند ؟

پژوهش هاي مختلفي در مورد اين موضوع به نگارش در آمده است كه از جمله مقاله موسوي با عنوان “جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام خميني(ره)” با بررسي انديشه هاي امام به تبيين بيانات ايشان در مورد اهميت دانشگاه وتأثير آن بر سرنوشت كشور پرداخته ودانشگاه را سرمنشأ همه امور يك كشور از جمله بدبختي وسعادتمندي يك ملت دانسته وبه رسالت دانشگاه از جمله  انسان سازي، الگو قرار گرفتن براي ملل ديگرو….، اشاره نموده است.

رشيدي زاده، در مقاله خود با عنوان ” انتظارات و ضرورت هاي وحدت و حوزه” وحدت حوزه ودانشگاه را از عوامل مهم تبيين علوم ديني در محيط دانشگاه بيان نموده است. همچنين خضريان در مقاله خود با عنوان” دانشگاه در نظر امام(ره) ” دانشگاه را نقطه آرماني هدايت جامعه دانسته و گفتمان انقلاب اسلامي و تبيين آن را سرمنشأ رسالت دانشگاه اظهار نموده است. به اسلامي شدن، انسان  سازي، تربيت انسانهاي انديشمند، خودكفايي علمي، حفظ وپايداري انقلاب اسلامي به عنوان رسالت هاي مهم دانشگاه در مقالات مختلف اشاره شده است.

اهميت اين مقاله در اين است كه رسالت دانشگاه ودانشگاهيان را از منظر امام، با روش توصيفي و تحليلي،  بررسي و تبيين نموده است. و شناساندن رسالت دانشگاهها به موسسات آموزش عالي ودانشگاهها،تبيين توصيه هاي امام (ره) به دانشجويان و اساتيد دانشگاهها، از اهداف مهم اين مقاله مي باشد .در اين مقاله رسالت هاي مهم دانشگاه از منظر امام خميني (ره)از جمله تربيت انسانهاي متعهد و مؤمن( انسان ساز)، خودكفايي واستقلال علمي وفرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي وسياسي، حفظ تداوم انقلاب اسلامي، سازندگي و توسعه، وحدت حوزه ودانشگاه تبيين وتشريح خواهد شد.

تربيت انسان هاي م‍ؤمن، متعهد وبا ايمان( انسان سازي)

از جمله رسالت ووظايف دانشگاه تربيت انسانهاي با ايمان ومؤمن است. سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است. دانشگاه با تربيت انسان هاي وابسته و بي اعتماد به نفس مي تواند مديريت و رهبري ملت را به اجانب و استعمار گران بسپارد وبا تربيت انسا نهاي با ايمان ووفادار به كشور خود سعادتمندي وترقي يك ملت را رقم بزند. امام خميني با توجه به وضيعت رسالت دانشگاه را انسان سازي يعني تربيت انسان هاي مؤمن، وفادار به ملت خود و متعهد مي داند ومي فرمايد:« ما هر دو طايفه بايد تربيت كنيم قشرهاي جامعه را. ما احتياج به آدم داريم، مملكت ما احتياج دارد به اينكه انسان درست بشود در آن، مؤمن باشد. آدمي كه اززير دستگاه شما يا دستگاه ما بيرون مي آيد، اگرمؤمن باشد، ديگر نمي شود كه زيربار ظلم اجانب برود ويا تطميع ها وتهديدي ها را همه، آني كه تطميع مي شود وتهديد در آنها اثر مي كند آنهايي است كه ايمان ندارند».(مؤسسه نشر وتنظيم آثار امام خميني(ره)، 1377،ص177).

همجنين ا مام مي فرمايد: «دانشگاه يايد مهد تربيت باشد مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا،  همچنين ايشان مصون سازي كشور را نتيجه تربيت انسانهاي مؤمن ومتعهد مي داند و مي فرمايند: «اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم. اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»ا.(همان ).  امام خمینی (س) با نگرشی ژرف به ابعاد گوناگون، از جمله به این مسأله توجه کرده و با کلامهای گوهربار خود راه را نشان داده‏اند.
ایشان دراين خصوص  می‏فرمایند: “شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید؛ اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات می‏دهید"، “دانشگاه باید مرکز درست‏کردن انسان باشد"، “دانشگاهها را مرکز تربیت قرار دهید؛ علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد، مضرّ است"، “دانشگاه را باید شما رو به خدا بیرید، رو به معنویت ببرید. و همه درسها هم خوانده بشود، همه درسها هم برای خدا خوانده بشود"؛ و بالأخره در فرازی دیگر، با اشاره به هر دو عامل تخصص و تعهد در کنار هم، می‏فرمایند: “اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامی باشد، یعنی در کنار تحصیلات، تهذیب هم در آنجا متحقق باشد، تعهد هم باشد، یک کشوری را اینها می‏توانند به سعادت برسانند".

پس ملاحظه می‏شود که امام خمینی(س) در این مجموعه از بیانات، ضمن اشاره به اینکه دانشگاه باید مرکز تربیت، انسان‏سازی و خداجویی باشد، کسب تخصص را هم لازم می‏شمرند. نپرداختن به چنین موضوعی را باعث نابودی کشور ذکر می‏کنند و متخصص غیرمتعهد و فاقد تربیت انسانی را به حال کشور مضرّ می‏دانند.

امّا روشن است که رسیدن به این دو عامل و جهت، یعنی تخصص و تعهد، به‏آسانی صورت نمی‏گیرد و به کار و تلاش جدی استادان و دانشجویان و همه دست اندرکاران و متفکران دلسوز و هنرمندان دردمند نیاز دارد؛ که هر یک، بویژه دانشگاهیان، باید از یک سو به این تلاش و جدّیت دست زنند و متحمل سختیها و ناراحتیها شوند و از سویی دیگر، با شناخت موانع و مشکلات، در صدد مبارزه با آن موانع و حل مشکلات برآیند. از این جهت است که امام عزیز بکارگیری این کوشش و تلاش را متذکر می‏شوند و آن را لازم می‏شمارند. ایشان در جایی می‏فرمایند: “جدیت و فداکاری لازم دارد تا دانشگاه، دانشگاه بشود"؛ و در جایی دیگر به این تلاش و کوشش ارج می‏نهند و بر فداکاران و تلاشگران درود می‏فرستند: “سلام بر جوانان برومندی که با سلاح علم در سرافرازی و اعتلای کشور، کشور عزیز اسلامی کوشا، و در رسیدن به هدفهای انسانی ـ اسلامی از هیچ زحمت و کوششی دریغ ندارند".  (موسوي ، جايگاه دانشگاه از ديد امام (ره)، 1388).

در واقع امام خميني(ره)  رسالت و وظايف دانشگاه را تربيت انسانهاي مؤمن، معنويت گرا، تربيت مطابق فطرت الهي، متعهد، اصلاح و هدايت فطرت انسانها، تعليم و آموزش همراه با تربيت انساني و …، مي داند.

خودكفايي و  استقلال علمي وفرهنگي

از دانشگاه  است  كه مي تواند يك كشور مستقل باشد و از دانشگاه است كه مي تواند يك كشوري كشور وابسته باشد(امام خميني(ره) ).

وابستگي و خودباختگي هر ملتي از لحاظ علم وفن آوري علل از دست دادن هويت ملي و فرهنگ و ارزش هر كشوري به حساب مي آيد و در اين وابستگي و خودباختگي دانشگاه نقش مؤثري را ايفا مي كند.  به نظر امام خميني(ره)بايد قيد و بندها و دلبستگي به غرب و يا مظاهرِ ديگرِ شبيه به آن را رها كنيم و از آنها آزاد شويم. امّا ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند: بعد از قطع اين رابطه، چه مي‏شود؟ آيا پس از آن، در خلأ، تنهايي، بي‏ياوري و بدبختي قرار نخواهيم گرفت؟ آيا همه چيزمان نابود نخواهد شد و به هلاكت نخواهيم افتاد ، براساس گفته‏هاي امام (رحمت الله علیه)«خودباوري» و «اتكا به خود» و «خويشتن‏يابي» است؛ كه خلاءِ موجود را به بهترين وجهي پر خواهد كرد. ايشان در خطاب به دانشجويان مي‏فرمايند: «شما دانشجويان عزيز! خودتان درصدد اين باشيد كه از غرب‏زدگي بيرون بياييد. اين گمشده خودتان را پيدا كنيد. گمشده شما، خودتان هستيد». امّا اين خود را چگونه مي‏توان پيدا كرد؟ و آيا چگونه‏بودن و چگونه‏شدن، خودپيدا كردن است؟
طبيعتاً اصطلاح «خود را يافتن» بايد مفهومي خاص داشته باشد. آنچنان «خودي» كه نه تنها جايگزين خلأ و قطع وابستگي شود، بلكه حالتي رشديابنده داشته باشد و استاد، دانشجو و دانشگاه را به بهترين وجه بسازد و آنها را از جهات مادي و معنوي، به صلاح و ساحل نجات و رشد و ترقي برساند(موسوي،1388) .

امام خميني (ره) دانشگاه را زمينه ساز استقلال مملكت مي داند و مي فرماييد:« اگر دانشگاهها درست نشود ومدرسه هاي ما هم درست نشود اميد اينكه يك جمهوري اسلامي ما پيدا بكنيم نداريم . اگر اين دو قشر تربيت شدند به طوري كه اسلام مي خواهد، تربيت انساني شدند هم مملكت ما مصون مي شود از تصرف شياطين وروي چرخ خودش گردش مي كند بدون وابستگي به خارج و بدون خيانتهاي داخلي و هم ترقيات حاصل مي شود براي شما»(مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره)، ص187). امام خميني (ره)  خودباختگي و از دست دادن اسقلال فكري از جمله در علم پزشكي را عامل وابستگي كشور و بدبختي يك ملت مي داند و مي فرمايد:« در عين حالي كه طبيب داريم، يكي كه مريض مي شود مي گويند اروپا بايد ببريم؟ اين براي اين است كه خودمان را از دست داديم. استقلال فكري ديگري نداريم. همه اش دنبال اين هستسم كه غرب چه كاره است»(صحيفه نور، جلد8،ص95).

در واقع امام (ره) وابستكي پزشكي به غرب را از علل از دست داده استقلال فكري دانشگاه از لحاظ علم وفن آورزي مي دانسته است و دانشگاه را به سمت اسقلال فكري و به دست آوردن هويت خودشان سوق مي داده و مي فرمايد:« دانشگاهها بروند دنبال اينكه جوانهاي ما را مستقل بار بياورند، تربيت كنند كه بفهمند خودشان يك فرهنك دارند، يك فرهنگ بزرگ دارند،  بفهمند كه فرهنگ از اينجا صادر شده است به خارج، بفهمند كه ما هم يك چيزي در عالم هستيم وما خودمان مي خواهيم خودمان را اداره كنيم (مؤسسه نشر وتنظيم  آثار آمام خميني(ره)، ص187).  امام خميني(ره) جهت استقلال كشور در علم وفن آوري دانشگاه را به قطع احتياج از خارج سفارش مي كرده  ودانشگاهها را به جديت و تلاش دراستقلال  توليد علم ودانش و خودكفايي در دانش به سعي و تلاش توصيه مي كرد و مي فرمود:« اگر يك ملت بخواهد مستقل باشد، شرط اول اين است كه احتياج نداشته باشد به غير، اگر احتياج داشت كه نمي تواند مستقل باشد، احتياج خودش يك وابستگي است».(همان) ايشان خروج از وابستگي را بدست آوردن اعتماد به نفس و هويت ملي، توليد علم بومي، برگرداندن روي خود از غرب وشرق، عدم گرايش به شرق و غرب در دانشگاهها، بريدن از خارج،كسب علم از موضع استقلال مي دانسته است. حضرت امام خميني(ره) استقلال و قطع وابستگي دانشگاهها را در علم دانش از غرب،  نتيجه انزوا شدن و محدوديتهاي استعمارگران دانسته كه با فرصت طلبي دانشمندان و دانشگاهيان داخل كشورمان به وجود آمده است.(نور،جلد13، ص311).

بنابريان امام (ره) خودكفايي و استقلال ملتها را از رسالت مهم دانشگاه مي داند و دانشگاهيان را به تلاش وكوشش فراوان براي به استقلال رساندن ملت از همه لحاظ توصيه و سفارش كرده است.

خوشبختي و سعادتمندي ملتها

سعادت و خوشبختي هر كشوري وابسته به دانشگاه و وحدت ميان سازمانها و نهادهاي فرهنگي از جمله حوزه مي باشد. هرچه هماهنگي و اتحاد بين اين نهادها مداوم وبيشتر باشد سعادت و خوشبختي ملت تضمين؛ و اما اگر ميان اين نهادها تضاد و ناهماهنگي باشد بدبختي و شقاوت آن ملت رقم خواهد خورد.از منظر امام دانشگاه سرچشمه ومنشأ سعادت و شقاوت ملتها مي باشد و ايشان مي فرمايند:« دانشگاه مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه علوم قديمه، چه دانشگاه علوم جديده، از دانشگاه سعادت يك ملت و در مقابل سعادت، شقاوت يك ملت سرچشمه مي گيرد. دانشگاه را بايد جديت بكنيد دانشگاه را درستش كنيد، دانشگاه را اسلاميش كنيد(نور، جلد6، ص61).

ايشان همچنين دانشگاه را والاترين مقام در سعادتمندي يك كشور و ملت دانسته و مي فرمايند: « آنهايي كه در زمان سابق براي مملكت غصه مي خورند،بايد خودشان را مجهز كنند كه اين فرزندان ايران، متعهد ودر خئمت خود ايران باشند .اگر اينطور بشود،دانشگاه بالاترين مقامي است كه كشور مارا به سعادت مي رساند .دانشگاه دو راه دارد :راه جهنم و راه سعادت، راه ذلت و مسكنت و نوكرمآبي و امثال اينها و راه عظمت و عزت وبزرگ منشي.  دانشگاه، همين دانشگاه را تا – دانشگاه-  را ما داريم فايده ندارد.  ما دانشگاه پنجاه سال است داريم و از دانشگاه هرچه فساد توي اين مملكت پيدا شد از اين اشخاصي بودند كه در دانشگاه تحصيل كرده بودند،تخصص هم شايد داشتند». (صحيفه نور،ج13،ص210).

دانشگاه با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها ونجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهدو با اين كار همه ملتها را اصلاح كند.از منظر امام (ره) دانشگاه مي تواند يك ملت را اصلاح و و به تباهي بكشاند. ايشان مي فرمايند:« دانشگاه و تربيت دانشگاهي است كه جوانهاي ما را يا طرف غرب مي كشد يا طرف شرق، و آنها را از خودشان تهي مي كند و وجهه آنها را متوجه به غرب و شرق مي كند تا اينكه يا شرق غلبه كند و تمام جهات ايران را و شرق را و تمام بلاد مسلمين را از بين ببرد و غلبه كند وهمه فرهنگ وچيزهاي ديگري را از ما بگيرند و به جاي آن يك مغز شرقي يا غربي بنشانند وملت ما را به تباهي بكشند»(نور، جلد 14، ص278).بنابراين دانشگاه به عنوان يك چراغ هدايت و منشأ ترقي و يا عقب گرد همه جنبه ها چه اقتصادي، سياسي، معنوي، علمي و فرهنگي و..مي تواند سعادت و شقاوت يك ملت را رقم زند و سرمايه ي اميد هاي يك كشورباشد ويا همه اميد هاي يك ملت را به باد نااميدي بسپارد.  در واقع از منظر امام تلاش كشورهاي استعمارگربدبخت كردن ملتها توسط وابسته كردن دانشگاه است كه ملتها مي توانند از طريق تربيت انسانهاي مؤمن و متعهد به نظام و استقلال و خودكفايي علمي و بومي سازي آن ملت را از غرق شدن در درياي استعمارگر نجات دهد.

تعهد اجتماعي ومسئوليت سياسي

مشاركت همه نهادهاو سازمان  ها براي پيشبرد آرمان هاي هدفمند و پيشرفت سياسي و اجتماعي ملت لازم و ضروري به نظر مي رسد كه از مهمترين اين سازمان ها دانشگاه است كه نمي توان مشاركت ونقش دانشگاهيان و دانشجويان و اساتيد را در اين پيشبرد اين اهداف ناديده  گرفت از جمله امور اجتماعي  و سياسي رسالت دانشگاهيان كه مي توانندبا بصيرت خود، مردم را همراهي كنند مي توان به انتخابات وملاك و معيارهاي نامزدها و تبيين قانون اساسي ، تبيين ارزشها و مقابله با تهاجمات فرهنگي و بالا بردن سطح آگاهي مردم در برابر نقشه هاي شوم استعمارگران و …..مي باشد

تعهد اجتماعي و سياسي دانشگاه و دانشگاهيان از ديگر وجوه مورد عنايت  موكد حضرت امام است.امام از دانشگاهياان انتظار دارند همچون ناظري بصير و آگاه ،هوشمندانه و متعهدانه عملكرد ها و تصميم گيري ها را مد نظر داشته و با نقادي دلسوزانه خطا و لرزش احتمالي را گوشزد نمايند و همچون مشاوران و كارشناساني امين مساعدت خويش را از دست اندر كاران و مجريان امور دريغ ندارند همچنين در رخدادها و مراحل حساس تعيين كنندهاي همچون انتخابات،  همراه با ديگر بازوان فكري جامعه، با ارائه ملاك ها و معيارها مردم رابراي مشاركت و حضور مؤثر در سرنوشت خويش مدد رساند و در جهت گيري ها و خلق بستر هاي اجتماعي و فرهنگي تسهيل كننده راه تحكيم مقاومت ملي و انقلابي در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامي و هادي باشند وبه مدد قدرت فني و دانش خويش در تشخيص ترفند هاي دشمنان، لحظه اي درنگ به خود راه ندهند .(موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)،1377،ص11)

همچنين ايشان صاحب نظران در دانشگاه را به نظر دهي درتبيين  قانون اساسي  و همراهي با قوه سه گانه    سفارش مي كند (نور،ج9،ص103)

حفظ و تداوم انقلاب اسلامي

از مهمترين و اساسي ترين نقش دانشگاهيان حفظ و تداوم انقلاب اسلامي است انقلابي كه بعد از 2500 سال شاهنشاهي به رهبري امام خميني و با دادن خون هزاران شهيد و مجروح و بدون وابستگي به بلوك شرقي و غربي و با 15 سال دفاع همگاني مردم  از سال 42 تا 57وبسيجيان و سلحشوران  در  هشت سال دفاع مقدس  به ظهور رسيده است. و اكنون با گذشت بيش از ربع قرن از اين انقلاب بر دانشگاهيان است كه تبليغات انحرافي دشمنان را خنثي كنند همچنان كه امام (ره)  مي فرمايند :«سياسيون و روشنفكرانو دانشگاهيان وظيفه اسلامي و ملي خود را به جا آورند و نگذارند نهضت را به وسيله تبليلغات پر سر و صدا 0منحرف كنند».(صحيفه نور،ج2،ص106) همچنين ايشان طرفداري از انقلاب و پرهيز از اختلاف را از ديگر وظايف دانشگاهيان دانسته و فرموده است كه :«من از همه قشرهاي جوان دانشگاهي و مدارس علوم دينيه و روشنفكران و نويسندگان و دانشمندان عاجزانه استدعامي كنم در اين وقت حساس از هرگونه اختلاف دست برداشته و دشمن بزرگ را هدف قرار دهند»(نور،ج10،ص258) . بنابراين امام دراين سخنان قشرهاي فرهنگي به خصوص دانشگاهيان را به و تداوم انقلاب اسلامي سفارش نموده و از آنان مي خواهد كه شجاعانه در مقابل انحرافات قيام نمايندتا استقلال و آزادي خود و ملت خودشان رااز آسيب و گزند دشمنان مصون نگه دارند

سازتدگي و توسعه

سازندگي و آباداني هر كشوري نياز به متخصص و متعهداني هست كه بتوانند جامعه را توسعه دهند و در تمام سطوح در كشاورزان، كارخانه ها، مهندسين و بازاري ها همه بايد براي سازندگي جامعه كمك كنند. اما نكته قابل توجه اين است كه دانشجويان و دانشگاهيان با تخصص و تعهد خود نقش تعيين كننده اي دراين ميان دارند كه نمي توان از آن چشم پوشي كرد.

امام (ره ) از اين نكته غافل نبودند ودر اين مورد رسالت دانشگاهيان را چنين بيان كردند :«دانشگاه بايد عالم تربيت كند يك عالم درست نه عالم اداري بلكه عالمي كه بتواند مملكت خودش را اداره كند از حيث علميت، از حيث فرهنگ، نه اينكه غايت آمال اين باشد يك چيزي دستش بيايد برود در يك اداره اي بنشيند مهمل و نه اينكه بودجه مملكت را بي خودي صرف كند .دانشگاه بايد خود را مجهز كند براي اينكه جوانان را بسازد آتيه كشور را پي ريزي بكنند .»ايشان در جايي ديگر سهم دانشگاه را در سازندگي و باز سازي كشور اينگونه تشريح مي كنند :«باز سازي و سازندگي كشور جز از طريق تعاون و همفكري ميسر نيست .و اين كشور متعلق به اسلام و همه ملت ايران است و همان گونه كه در جنگ همه در كنار هم بودند ،  در صلح و سازندگي هم بايد در كنار يكديگر باشند .و مراكز علمي و دانشگاهي در اين امر بزرگ سهم بسزايي دارند. (نور،ج15،ص309)

ايجاد وحدت با حوزه  علميه

دانشگاه براي به انجام رساندن رسالت و وظايف خود از جمله موارد فوق الذكر به تنهايي و بدون كمك گرفتن از ساير نهادهاي فرهنگي به خصوص حوزه نمي تواند به اهداف خود برسد. دانشگاه هر چه رسالت خود را به خوبي انجام دهد اما در انجام وظايف خود از حوزه كه يك نهاد فرهنگي و معنوي است، دوري ورزد به سختي مي تواند وظايف خود را به مرحله ا نجام رساندو اگر هم به تنهايي رسالت خود را به انجام برساند علم و دانش توليد شده در آن مقدس و پاك نبوده و انسان هاي تربيت شده در آن به دور از معنويت و ايمان بوده و اين عامل مي تواند يك ملت را به فساد وانحراف كشانده وبه دنبال آن بدبختي ونابودي آن ملت را رقم بزند. امام خميني(ره) براي همين مي فرماند: « دانشگاه وحوزه علميه وروحانيون مي توانند دومركز باشند براي تمام ترقيات و تمام پيشرفتهاي كشور. ومي تواند دو مركز باشند براي تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست كه اشخاص متفكر متعهد بيرون مي آيد. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعاً دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامي باشند؛ يعني در كنار تحصيلات متحقق درانجا، تهذيب هم باشد، متعهد هم باشد، يك كشوري را اينها مي تواند به سعادت يرسانند. و اگر حوزه هاي علميه مهذب باشند و متعهد، يك كشور را مي تواند نجات بدهند.»(نور، جلد13، ص4139).

امام (ره) براي تحقق اهداف فوق الذكر،وحدت حوزه علميه و دانشگاه را شرط و ابزار، و همسويي هر دو را از رسالتهاي اجتناب ناپذير اين دومركز فكري بر مي شمارد ولوازم وموانع آن را گوشزد مينمايد. از آن جمله، به فني ترين مباحث نظري و ظرايف روشي توجه داشته و مي فرماي:«فرهنگ دانشگاه ها و مراكز غير حوزوي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيت ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و معارف اسلام وسيع تر گردد .»(نور ،ج20،ص243). .همچنين ايشان توطئه ديرينه و ريشه دار عوامل بيگانه را جدي گرفته به هر دو مراكز يادآوري مي كند كه در هر موقعيت و موضوعي كه محتمل است تقابل يا دوگانگي احساس شود،مراقب و مواظب دشمن باشند و رد پاي آن را تفحص و جستجو كنند.

بحث ونتيجه گيري

دانشگاه  از ديدگاه امام خميني (ره) بعنوان جايگاه تعليم و تعلم و كشف امور و آيات خلقت به مثابه تجلي گاه،  بعدي از فطرت حقيقت جوي بشر است كه چنانچه در مسير درست هدايت شود مي تواند، نردبان صعودي بشر در طي طريق رسالت «خليفه اللهي» باشد.از طرف ديگر،امام رهبري بصير و دور انديش بود كه نگاه نافذش به رسالت آينده انقلاب در هدايت و راهبرد جهان اسلام نظر داشت و در اين چشم انداز، دانشگاه نقش و اعتباري كم نظير براي تربيت متخصصان متعهدي دارد كه بتوانند چارچوب سياستهاي حاكم و ظالم جهان خواران را در هم شكنند و جسارت ايجاد داربستهايي بر محور  كرامت انساني را داشته باشند،

در اين مقاله ديدگاه امام خميني (ره) در مورد رسالت دانشگاه  كه شامل  تربيت انسان هاي مومن و متعهد،خود كفايي و استقلال علمي و فرهنگي، خوشبختي و سعادتمندي ملت، تعهد اجتماعي و مسئوليت سياسي، حفظ و تداوم انقلاب اسلامي،سازندگي و توسعه، ايجاد وحدت حوزه و دانشگاه مي باشد ، مورد بررسي و تبيين قرار گرفت واينگونه  نتيجه گيري مي توان كرد كه دانشگاه از ديدگاه شخصيتي چون امام خميني(ره) مهد تربيت انسان هاي الهي است،  مهدي كه انسانهاي معنويت گرا تربيت كند نه انسانهاي ماديگرا، چون  سرمنشأ بدبختي وسعادتمندي يك ملت از دانشگاه است.و از لوازم سعادتمندي و خوشبختي يك ملت خودباوري و خود اتكايي علمي و فرهنگي است كه بدون وابستگي علمي به استعمارگران اين امر محقق مي گردد و دانشگاه مي تواند گامي بسيار مهم و موثر در اين راه برداشته و راه سعادت و خوشبختي ملت را هموار نمايد. همچنين  دانشگاه از منظر امام مي تواند با توليد دانش مفيد ومؤثرو هدايت جوانان وملتها آنان را از افتادن به مفاسدها نجات داده و به راه الهي وخدايي سوق دهد و با اين كار همه ملتها را اصلاح كندو شرط تحقق اين موارد بدون همكاري با حوزه علميه و ديگر نهادهاي فرهنگي امكان پذير نيست.

منابع

رشيدي زاده، حسين(1387)، انتظارات وضرورت هاي وحدت حوزه ودانشگاه،صحيفه نور(1378)، جلد2، 6، 8، 9، 10، 13، 14، 15، 20، تهران، مؤسسه نشرآثار آمام خميني(ره)خضريان، علي(1387)، دانشگاه در نظر امام خميني(ره)موسوي، سيد فضل الله(1388)، جايگاه دانشگاه از ديدگاه امام(ره)مؤسسه نشر آثار امام(ره)(1378)، دانشگاه ودانشگاهيان از ديدگاه امام(ره)، تهران، معونت پژوهشي مؤسسه نشرآثار امام(ره)مؤسسه فرهنگي قدر ولايت(1386)، دانشجو و دانشگاه،ويژگيها، آفتها،انتظارات در آيينه رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي، تهران، مؤسسه……………

 

 نظر دهید »

عنوان: مدیریت شایعه در سازمانها

08 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

عنوان: مدیریت شایعه در سازمانها

نویسندگان: قنبر گل پرست[1]3- حبیبه شاهنده[2]

چکیده:

در سيستم ارتباطی هر سازمان، به دو جریان به ظاهر متمایز،اما متأثر از هم بر می خوریم که یکی ارتباط رسمی سازمان و دیگری ارتباط غیر رسمی بین اعضای سازمان است. شبکه ارتباط غیر رسمی را اگر چه نمی توان به طور کامل شبکه شایعه ساز نامید اما شایعه( Rumor)، بخش قابل توجهی از محتوای ارتباطات را در این شبکه تشکیل می دهد. هدف این مقاله بررسی مدیریت شایعه در سازمانها است که از طریق جمع آوری اطلاعات از نمایه ها، مقالات، کتابخانه و اینترنت و… تهیه و تدوین شده است. در این مقاله، فرآیند شکل گیری شایعه، انواع و انگیزه بیان آن را بررسی شده است و تشريح كرده‌ايم که سازمان چگونه می تواند شايعه را کنترل کند . با شناخت ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب آنها،سازمانها می توانند از ایجاد شایعه در میان کارکنان جلوگیری کنند . در ادامه با بحث در مورد جنبه های مثبت شایعه به این نتیجه می رسیم که شایعه را همواره نمی توان بد تلقی کرد . اما مدیریت شایعه و خنثی سازی تبعات آن ، وقت قابل توجهی از مدیریت سازمان را به خود اختصاص می دهد و می تواند به گونه ای مخرب حتی موجودیت سازمان را به خطر اندازد. و در پايان راههاي مقابله با آن بيان شده است.

كليد واژه: شايعه، مديريت، شايعه پراكني، سازمان

مقدمه:

شایعه یکی از طبیعی‌ترین پدیده‌های اجتماعی و یکی از رایج‌ترین شیوه‌های کنش متقابل است که تاکنون کمتر شناخته شده است. شایعه یک مقوله ذهنی و روانی با ابعاد گسترده‌است که ابعاد مختلف آن بویژه در زمان‌های بحرانی (مثل زمان جنگ، حالتی به مراتب حادتر به خود می‌گیرد.

تحقیقات نشان می دهند که شایعه در واکنش نسبت به اوضاع و شرایطی به وجود می آید که برای افراد اهمیت دارد، آن اوضاع و موقعیتها مبهم اند یا اینکه موجب اضطراب می شوند.غالباً اوضاع و شرایط کاری دارای هر سه رکن یاد شده هستند و به همین علت است که شایعات زیادی در سازمانها ساخته می شوند و شایعه تا زمانی که خواسته ها و انتظاراتی را که موجب به وجود آمدن آن شده است، تأمین و بر آورده نشوند یا اینکه هیجان و اضطراب کاهش نیابد، به قوت خود باقی می ماند. شایعه می تواند ناشی از نیازهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، پاسخگویی به موقعیتی خاص، عکس العمل نسبت به تصمیم یا پاسخ به رفتاری خاص باشد. سلطانی در مقاله خود باعنوان “تأثیر شایعه بر سیستم روابط سازمانی” راهکارهای را برای کاهش شایعه در سازمانها، از جمله؛ اطلاع رسانی، برگزاری جلسات حضوری، خنثی کردن شایعه از طریق بی توجهی به شایعه و توجه به کارکنان؛ استقرار نظام پیشنهادی، ارائه داده است.

نکته مهمی که مدیران باید به خاطر داشته باشند این است که محافل شایعه پراکنی همیشه وجود داشته اند و وجود خواهند داشت، بنابراین باید این موقعیت را بپذیرند و درباره اینکه چگونه می توانند از آن به نفع خودشان بهره برداری کنند، تصمیم بگیرند. مدیرانی که می خواهند ارتباطات سازمانی تأثیرگذاری داشته باشند،از اطلاعات این محافل در جهت توسعه ارتباطات شرکت استفاده می کنند. در این مقاله تعریف شایعه، مدیریت، انوع آن، فرایند و شکل گیری و اهداف شایعه، و.. بحث خواهد شد.

شایعه چیست؟

توماس لاسول، شایعه را از طبیعی ترین پدیده های اجتماعی و یکی از رایجترین شیوه های کنش متقابل می داند که تاکنون کمتر شناخته شده است. شایعه، یک مقوله اجتماعی و روانی با ابعادی گسترده است که ابعاد مختلف آن بویژه در زمانهای بحرانی ( مثل زمان جنگ) حالتی به مراتب حادتر به خود می گیرد.( فتحی آشتیانی ،1382).

در فصل لغت نامه اصول روانشناسي مان آمده است: “هر گزارش تاييد نشده يا شرح يک حادثه که آزادانه – بدون توجه به راستي و نادرستي آن – دهن به دهن مي گردد را شايعه گويند ويژگي هاي شايعه را مي توان اينگونه برشمرد : خلاف واقع، غير عادي و توطئه انگيز است؛ فاقد هرگونه سند و مدرك است؛ پر ابهام است؛ فاقد منبع معتبر و مشخص است؛ ناشي از خلاء اجتماعي و نياز هاي جامعه است؛ فريبنده و جذاب است؛ ميزان جدي بودن و دوره انتشار آن قابل پيش بيني نيست.(آل پورت،1374).

شایعه در سازمانها

شایعه،یکی دیگر از عواملی است که در سازمان ایجاد تنش می کند . شایعه پیامی است که در بین مردم رواج می یابد ، ولی واقعیت آن را تأیید نمی کند . شایعه زمانی رواج می یابد که مردم مشتاق خبر باشند،ولی نتوانند آن را از منبعی موثق دریافت کنند(فولادگر ،1386 ).

افراد به محض ورود به سازمان، بنا به دلایل مختلفی مانند علائق و سلائق مشترک،همفکری یا همدلی، الفت و انس با یکدیگر و… با هم رابطه برقرار می کنند و  یک سیستم ارتباطات غیر رسمی را تشکیل می دهند.ارتباطات غیر رسمی در سازمان، گاهی آنقدر توسعه می یابد که ارتباطات رسمی در آن محو می شو. این شبکه های غیر رسمی در چارت سازمان تعریف نشده اند، ولی شایعات از طریق همین شبکه ها ساخته و منتشر می شوند. شبکه غیر رسمی در سازمان سه ویژگی عمده دارد: 1- به وسیله مدیریت کنترل نمی شود. 2- بیشتر اعضای سازمان آن را بهتر باور دارند و در مقایسه با آنچه به وسیله مدیریت ارشد سازمان صادر می شود ، به آن اعتماد بیشتری دارند ؛ 3- معمولاً منافع کسانی که درون سازمان هستند را تأمین می کند(عنبری، 1383).

تحقیقات نشان می دهند که تنها ده درصد افراد سازمان، شرکت کنندگان فعال در محافل شایعه پراکنی هستند. افراد در ارتباط با شایعه به سه دسته تقسیم می شوند:

1-پراکنده کنندگان اصلی یا افراد خوش زبان: این گروه اطلاعات را دریافت می کنند و به دیگران انتقال می دهند. این افراد اصولاً مسئول و علل شایعه پراکنی هستند.

2-شنوندگان یا پایان دهندگان:این گروه شایعات را می شنوند ،ولی آن را به دیگران منتقل نمی کنند. آنها پایان دهندگان نام گرفته اند .این گروه اطلاعات رادریافت می کنند، ولی آن را فقط به یک یا دو نفر منتقل می کنند، یا اصلاً آن را منتقل نمی کنند.

3-افراد خنثی: این گروه با هیچ اطلاعاتی انس ندارند .خبرها را نمی شنوند و بنابراین آنها را منتقل نمی کنند. معمولاً این گروه خارج از محافل شایعه پراکنی قرار می گیرند(دیوبس، 1375).

جونز و دیگران (2004) معتقدند که لازم است شایعه در سازمانها را در رابطه با دو مورد زیر در نظر بگیریم:1-فرآیندی از تعامل مذاکراتی بین اشخاص و گروهها؛2-تبعات فرآیندهای سازمانی وسیعتر مربوط به فرهنگ، قدرت، هوس، شهرت و مسئله همکاری.

شکل گیری شایعه:

به نظر می رسد دو شرط « اهمیت» و « ابهام» که در انتقال شایعه تأثیر دارند، کم و بیش از رابطه ای کمی برخوردارند. در واقع، می توان فرمول قدرت و شدت شایعه را به این صورت نوشت:(R~I*A) اگر بخواهیم این فرمول را با کلمات تعریف کنیم ، معنی آن چنین است: میزان رواج شایعه® تقریبا برابر است با حاصل ضرب اهمیت شایعه (I ) در ابهام (A) موضوع مطرح شده در آن شایعه.(عنبری، 1383)

بر این اساس هرگاه اهمیت موضوع یا « ابهام » برابر صفر باشد شایعه وجود نخواهد داشت ، بنابراین ابهام و اهمیت،هیچکدام به تنهایی موجب رواج شایعه نمیشوند . به عبارت دیگر هرگاه حادثه مهمی در جامعه اتفاق بیفتد اما اخبار دریافت شده مربوط به آن ، ناقص باشد و یا از نظر موضوع در هاله ای از ابهام قرار گیرد ،شایعه رواج می یابد.هرگاه ابهام و اهمیت در بالاترین حد خود باشند، باروری شایعه شگفت انگیز خواهد بود.

جهت ایجاد اطمینان نسبت به واقعی بودن شایعه،غالبا اجزایی از خبر یا هسته ای از حقیقت در آن گنجانده می شود.اما در زمان انتقال، مطالب کذب و جزئیات تخیلی آن قدر دیگر بخشها را تحت الشعاع قرار می دهند که واقعیات و اکاذیب از هم قابل تشخیص نیستند. تشخیص دقیق حقیقت نهفته در شایعه و اساسا وجود یا عدم حقیقت در شایعه، تقریبا همیشه غیر ممکن است. شاید بتوان فرایند شکل گیری، انتشار و عکس العمل کارکنان نسبت به شایعه را چنین ترسیم کرد ( عنبری ،1383): در انتقال شایعه، سه عمل ادراک، به حافظه سپردن و گزارش از فردی به فرد دیگر، طی می شود. این مراحل در روند رواج شایعه از یک فرد به فرد دیگر متناسب با دفعات انتقال تقویت به طور طبیعی به کاستن ها و افزودنهایی بر اصل مطلب منتهی می شوند . بدین ترتیب شایعه از مراحل اولیه شکل گیری تا تبدیل آن به گزارش نسبتا ثابت، با سه روند اصلی زیر ارتباط دارد:1-هموارسازی(Levelling ): یعنی حذف برخی جزئیات که به نظر ناقلان شایعه غیر مهم و کم اهمیت تلقی می شوند.

2-تقویت(Sharpening): بدین معنی که برخی جزئیات در طی انتقال شایعه ،قوت بیشتری می گیرند. 3- وفق دادن (Assimilation): بدین معنی که ناقلان شایعه بر اساس منافع خویش موضوع شایعه را مفهوم متناسب می کنند.

بایساو بر این باور است که رواج شایعه با این سه ویژگی به هم آمیخته می شود: 1-حادثه را یک یا چند نفر با علاقه برداشت می کنند: ؛ 2-حادثه از سوی دریافت کننده آن ویرایش و ارزشیابی می شود؛ 3-پس از تکمیل ویرایش ،شایعه آغاز می شود.(کاپفر،1380)

اهداف شایعه

هر مطلب و موضوعی دارای اهدافی برای خود دارند و شایعه هم یکی از این چهار هدف را دنبال می کند: 1-ایجاد اظطراب یا کم کردن آن ؛ 2-معنی و مفهوم دادن به بخش اندکی از اطلاعات ؛ 3-تبدیل شدن به محملی برای سازمان دادن اعضای گروه و احتمالا خارجی ها برای به وجود آوردن اختلافها؛4-دادن پیام یا نوعی علامت مبنی بر موجودیت ،موضع یا قدرت کسی که آن را به وجود می آورند. در محافل شایعه پراکنی ؛ معمولا اطلاعات از طریق مجاری نوشتاری ،زمانی مورد استفاده قرار می گیرند که ارتباط شفاهی مناسب نباشذ.(دبستانی، 1372). فرآیندهای مربوط به شایعه به ترتیب است: 1- تشویق و رضایتمندی،دلسردی، پرخاشگری، عکس العمل فیزیکی، خرابکاری، اعتصاب.  2 - ارتباطات تلفنی،دیدارهای دوستانه،جلسات و نشستها 3- واحدهای ستادی، واحدهای درگیر در موضوع، شایعه کارکنان در سطوح مختلف 4- تغییرات ساختاری و تکنولوژیک، تغییرات در سطوح وسیع، تغییرات در حقوق و مزایا، عوامل رفتاری کارکنان و مدیران

انواع شایعات :

شایعه را می توان از نظر زمان، موضوع و موقعیت دارای اشکال و انواع مختلف هستند از جمله شایعه نظای، سیاسی، اقتصادی، جنسی، پرخاشگرانه، رویای، ترس و وحشت و… بایساو،از نظر سرعت انتشار به دو نوع شایعه اشاره می کند :1-شایعه های خزنده:شایعه هایی هستندکه به آرامی منتشر می شوند و مردم آنها را به طور پنهانی و پچ پچ کنان به یکدیگر منتقل می کنند تا نهایتا در همه جا پخش می شوند .2-شایعه های تند و سریع: شایعه هایی هستند که چون آتش به خرمن می افتند. این نوع شایعه ها در زمانی کوتاه، گروه وسیعی را تحت پوشش قرار می دهند آنچه درباره حوادث و فجایع پیروزیهای درخشان یا شکست ها در زمان جنگ انتشار می یابد، از این نمونه است.(آل پورت، 1374).

کنترل شایعه:

اگر شایعات در سازمان کنترل و مدیریت نشوند، نظم و هماهنگی سازمان دچار مشکل خواهد شد، بنابراین ضروریست که شماری از عوامل پیچیدهای که با تعامل با یکدیگر باعث انتشار شایعات می شوند، شناسایی کنیم. با شناختی بهتر درباره ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب شایعات سازمانها می توانند از ایجاد شایعات در میان کارکنان جلوگیری کنند .

در بسیاری از موارد مدیران متوسط و رده پایین دخالت کنندگان فعال هستند. آنها موضعی استراتژیک در مجاری ارتباطی اتخاذ می کنند ، زیرا آنها ارتباط دوطرفه میان مدیریت ارشد و کارمندان اجرایی را فیلتر می کنند.مدیران برای مداخله در محافل شایعه پراکنی سه انتخاب دارند: 1- این محافل را نادیده بگیرند و در آن شرکت نکنند،این کار در بسیاری از سازمانها دشوار،ولی قابل اجراست.آنها کارشان را انجام می دهند و اجازه می دهند این محافل در مجاور آنها برقرار باشند.2- تنها در زمانی که به نفعشان است،در آن شرکت کنند.در این مورد آنها این نوع محافل را بررسی می کنند و از طریق آن متوجه می شوند که در مورد مسائل و موقعیتهای خاص چه مطالبی گفته می شود. 3- شرکت کنندگان فعال و تمام وقت این محافل هستند.(عنبری، 1383).

نفوذ در سازمانهای غیر رسمی

سازمانهای غیر رسمی را مدیریت پدید نیاورده است و نمی تواند آن را از میان بردارد و نه آنکه هرگز چنان مقصدی در میان است. ولی مدیریت می تواند راه زیستن با آنها را بیاموزد و نوعی نفوذ را بر آنها به دست بیاورد. این نفوذ، با این راهکارها دست یافتنی است :1- سازمانهای غیر رسمی را بپذیرید و به آنها پی ببرید.2- هر گامی که بر می دارید، به اثرهای احتمالی آن بر نظامهای غیر رسمی توجه کنید 3- تا جایی که شدنی است، منافع گروههای غیر رسمی را با منافع سازمان رسمی یکپارچه سازید. چنین به نظر می رسد که دلخواه ترین شکل آمیزش سازمانهای رسمی و غیر آن است که یک نظام رسمی چیره ، پاسدار وحدت و یگانه برای دستیابی به هدف ها وجود داشته باشد و همراه آن یک نظام غیر رسمی به حفظ همبستگی و کار گروهی بپردازد.

مدیریت بر شایعه

مدیریت شایعه،شامل مطالعات جدیدی در مورد انتشار شایعات و اینکه مردم چگونه شایعات را باور می کنند و روشهایی است که مدیران سازمانها با شایعات مقابله می کنند . همان گونه که گفته شد، شایعه از نیازهای کارکنان و حاصل پاسخگویی به شرایط سازمانی و تصمیم های گرفته شده توسط مدیران و یا عکس العمل نسبت به رفتارهای ناهجار سازمانی است. بنابراین سه روش خاص برای مدیریت شایعه در شرکت وجود دارد:

1-بی توجهی به شایعات: بعضی از شایعات با گذشت زمان از بین می روند. به هر حال طبق مدل زمانی شایعه، اگر سکوت هم کنیم شایعه از بین می رود،اما در اوج گستردگی شایعه،شما هزینه مالی زیادی باید بپردازید.2- اگر انتظار برای از یاد رفتن شایعه به سر رسید، باید به صورت عمومی آن را تکذیب کرد. وقتی که شایعه تکذیب شود و در جمع بی منطق به نظر رسد ، ارزش خبری خود را از دست می دهد . این سرراست ترین استراتژی است.شرکت شایعه را علنی می کند و صحت آن را از طریق درج آگهی و کنفرانس تبلیغاتی زیر سوال می برد.3- باید اطلاعات حقیقی و درست با حداکثر سرعت منتشر شوند.(سلطانی،1378)

استراتژی تکذیب

موقعی که شایعه را تکذیب می کنیم، درست نیست که آن را تکرار کنیم و یا مستقیماً به آن اشاره کنیم،زیرا ممکن است این کار باعث تقویت تصادفی شایعه در ذهن شنوندگان شود. باید اجازه دهیم، مثالی بیاوریم که در آن شایعه بدون تکرار مستقیم شایعه تکذیب می شود. در واکنش به شایعه ای که درباره حادثه ای منتشر می شود،مدیر،اعلام می کند که هیچ اتفاق خاصی در هفته گذشته رخ نداده است. در تکذیب شایعه، مدیر باید حقیقت را هر چه سریعتر آشکار کند. اگر شایعه ای به سرعت انکار نشود، کارمندان اتفاقهای بعدی را نیز در سایه شایعه می دانند. در مثال یاد شده، اگر کارمندان صدای آمبولانس را شنیده باشند، بیشتر قانع می شوند که یکی از کارکنان در این حادثه به شدت جراحت دیده است(عنبری، 1383). قابل ذکر است که شایعه همچون آتش در جنگل در یک سازمان می چرخد، بنابراین هر چه سریعتر مهار شود، افراد کمتری آن را می شنوند و ضرر کمتری به سازمان وارد می آید. محافل شایعه پراکنی از بین نمی روند و نمی شود از وجود آنها چشم پوشی کرد. اگر آن را از جایی سرکوب کنیم،از جایی دیگر سر در می آورد.اگر یکی از منابع آن را از بین ببریم، منبعی دیگر پیدا می شود. این کار به سختی کشتن مار شیشه ای افسانه ای است که هنگام صدمه، خود را تکه تکه می کند و از هر تکه، مار جدیدی به وجود می آید.

جنبه های مثبت

مباحث مربوط به شایعه با جهت گیری مدیریتی در سازمانها به شدت بر پایه نظریاتی است که بیان می کنند که شایعه برای تولید مضر است ، فضایی از بی اعتمادی را به وجود می آورد و باعث کاهش روحیه می شود . گاهی شایعه به عنوان یک بتون اجتماعی عمل می کند که بسیاری از اوقات سازمان را سر پا نگه می دارد و به کارمندان اجازه می دهد تا رفتار رئیس خود را درک کنند و آن را پیش بینی کنند. شایعه می تواند باعث تخریب رقیبان شود و باعث تقویت شبکه اجتماعی در محیط کار می گردد .یکی از مهمترین جنبه های مثبت شایعه این است که مکانیسمی برای کاهش استرس است. ثابت شده است که احساساتی که در دل نگاه داشته می شوند، تأثیر خیلی مخربی دارند که شایعه و درد دل کردن این اثرات را کاهش می دهند. می دانیم که افراد نیاز دارند در مورد موقعیت کاری خود صحبت کنند. این یکی از بخشهای مهم زندگی انسان است. محافل شایعه پراکنی به انسان کمک می کنند تا به راحتی درباره این واقعیات مهم زندگی صحبت کند.

با صحبت درباره کار در این محافل، افراد فرصت تغییر سیاستهای رسمی شرکت به نفع خود را دارند. با این کار افراد می توانند سیاستها را بهتر بشناسند و قادر می شوند بهتر با موقعیت کاری خود مواجه شوند این ارتباط باز، همچنین به کارمندان این امکان را میدهد تا با افرادی که دچار استرس خارج از محیط کاری هستند احساس همدردی کنند. شایعه پراکنی میتواند در ارزیابی عکس العمل کارمندان به خبری قبل از اعلام از سوی مجاری رسمی مورد استفاده قرار گیرد. به منظور کاهش مشکلات ناشی از شایعه، مدیران میتوانند با استفاده از آن، اطلاعات را سریعاً پخش کنند و به این ترتیب عکس العمل کارمندان را در برابر تصمیمات مختلف با در گیر شدن در شایعات قبل از بروز نقایص تصمیمات مشاهده کنند. شایعه میتواند خروجی و وسیله ای برای تخلیه احساسات باشد،تماس شخص به شخص را حفظ کند و به کار جذابیت بخشد.

پیشنهاد و راهکار:

1- هر سازمانی بایستی تمام اهداف و برنامه ریزی خودشان را برای تمامی سطوح مختلف کارکنان خود، به طور واضح و روشن، تبیین و تشریح کند.

2- کارکنان خودشان را نسبت به عواقب شایعه پراکنی در سازمان و اهداف شایعه سازان آگاه سازند.

3- جلسه ای برای گفت و شنود با کارکنان در بین یک یا دو هفته برگزار کنند.

4- مدیر یک سازمان باید تمام ورود و خروج بخش نامه، آیین نامه و … را در سازمان کنترل، نظارت و مدیریت کند.

5- جهت دور کردن اضطراب و نگرانی کارکنان، باید امنیت شغلی برای آنان ایجاد شود.

6- ایجاد یک نظام بررسی و پیشنهادات، جهت بررسی پیشنهادات و انتقادات کارکنان و مشارکت دادن آنان در مدیریت سازمان.

بحث و نتیجه گیری

انتشاراشاعه دادن اخبار بی اساس و شایعات در بین مردم، به هر نحو، امر ناپسند و زشت بوده و باعث آسیب های روانی و اجتماعی متعدد می گردد و قران کریم در آیه ۱۹ سوره نور می فرماید: “از کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان اهل ایمان شایع شود، برای آنان در این جهان و اخرت عذابی دردناک خواهد بود و خداوند می داند شما نمیدانید “

شاید بتوان شایعه را انتشار اخبار، رویدادها و طرز تلقی از رویه ها و وقایع از طریق مجاری غیر رسمی سازمانی دانست اگر چه مدیریت، هرگز نمیتواند زنجیره شایعات در سازمان را از بین ببرد، میتواند آن را مدیریت کند. برای این کار ابتدا بایستی عوامل سبب ساز شایعه شناسایی وبررسی شوند.

در دومین مرحله باید به مبادی بروز شایعه توجه داشت. واحدهای ستادی باید به عنوان یاور مدیریت، نقش خود را در انتشار شایعات مثبت به خوبی ایفا کنند. در حالی که کل کارکنان درگیر موضوع شایعه هستند، باید با نشست های جمعی با کارکنان و نمایندگان آنان، بی پیرایه و رودر رو به گفت و گو نشست و ضمن چاره جویی، علل تصمیم گیری را برای آنها توضیح داد.

در اين مقاله شايعه و مديريت آن در سازمانها و همچنين فرايند آن،انواع مختلف شایعه، چگونگي شكل گيري آن و …. مورد تبین و. تشریح قرار گرفت و در آخر پیشنهاداتی برای مقابله با شایعه در سازمان،ارائه شد. از این مقاله می توان این نتایج را بدست آورد که، با شناخت ماهیت شایعات و چگونگی تکذیب آنها و افزایش سطح آگاهی کارکنان و واضح کردن برنامه های سازمان، مشارکت دادن آنان در مدیریت سازمان و توجه کردن به خواسته های کارکنان، سازمانها می توانند از ایجاد شایعه در سازمان جلوگیری کنند.

منابع :

v    قرآن کریم

- آل‌پورت، گردن و پستمن(1374)، لئو؛ روان‌شناسی شایعه، تهران، مرکز تحقیقات و مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیمای جمهوی اسلامی ایران، چاپ دوم،

- حسابداری اندیشه شیراز(

http://www.hesabdari-andisheh.blogfa.com/post-142.aspx

- دیویس، کلیت و جان نیواستورم (1375) ترجمه : دکتر محمد علی طوسی ، ناشر مرکز آموزش و مدیریت دولتی چاپ سوم .

- دبستانی، ساعد، مترجم (1372)، روان‌شناسی شایعه (تألیف گردان آلپورت و لئو پستمن). تهران: مرک تحقیقات مطالعات و سنجش برنامه‌ای صدا و سیما

- سلطانی ، ایرج (1379 )تاثیر شایعه بر سیستم روابط صنعتی سازمان های تولیدی

- عنبری ، محمود (1383) شایعه و نقش آن در ساختار مدریت یک سازمان.

- فتحی آشتیانی ، علی (1382) مقدمه ای بر روانشناسی سیاسی.

- کاپفرر، ژان نوئل (1380). شایعه. تهران: انتشارات شیراز.

[1] - مدرس دانشگاه پیام نور  شماره تلفن- 09149559821- e-mail. Gg29673@gmail.com

[2]-  استاد و مدیر حوزه علمیه الزهراء(س) خلخال

 نظر دهید »

معرفی کتاب «انتظار بشر از دین» نوشته حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی

08 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

.:: معرفی کتاب «انتظار بشر از دین» نوشته حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی ::.

اشاره

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی، از علما و اندیشمندان برجسته جهان اسلام در عصر حاضر است که آثار فاخر و پرشمار وی در موضوعات قرآن، فلسفه، عرفان، فقه، علوم اجتماعی، سیاسی و… راه‌گشای امت اسلامی، به‌ویژه اندیشمندان و طالبان علم می‌باشد. آیت‌الله جوادی آملی در سال 1312 در شهرستان آمل به دنیا آمد. پس از به پایان رساندن ششم ابتدایی، در سال 1326 وارد حوزه علمیه آمل شد و سه سال بعد، به حوزه علمیه مشهد عزیمت نمود. البته اقامت در مشهد مقدس، چندان به درازا نکشید و استاد، چندی بعد به تهران آمده و در مدرسه مروی، به تحصیل خود ادامه داد. او در تهران، پس از اتمام سطح، در درس خارج فقه و اصول آیت‌الله شیخ محمدتقی آملی شرکت کرد و علاوه بر آن، دروس عمده فلسفه و عرفان را نیز در محضر اساتید بنامی؛ چون علامه شعرانی، میرزا مهدی الهی قمشه‌ای و آیت‌الله فاضل تونی فراگرفت. وی در سال 1344 رهسپار قم گردید و در درس بزرگانی؛ مانند آیت‌الله بروجردی، امام خمینی، علامه طباطبایی و میرزا هاشم آملی حاضر شد. عمده تلاش آیت‌الله جوادی آملی در حال حاضر، ترویج و تشریح علوم اسلامی و معارف وحیانی است. مؤسسه تحقیقاتی و نشر إسراء نیز که در سال 1372 در قم تأسیس شد، هم‌اکنون تحت اشراف او، به فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی در زمینه‌های مختلف علمی اشتغال دارد.

***

مقدمه

در بحث کارآمدی دین، بیش از هر چیز به این مسئله توجه می‌شود که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خود از دین چه انتظاری دارد و آیا دین می‌تواند انتظارات وی را برآورده سازد؟ از منظر اسلام، انسان ذاتاً محتاج و نیازمند، آفریده شده است. قرآن کریم در آیات بسیاری به ضعف، فقر و جهل انسان اذعان می‌نماید. در عین حال، این موجود فقیر و ضعیف، در کلام باری‌تعالی، برترین مخلوق الهی معرفی گردیده و جهان و آنچه در آن است، برای او آفریده شده است. در این راستا انسان چه در حیطه فردی و چه در حیطه اجتماعی، محتاج این ارتباط است. یکی از روابط مهم انسان، رابطه متقابل او با دین می‌باشد.

یکی از مهم‌ترین کتبی که در موضوع «انتظار بشر از دین» نگاشته شده، کتابی است تحت همین عنوان و به قلم آیت‌الله جوادی آملی که به علت رعایت ساختار محتوای منطقی و تفکیک دقیق مباحث مرتبط، باید آن را یکی از بهترین آثار قلمی در این موضوع دانست. در این زمینه، آثار ارزشمندی از علما و اندیشمندانی؛ نظیر آیت‌الله سبحانی، حجت‌الاسلام والمسلمین خسروپناه، دکتر عبدالله نصری و سایرین منتشر شده است، اما کتاب مذکور، به دلیل ویژگی‌هایی که ذکر شد، از جایگاه قابل توجهی برخوردار می‌باشد.

معرفی

کتاب «انتظار بشر از دین» در سه بخش تنظیم شده است: بخش نخست به کلیات و مبادی تصوری مسئله می‌پردازد؛ بخش دوم به تبیین «انتظار بشر» اختصاص یافته و بخش سوم نیز با طرح چند پاسخ به سؤالات مختلف، خاتمه بحث را شکل می‌دهد.

در ابتدای مقدمه بخش اول از کتاب آمده است: «یکی از مهم‌ترین مسائلی که اندیشه دینی در جهان معاصر با آن مواجه است، مسئله انتظار بشر از دین است؛ بدین صورت که دلایل نیاز انسان به دین چیست؟ چه نیاز یا نیازهایی، انسان را به دین سوق می‌دهد؟ چرا انسان به دین روی می‌آورد؟ انسان چه نقص یا کمبودی را در خویشتن می‌یابد که غیر دین نمی‌تواند آن نیاز را برآورده سازد؟ و…» (ص 22). آیت‌الله جوادی آملی، پیش از تحلیل و پاسخ به سؤالات مطرح‌شده، به سیر تاریخی مسئله انتظار بشر از دین و بیان زمینه‌ها و علل مطرح شدن آن در جهان معاصر و نیز جایگاه آن در علم کلام می‌پردازد. در این بخش، تعاریف و اقسام هر یک از مفاهیم «دین»، «انتظار» و «بشر» بررسی می‌گردد.

نویسنده در باب تعریف دین و اقسام آن می‌نویسد: «مراد از دین، مکتبی است که از مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرارت اجرایی تشکیل شده و هدف آن، راهنمایی انسان برای سعادت‌مندی است. دین به این معنا بر دو قسم است: دین بشری و دین الهی.» (ص 24) وی در ادامه به پیامدهای دین بشری که رهایی و عدم تعهّد و مسئولیت و واکنش در برابر دین الهی است، اشاره می‌نماید. او در این بخش، «انتظار» را به دو قسم «انتظار صادق و حق» و «انتظار کاذب و باطل» تقسیم می‌کند.

در بخش دوم کتاب نیز مسئله انتظار بشر از دین، از طریق بررسی ادله ضرورت بعثت انبیاء، بررسی فواید دین و انسان‌شناسی مورد تبیین قرار می‌گیرد. حضرت آیت الله جوادی آملی پس از اثبات ضرورت نزول وحی و بعثت، برای رساندن انسان به سعادت واقعی و حقیقی‌اش می‌نویسد: «چون وحی و نبوّت، انسان را به سعادت دنیا و آخرت نائل می‌سازد، مؤمن دین‌شناس و دین‌باور از خدا، حسنات دنیا و آخرت را طلب می‌کند و در مقام نیایش می‌گوید: « رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً» (بقره:201)؛ (ص 37). در خاتمه این فصل آمده است: «بنابراین از برهان عقلی و روایات نقلی استفاده می‌شود که دین با ارائه برنامه‌های متنوع، درصدد آن است که جامعه انسانی، زندگی دنیا را با رعایت آخرت تنظیم کند تا هم حسنه دنیا داشته باشد، هم حسنه آخرت.» (ص 38).

آیت‌الله جوادی آملی پس از بیان شانزده مورد از فواید دین از کلام خواجه نصیرالدین طوسی؛ مانند «تأیید مستقلات عقلی»، «از بین بردن ترس»، «حفظ نوع انسانی»، «همبستگی اجتماعی» و… به طور مبسوط، فواید بعثت انبیاء را در قرآن که ذیل آن به تعلیم حقایق دست نایافتنی، تزکیه و تربیت و آزادی انسان‌ها پرداخته می‌شود، مورد بررسی قرار می‌دهد. نویسنده پس از توضیح در مورد مخالفان بعثت انبیاء و وحی الهی، شبهه مخالفان را تبیین نموده و در پاسخ به آن می‌نویسد: «نیاز بشر در شناخت اوصاف و کمالات الهی و کمّیت و کیفیت سپاسگزاری به معلم و راهنما، به دلیل وجود اختلاف عقلا در آن‌هاست و خداوند، احکام مناقض عقل صادر نکرده و از بندگان نخواسته است که از انبیاء، تعالیمی را دریافت کنند که مخالف حکم عقل باشد. خلاصه آنکه اولاً برهان عقلی لازم است، ولی کفایت نمی‌کند. ثانیاً اندیشوران خردورز، نه بی‌نیاز از وحی و نبوت و نه صاحب چنین مقام منیعی‌اند؛ از این رو، ضرورت وحی و رسالت احساس می‌شود.» (ص 57).

وی ذیل تبیین مسئله انتظار بشر از دین، از طریق نوع رویکرد انسان‌شناسانه، پس از اشاره به انواع ارتباطات انسان از دیدگاه قرآن کریم، درباره ارتباط انسان با خدا، این نکته را خاطرنشان می‌کند که «رابطه انسان با خدا، بهتر از رابطه مقهور با قاهر یا محکوم با حاکم عادل است؛ بلکه رابطه عارف و معروف و محب و محبوب است که فوق رابطه قاهر و مقهور یا حاکم عادل و محکوم می‌باشد.» (ص 67). همچنین، نویسنده معتقد است که «دین، انسان را از توحّش حیوانی خارج می‌کند؛ او را وارد وادی و حریم انسانی می‌سازد و با پذیرش حیات انسانی و رعایت قوانین الهی و عمل به آن که از طریق وحی آسمانی در دسترس او قرار گرفته، او کمالات عقلی و اغراض فطری را تأمین می‌کند».

در بخش پایانی این اثر ارزشمند، ذیل نمونه‌هایی از پاسخ‌های اسلامی به انتظارات بشر، به «اسلام و وحدت ملی»، «اسلام و امنیت ملی» و «اسلام و اقتدار ملی» اشاره شده است. نویسنده ضمن نقد برخی از دیدگاه‌های ناصحیح نسبت به دین می‌نویسد: «دین نه تنها افیون دولت یا ملت نیست، بلکه آنچه نزد دیگران افیون دولتی یا ملّی است، با کیمیای دین به عامل حیات و پویایی تبدیل می‌شود؛ از این رو رسول گرامی اسلام a فرمود: الإسلام یعلو و لایعلی علیه.» (ص 151) قابل ذکر است بیش‌ترین حجم این بخش را ارزش کار و کرامتِ کارگر در اسلام به خود اختصاص داده است. نگارنده در این بخش خاطرنشان می‌دارد: «کار در نظام ارزشی اسلام به عنوان راز آفرینش و حکمت وجود مطرح است. آدمی، جوهره وجودی خویش را با سعی و تلاش می‌نمایاند و ارزش حقیقی خود را با کار تعیین می‌کند.» (ص 152).

آیت‌الله جوادی آملی پس از بیان فرامین اسلام به کارگر، به بیان مسائلی؛ چون «اسلام و صلح جهانی» و «اسلام و محیط زیست»، به «نقش دین در توسعه» به عنوان آخرین موضوع بحث پرداخته و پس از بررسی مفهوم توسعه و اقسام آن، به تبیین ویژگی‌های آن می‌پردازد. نویسنده در پایان، «جامع‌نگری به دنیا»، «آخرت»، «فقاهت و اصلاح معیشت»، «هماهنگی اصلاح دنیا با انجام وظایف آخرتی» و «اتقان در عمل» را به عنوان چند نمونه از اصول اصیل اسلام از نگاه پیامبر اکرم a معرفی نموده و این اثر گران‌سنگ را خاتمه می‌دهد.

این کتاب در زمستان سال 1391 توسط مرکز نشر اسراء در 307 صفحه و با قیمت 75000 ریال در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.

 نظر دهید »

پاورپوینت حجاب

06 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 42
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس