مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آيت الله بهجت(ره)

07 آبان 1394 توسط الزهرا خلخال

کلاس اول قرب و نزدیکی به سوی خداوند، برابر است با “عمل کردن به واضحات شرعی”

:: “مقید بودن به نماز اول وقت” زمینه ساز توفیق الهی در کامل شدن نماز است و هرچه نماز انسان کامل تر باشد، دستیابی به قله یقین و شهود، آسان تر خواهد شد.

:: تا انسان از لغو( بیهوده گویی و بیهوده کاری) اجتناب نکند، نمیتواند در نمازش خاضع باشد و حضور قلب داشته باشد.

:: اساس عبودیت و بندگی، ” حـُــبّ ” است.

:: ((امام علی(ع): از نشانه های کمال ایمان، این است که بدی کننده را به نیکی پاداش دهی)) آری! هنر شیعه علی-علیه السلام- بودن، مقابله با بدی به نیکی است.

:: محبت خداوند متعال، کیمیای خودسازی و سازندگی است!

:: از ما، عمل چندانی نخواسته اند! مهم تر از عمل کردن، “عمل نکردن” است! تقوا یعنی “عمل گناه را مرتکب نشدن! همه میپرسند چه کار کنیم؟ من میگویم:بگویید چه کار نکنیم؟ و پاسخ اینست: گناه نکنید. شاه کلید اصلی رابطه با خدا ” گناه نکردن ” است.

:: شما به دانسته های خود عمل کنید، مجهولاتتان را خدا معلوم میکند.

:: هر مصیبتی که به ما میرسد، به خاطر دوری از ائمه(علیهم السلام) و احادیث مأثوره از ایشان است.

:: بهره گرفتن از جنس مخالف هم مشترک بین حیوانات است، ولی این از مختصات و امتیازات انسان کامل است که از ” نماز"، لذت می برد.

تصویر زیبای آیت الله بهجت از نماز:

:: نماز، به منزله کعبه ، و تکبیرة الاحرام، پشت سر انداختن همه چیز غیرخدا و داخل شدن در حرم امن الهی است، و قیام، به منزله صحبت دو دوست، و رکوع، خم شدن عبد در مقابل آقاست، و سجده، نهایت خضوع و خاک شدن در مقابل اوست، و  وقتی عبد ،در آخر نماز، از پیشگاه مقدس الهی باز میگردد، اولین چیزی که سوغات می آورد، سلامی از ناحیه اوست.

:: کثرت مجالست با اهل غفلت و اهل گناه و لغو، موجب افزودن قساوت و تاریکی قلب و تنبلی برای عبادت و زیارات است.

:: نماز شب، کلید توفیقات است.

:: شیطان، از سجده طولانی میترسد، چون میگوید:«این همانی است که به خاطرش به این روز افتاده ام و اینها هم از آن دست نمیکشند و این قدر طول میدهند».

:: سوال از آیت الله بهجت: آیا منظور آیت الله قاضی از جمله"هرکس نماز اول وقت خواند و به جایی نرسید(مقصود مقامات معنوی است)، مرا لعنت کند” منظورشان نماز اول وقت با حضور قلب است؟

پاسخ آیت الله بهجت: خیر! به هیچ وجه! فقط و فقط خواندن نماز اول وقت و تداوم آن و تقید به اوقات نماز-اینکه انسان تقید به نماز اول وقت داشته باشد- خدش موجب تکامل نماز انسان خواهد شد و راهگشای مشکلات انسان خواهد شد.

:: در این عصر حاضر، راه ارتباط با امام عصر(عج)، عمل کردن به دفتر امام زمان-عج- است! اینکه به خواسته هایشان عمل کنیم، از دعا کردن برایشان مهم تر است!

:: ما وظیفه داریم که در تعلیم، تعلم، تلاوت و عمل به قرآن کوشش کنیم. ولی ما شبهای احیاء قرآن بر سر می گذاریم و در عمل، آیه های حجاب، غیبت،کذب و آیات«ویل للمطففین»، وای بر کم فروشان  و نیز «فلا تقل لهما اُف»، پس به پدر و مادر اف نگو و همچنین« و لا تمش فی الارض مرحا»، و با ناز و تکبر در روی زمین راه مرو” را زیر پا میگذاریم و پامال می کنیم.

 نظر دهید »

سفارش آیت الله بهجت درباره زیارت عاشورا

07 آبان 1394 توسط الزهرا خلخال

 

آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی که برای یکی از بزرگان در اثر زیارت عاشورا ایجاد شده است اشاره کرده اند. توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا…

آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی ضمن تصریح به جایگاه زیارت عاشورا به حکایتی از حالت کشفی که برای یکی از بزرگان در اثر زیارت عاشورا ایجاد شده است اشاره کرده اند.

توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا

از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟

ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: 1. زیارتش قبول شود. 2. سعى و کوشش وى مشکور باشد 3. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.

اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش…تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.

و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.

تقید شیخ صدرا بادکوبه ای به زیارت عاشورا

شیخ صدرا بادکوبه اى با تبحرش در علوم عقلى و نقلى، آنچنان مقید به زیارت عاشورا بود که به هیچ عنوان، آن را ترک نکرد و کسى باورش ‍ نمى آمد که ایشان، این چنین پاى بند به عبادات و زیارت عاشورا باشد.

یکى از بزرگان هم نقل مى کردند روزى به قبرستان وادى السلام رفتم، در مقام حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) دیدم پیرمردى نورانى، مشغول زیارت عاشورا است و از حالات او معلوم شد که زائر است. نزدیک او رفتم ؛ حالت کشف براى من نمودار شد و حرم امام حسین (علیه السلام) و زائران آن حضرت را که مشغول رفت و آمد و زیارت بودند، مشاهده کردم! (شرح زیارت عاشوراء و داستان هاى شگفت آن: 33-36.)

سبب آستان بوسی اهل بیت (ع) از سوی شیخ انصاری

مسلمانان در شان اهل بیت (علیه السلام) در غایت اختلاف اند، چنان که در مورد قرآن نیز چنین هستند. برخى آن قدر ضعیف هستند که در بوسیدن ضریح آن ها شک و اعتراض دارند.

آقایى ظاهرا به مرحوم شیخ انصارى که حرم یا ضریح را بوسید، اعتراض ‍ کرد که آقا شما هم؟! برعکس مرحوم دربندى به ایشان گفت: آقا کار شما براى مردم حجت است، وقتى به حرم مى روى، ضریح حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) را ببوس. شیخ در جواب فرمود: عتبه درب را مى بوسم که گرد و خاک پاى زوار است! در یکى از زیارت حضرت سید الشهداء (علیه السلام) آمده است:

ثم قبل الضریح من اءربع جوانبه. بحار الانوار 98: 336؛ اقبال الاعمال: 712.

منبع: آینه حقیقت امام حسین علیه السلام در کلام آیت الله بهجت - رحمتى

 نظر دهید »

خاطرات خواندنی از سخنان امام (ره) و آیات عظام بهاءالدینی و بهجت درباره مقام معظم رهبری

07 آبان 1394 توسط الزهرا خلخال

خاطرات خواندنی از سخنان امام (ره) و آیات عظام بهاءالدینی و بهجت درباره مقام معظم رهبری

نقل قول ها و خاطرات خواندنی درباره پس از رحلت حضرت امام خمینی(ره) و موضع آیت الله بهجت درباره مقام معظم رهبری.

آیت الله صدیقی امام جمعه موقت شهر تهران سه شنبه ۲۸/۲/۸۹ در مراسم ایام شهادت جانسوز حضرت زهرا سلام الله علیها که در بیت رهبری با حضور آیت الله العظمی امام خامنه ای حفظه الله برگزار می شد، پس از بیان فضایل صدیقه کبری و مناقب آن حضرت خطاب به مقام معظم رهبری فرمودند:

“آقا جان؛ شما دستور فرمودید از شما چیزی نگم، اما این ها که آمده اند اینجا همه عاشقند مگر می شود چیزی نگفت.”

آیت الله صدیقی پس از بیان چند جمله با همین مضامین، به نقل چند جمله از آقای بهجت رضوان الله تعالی علیه پرداختند:

“از آقای بهجت سوال کردم نظرتان راجع به مقام معظم رهبری چیست؟

آقای بهجت فرمودند:"بهتر از ایشان نداریم.”

“همچنین آقای بهجت به خود بنده عرضه داشتند که در دیداری که با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف داشتم از ایشان راجع به آقای خامنه ای سوال کردم و حضرت پاسخ دادند: ” آقای خامنه ای از ما است.

همان یکبار که گفتند حضرت علی جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست

به گزارش شیعه آنلاین ، نقل قولی که می خوانید مربوط می شود به سال 1368 و پس از رحلت حضرت امام خمینی -قدس الله نفسه الزکیه - که موضع گیری آیت الله بهجت را نسبت به مقام معظم رهبری اعلام می کند.

وقتی ایشان (مقام معظم رهبری) برای رهبری انتخاب شدند عده ای به آیت الله بهجت گفتند: آقای خامنه ای جوان است برای برای رهبر شدن!

آیت الله بهجت در جواب آن عده فرمودند: همان یکبار که گفتند حضرت علی علیه السلام جوان است و ایشان را از خلافت منع کردند برای هفت پشتمان کافیست…

دید سیاسی آیت الله بهجت بر خیلی از شاگردان ایشان پوشیده نیست و ایشان همواره بر حضور شاگردان ممتاز خود همچون آیت الله مصباح و دیگران بر حضور در عرصه سیاست تاکید داشتند.

آیت الله مصباح یزدی در این زمینه می فرمایند: «بنده باید عرض کنم که بزرگ‌ترین مشوّق خود بنده در پرداختن به مسائل سیاسی و اجتماعی، خود ایشان بوده‌اند و به صورت‌های مختلف به دوستان و کسانی که در درس شرکت می‌کردند، سفارش می‌کردند که به این‌گونه مسائل اهمیت بدهند و اشاره می‌کردند که اگر کسانی که تقیّد به مسائل علمی و معنوی دارند، به این کارها نپردازند، روزگاری بیاید که جوّ سیاست اجتماع به دست نااهلان بیفتد و جامعه اسلامی را از مسیر خودش منحرف کند. حتی گاهی پیغام‌های خاصی برای حضرت امام (قدس) در ارتباط با همین مسائل سیاسی می‌دادند که در یک موردش بنده با یکی از دوستان، واسطه در رساندن این پیام خاص به حضرت امام بودیم».

اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌

حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقا تهرانی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط مقام معظم رهبری و آیت الله العظمی بهجت به نشریه 9 دی گفـته است: ما مشهد بودیم که حاج آقای مصباح برای بیعت با آقا به تهران آمده بودند و از آن جا هم به مشهد آمدند. ما خدمتشان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمودند که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم ولی خدا را شکر دست خالی نرفتم، چون آیت الله بهجت یک نامه چهار صفحه‌ای برای حضرت آقا که تازه رهبر شده بودند، نوشتند. شروع نامه هم این بود که بنده انتصاب حضرتعالی را به سمت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌کنم. بعد آقا به آیت الله مصباح فرموده بودند که تا حالا خیلی‌ها از مردم و مسوولان با من بیعت کردند ولی هیچ کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه الا این نامه که خیالم را راحت کرد. چون می‌دانم که ایشان اصلا بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و صحبت نمی‌کنند.

چند سال پیش که حضرت آیت الله خامنه‌ای یک هفته‌ای تشریف آوردند قم، جمعیت بسیاری برای استقبال آمده بودند در خیابان‌ها. آیت الله العظمی بهجت(ره) هم آمدند جزء جمعیت استقبال کنندگان. حالا یک مرجعی در سن حدود نود سال‌! ایشان هم آمدند در جمع استقبال کنندگان. شخصی به ایشان گفت که حاج آقا شما با این سن و سال آمدید وسط این جمعیت استقبال کنندگان ؟ آیت الله العظمی بهجت فرمودند‌: ” اگر مردم می‌دانستند که استقبال این سید چقدر ثواب دارد هیچ کس در خانه نمی‌نشست‌".

فرزند آیت الله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت الله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده اند.

در یکی از موارد که فردی می‌خواست از آقا گله کند حضرت آیت‌ الله بهجت با اعتراض فرمودند: آیا شما بهتر از ایشان سراغ دارید؟! من که بهتر از ایشان سراغ ندارم.

نگرانی آیت الله العظمی بهجت برای سلامتی مقام معظم رهبری

حجت الاسلام فقیهی اصفهانی از اساتید حوزه علمیه قم:

حاج آقای صدیقی در مراسم آیت الله بهجت نقل کردند که چقدر آقا برای سلامتی آیت الله خامنه ای نذر می کردند و گوسفند نذر می کردند و کارهایی انجام می دادند. خوب این باز نشانه شدت علاقه بود به آقا. بعد چیزی که نقل کردند این که شش ماه قبل از فوت آیت الله بهجت ایشان فرموده بودند که: “آقا را بگویید بیایند اینجا با ایشان کار دارم".

آقا را خواسته بودند و آیت الله خامنه ای آمده بودن این جا قم . صحبت هایی با هم داشتند از جمله آیت الله بهجت فرموده بودند: “خطری به سمت شما دارد می آید و من این خطر را احساس می کنم و من آن چه باید برای شما انجام بدهم ، برای سلامتی شما انجام داده ام.
و فرموده بودند: “خودتان هم هر کاری می توانید انجام بدهید “.

البته کاملش را حاج آقای صدیقی روی منبر نگفتند.
ولی بعدها یکی از دفتری های آیت الله بهجت که اطلاع داشتند و کامل تر گفتند.
گفتند چند روزی گذشت و باز دوباره حضرت آیت الله بهجت گفتند که: “آیت الله خامنه ای را بگویید یک نفر بفرستند من با ایشان کار دارم". حاج آقا محمدی گلپایگانی را آیت الله خامنه ای فرستادند پیش آیت الله بهجت.

آیت الله بهجت دومرتبه تأکید کردند: “که من برای سلامتی شما هرکاری می توانستم انجام دادم. خودتان هم یک کاری انجام بدهید". برای بار دوم بعد از چند روز این تأکید را آیت الله بهجت داشتند که به واسطه آقای محمدی گلپایگانی به آقا خبرش رسید و خود آیت الله خامنه ای هم هرکاری باید انجام بدهند انجام داده بودند.

آقا زاده آیت الله بهجت نیز می گفت که یک موقعی آیت الله خامنه‌ای تشریف آوردند قم، بعد آیت الله بهجت فرمودند: “همه از اطاق بروند بیرون. حالا هر کس می آمد ملاقات آیت الله بهجت، پسر آقا و بعضی های دیگر هم حضور داشتند.

بعد می گفت: یک موقعی آیت الله خامنه‌ای که آمدند، آیت الله بهجت فرمودند: ” هیچ کسی نماند، همه بروند بیرون من با آقا حرف خصوصی دارم” و بعد تا مدتی با هم بودند و به طور خصوصی و ما همه رفته بودیم بیرون از اطاق، این قدر با هم صمیمی بودند.

کسی که عرضه اداره خانواده را ندارد حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را اداره می کنند حرف میزند

پایگاه صالحات آیت الله احدی :

مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .

یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :

خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی داد .

- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی حرف نمی زند، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است، یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و گفت: خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف می زند .

بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق دیگر .

بنده غافلگیر شدم .

خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری حرف میزنه ، بلده .

و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود.

گفتنی است که آیت الله بهجت درباره امام هم کلام معروفی دارند که:

“اسراری از آقای خمـــینی میدانم که تاکنون نگفته ام و نخواهم گفت.”

آیت الله بهاءالدینی و پیش بینی ایشان درباره رهبری امام خامنه ای

به گزارش اختصاصی خبرنگار رهوا از یک منبع آگاه : قرار بوداز طرف مجلس خبرگان منتظری انتخاب شود ازتمام علما برای ایشان امضای تائیدگرفته می شد.روزی برای گرفتن امضا چند نفر از نزدیکان منتظری به خدمت آیت الله سید رضا بهاء الدینی رسیدند اما ایشان امضا نکردند هرچه ازفرستادگان منتظری اصرار ازایشان انکار. تا آنجا که خود منتظری شخصا به خدمت ایشان رسید وتمام کتبی که درباره ولایت فقیه نوشته بود را محضر حضرت آقا قرار دادند.

حضرت آقا تمام کتب را جمع کردند و به منتظری چند لحظه نگاه کردند و خنده کوتاهی کردند و فرمودند ولایت فقیه نوشتنی نیست فهمیدنی است.

این منبع نزدیک به بیت آیت الله بهاءالدینی نقل می کند که از حضرت آقا پرسیدم چرا ایشان را تائید نکردید، مگه شخص دیگری هم می تواند بعد از امام (ره) به مقام رهبری برسند.

حضرت آقا فرمودند : البته هیچ کس حاج آقا روح الله نمی شود، ولی آقا سیدعلی خامنه ای حقیقتا ولی فقیه هستند و رهبر ,از همه به امام نزدیکتر است. کسی که ما به او امیدواریم آقای خامنه ای است. شما از ما قبول نمی کنید و تعجب می کنید، ولی این دید ما است، نزد ما محرز است، آقا سید علی خامنه ای رهبر آینده هستند و ایشان باز هم فرمودند: نظر ما سید علی سید علی سید علی خامنه ای است

این منبع آگاه در گوشه ای دیگر از گفتگو با رهوا بیان کرد که :زمان می گذشت و به مرور زمان سخنان گهربار و گلواژه های بینش آفرین این پیر روشن ضمیر، بیشتر و بهتر عملی می شد. تا این که رحلت حضرت امام خمینی قدس سره و انتخاب حضرت آیةالله خامنه ای (حفظه الله) پیش آمد.

محضر آقا جان رسیدیم و به عنوان خبر روز خدمتشان عرض کردیم. فرمودند:ما مدتها پیش به این مطلب رسیده بودیم و نظر خود را بیان کردیم که هیچ کس بعد از حاج آقا روح الله نمی تواند رهبر شود جز سید علی آقا و باید به ایشان کمک کرد تا تنها نباشد.

برپایه همین گزارش: قبل از ریاست جمهوری آقای خامنه ای روزی در بیت محترم حضرت آقا بهاءالدینی بودیم که آقای خامنه ای که درآن زمان نماینده مجلس بودند به بیت ایشان (منزل)تشریف آوردند و وقتی که آقای خامنه ای رفتند آقا زیر لب فرمودند :خورشید لحظه ای تابید ورفت!

یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیت‌الله العظمی بهاءالدینی خبر می‌دهند که آقا صبح بعد از نماز می‌خواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان می‌روند که متوجه می‌شوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد نود ساله جلوی در خانه ایستاده‌اند. می‌گویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان می‌فرمایند: برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمده‌ام استقبال.

یکی از نزدیکان آیت الله بهاالدینی هم در باره پیش بینی ایشان در باره رهبری آقا اینچنین نقل میکند: گاهی که صحبت از قائم مقامی برخی افراد بعد از امام می شد، ایشان لبخندی ملیح زده و با تامل اندیشمندانه ای می فرمود: ما این طور نمی بینیم، چون خدا نمی خواهد، هر چند بعضی تلاش می کنند . خیال می کنند می توانند برای شیعه از جانب خود رهبر و مرجع درست کنند.

آن گاه این داستان را بیان می کردند که: در زمان سید ابوالحسن اصفهانی برای مرجعیت بعد از ایشان، تبلیغ بسیاری برای میرزا محمد حسین اصفهانی (کمپانی) کردند، ولی از آن جاکه خدا نمی خواست، میرزا محمد حسین اصفهانی پنج سال قبل از سید ابوالحسن اصفهانی رحلت کرد و سید ابوالحسن اصفهانی بر پیکرش نماز خواند.

اجازه بدهید تا من دستتان را ببوسم تا فردا که به محضر جده ام زهرا مشرف شدم به ایشان عرض کنم دست ولی خود را بوسیدم

آیت الله فاطمی نیا:بعد از اینکه در سال 68 مجلس خبرگان به رهبری امام خامنه ای رای می دهند. بعد از فوت امام خمینی، رهبر انقلاب به دیدار آیت الله بها الدینی می روند. بسیجی ها آیت الله العظمی بها الدینی اصرار داشته اند که دست آقا را ببوسند و آقا هم نمی گذاشتند. این عالم بزرگوار وقتی امتناع رهبر انقلاب را می بیند می فرماید:

اجازه بدهید تا من دستتان را ببوسم تا فردا که به محضر جده ام زهرا مشرف شدم به ایشان عرض کنم، دست ولی خود را بوسیدم.

[ دوشنبه پانزدهم خرداد 1391 ] [ 23:48 ] [ محب آل محمد(ص) ]

تشرف مقام معظم رهبری به محضر مبارک امام زمان عجلل الله تعالی فرجه الشریف

پایگاه صالحات آیت الله احدی:

مطلبی را به شما عرض می کنم شاید نشنیده باشید .جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت ایشان ( بیت رهبری ) که آقای رییس جمهور نشسته بود،آقای هاشمی بود، سران مملکتی بودند، قوه قضاییه ، همه بودند.آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند .همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد.
دیدند این جمعیت به سوی آقا دارند حمله می کنند که به عنوان تبرک به ایشان دست بزنند .آقا را بردند و دیگر نتوانستند جمعیت را اداره کنند.

و آن مطلب این بود :
(به نقل از حاج آقای صدیقی:) من همه ساله مکه که میرفتم قبل از رفتن به مکه به محضر آیت الله بهاءالدینی میرسیدم و توصیه میخواستم از ایشان.ایشان به من توصیه هایی میکرد و من این توصیه ها را در سفر مکه عمل میکردم . بعدهم که داشتم میامدم ، یک عمامه ای یا چیزی را برای ایشان هدیه میخریدم .

این دفعه که رفتم محضر ایشان این مطلب را فرمودند :
شما وقتی که میروید مسجدالنبی از قسمت جنوب شرقی مسجد ، از آن قسمت هفت قدم میاید به جلو و قسمت بعدی را هم گفت که من نمیتوانم دقیق به شما بگویم . به خاطر اینکه ایشان این را به ودیعت پیش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد.

وقتی که قدم زدی آمدی جلو رسیدی به آنجا ،آنجا بنشین و این ذکر سبعه را بگو. این ذکر را که گفتی انشاءالله به حوائجت خواهی رسید .
(آقای صدیقی می گوید) ، عرض کردم: آقای بهاءالدینی چه وجهی دارد که من باید آنجا بنشینم و این اذکار سبعه را بگویم. چه وجهی دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم .

گفت : وجهش این است که دارم به شما میگویم فقط پیش شما بماند .
وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد ، که داخل مسجد وارد نشد وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که میخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فکر میکنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است . آنجا حاجتتان را بخواهید .
(فریاد گریه جمعیت بلند شد)

بعد آقای بهاء الدینی میگوید : این کار را انجام بده .
(حالا جالب این است که حضار دارند به آقای صدیقی توجه می کنند ازاعیان شخصیتی مملکت ، و هم آقایانی که شرکت کننده بودند ، ایشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را می گوید.)

گفت :من رفتم مدینه همین کار را انجام دادم ، بعد از این رفتم مکه دیدم از بلند گو صدا میزنند : آقای صدیقی دوباره بروند مدینه. من دوباره رفتم مدینه ، چند روزی مدینه ماندم ، وقتی برگشتم به ایران یک عمامه ای خریده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسیدم، تا سلام علیک کردم بدون اینکه حرفی بزنم ،
حاج آقا بهاء الدینی فرمودند:

میدانی ثمره ذکر امسال چه بود ؟
گفتم : نه
گفت : نمیدانی ثمره ذکر امسال چه بود ، نگرفتی؟
گفتم : نه
فرمود : امسال ثمره ذکر شما یکی این بود که شما دو بار آمدید مدینه،
گفتم شما مطلعید من دو بار امسال آمدم مدینه .
گفت : بله آنجائی که نشسته بودید ذکر می گفتید در آنجا با تو بودم.
(این نوارش دربیت آقا هست، دم در که می فروشند ، نوار سه سال قبل فاطمیه)
بعد برگشت و گفت :
ثمره دوم اینجا بود :

(که تا گفت مجلس به هم پاشید اینقدرمردم به خودشان زدند وگریه کردند که آقا تشریف بردند؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد.)

فرمودند : ثمره دوم این بود که آن نیتی که من میخواستم، به آن نیت رسیدم ، و آن این بود
که امسال مقام معظم رهبری به دیدارامام زمان نائل آمد.

دانلود نشانی فایل صوتی سخنان آیت الله احدی :
http://salehat.ir/images/stories/sound/Ahadi.mp3

همین ماجرا به نقل از حاج آقا دکتر محمدی:

«آقای صدیقی به حضرت آیت‌اله بهاءالدین گفت ، آقا من سفر حج را در پیش دارم شما سفارشی ، دعایی ، درخواستی ندارید و آقای بهاءالدین فرمودند: من یک دعایی دارم ؛ در کوچه بنی‌هاشم همان جایی که مادرم حضرت فاطمه را سیلی زدند شما بروید و از خدا بخواهید که دعای من مستجاب شود، همین. و من به مدینه رفتم .

اما سفارش آقا را فراموش کردم و در مکه بودم که یادم آمد آقا سفارش دعا داشته‌اند دوباره به مدینه برگشتم و دعا کردم که خدایا دعای آقای بهاءالدین مستجاب شود (از این مساله فقط خود خبر داشتم) وقتی به قم آمدم و خدمت آقا شرفیاب شدم آقا فرمودند ، حالا دیگر سفارش من را در مدینه فراموش می‌کنی و به مکه می‌روی و برمی‌گردی…!

من هم عذر خواستم و حسابی شرمنده شدم و بعد به آقا گفتم ، آقا دعایتان مستجاب شد. گفتند: بله ، خدا را شکر دعای من مستجاب شد.

بعد گفتم آقا لطف بفرمایید که اگر مانعی ندارد مضمون دعایی که داشتید را بیان کنید ، آقا نپذیرفتند و من خیلی سماجت کردم و بالاخره آقا فرمودند :من دعایی کردم که آیت‌الله خامنه‌ای خدمت حضرت امام زمان(عج) برسند که خدا را شکر این دعا مستجاب شد و آقا سیدعلی آقا خدمت ولی عصر رسیدند.»

خاطرات بسیار خواندنی محافظ رهبر انقلاب

آنچه در ادامه می آید متن سخنرانی یکی از محافظان مقام معظم رهبری است که توسط خبرنامه دانشجویان ایران منتشر شده است.

سال 68 لحظاتی که امام (ره) داشتند به رحمت خدا می رفتند با دفتر ریاست جمهوری تماس گرفتند و ما به همراه آقای خامنه ای سوار ماشین شدیم و به سمت جماران حرکت کردیم. وقتی به جماران رسیدیم چون همه مسئولین آمده بودند شرایط بسیار سختی را ایجاد کرده بودند و فقط تعدادی از محافظین را داخل راه می دادند. همراه آقا که رئیس جمهور بودند فقط 4 نفر داخل شدیم و تا دم در حسینیه رفتیم .

خیلی از شخصیت ها و نمایندگان مجلس آنجا بودند و داخل راهشان نمی دادند، همراه آقای خامنه ای دو نفر توانستیم بعنوان محافظ داخل بیمارستان برویم که دائم شیفت عوض می کردیم. تنها کسی که امام (ره) موقع رحلتشان و قبل از خانواده شان او را پذیرفتند، آقای خامنه ای بودند. بعد از آن نمازی که امام (ره) خواندند پزشکان گفتند که نمی توان کاری برای ایشان انجام داد در این شرایط قرار شد همه کسانی که داخل اتاق امام بودند خارج شوند و فقط خانواده امام داخل شوند. قبل از ورود خانواده امام حاج احمد آقا از اتاق امام (ره) آمدند بیرون و گفتند آسید علی آقا را امام کار دارند.

آقای خامنه ای داخل شدند و برای اینکه صدای امام (ره) را که نحیف شده بود بشنوند گوششان را نزدیک صورت امام (ره) بردند و امام (ره) با ایشان صحبت کردند.

ما که پشت شیشه این صحنه را می دیدیم هر لحظه که می گذشت می دیدیم آقای خامنه ای قرمزتر می شد، صورت ایشان دائم قرمز می شد گویا به حد انفجار رسیده بود .

بعد از صحبت های امام (ره) آقای خامنه ای حاج احمد آقا را صدا کردند داخل، سپس حاج احمد آمدند بیرون و گفتند حاج خانم - همسر امام (ره) - و محارم امام (ره) بیایند داخل. - تمام این صحنه ها فیلم برداری شده است و نمی دانیم چرا پخش نمی شود! - حاج احمد آقا که صدا کردند خانواده امام تا آقای طباطبایی - برادر خانم حاج احمد آقا - که شهردار تهران بودند و دکتر طباطبایی - برادر خانم دیگر حاج احمد آقا – داخل بودند تمام دختران و پسران منسوب به امام (ره) داخل بودند و دیداری را با ایشان تازه کردند. تنها کسی که با محارم امام (ره) تا لحظه آخر حیات ایشان داخل اتاق بود فقط آقای خامنه ای بودند!

تقریباٌ ساعت 23:30 امام (ره) تمام کردند. در این شرایط آقای خامنه ای با همان صورت برافروخته آمدند بیرون و همه کسانی که آنجا حضور داشتند را صدا کردند چه چپی ها و چه راستی ها و همه اطاعت کردند. آقا فرمودند هیچکس حق ندارد با هیچ خبرگزاری و هیچ گروهی مصاحبه علنی داشته باشد و خبر فوت امام (ره) را اعلام کند. اگر ما فردا صبح بتوانیم از صدا و سیمای خودمان این خبر را اعلام کنیم، بقای جمهوری اسلامی را می توانیم حفظ کنیم و در غیر این‌ صورت احتمال این هست که خیلی از مسائل و مشکلات بر کشور ما جاری شود. همه گوش کردند و هیچکس حرفی نزد. تنها کسی که آن زمان مامور شد آقای لاهیجانی معاون جهاد سازندگی وقت بود که مسئول تهیه یخچالی شد که جنازه امام (ره) را 3 روز داخل آن گذاشتند. غیر از وی قرار شد کسی کار خاصی را انجام ندهد.

بلافاصله همه از جمله آقای خامنه ای به محل کارشان رفتند. همان شب آقا بسیاری از کارهای مربوط به حفاظت و اطلاعات را انجام دادند. فردا صبح قرار شد جلسه مجلس خبرگان برای تعیین رهبری انجام شود. همراه آقای خامنه ای آقای انصاری نامی بود به همراه من و آقای قاسمی که با آقای خامنه ای پیاده از منزل راه افتادیم و به مجلس آمدیم. هیچ کدام از ما در آن لحظات رهبری آقای خامنه ای به ذهنمان هم خطور نمی کرد.

در مجلس حفاظت به دست گردان هفت سپاه بود و تعدادی از محافظین آیت الله مشکینی بعنوان رئیس مجلس خبرگان، محافظین آقای هاشمی بعنوان رئیس مجلس شورای اسلامی و محافظین آقای خامنه ای در مجلس تردد می کردیم.

لذا بسیاری از شرایط داخل را می دانستیم.حدود 20 دقیقه طول کشید تا جلسه به حد نصاب رسید. آقای مشکینی شروع به صحبت کردند و سپس آقای هاشمی چند دقیقه صحبت کردند.

در همین اثنی تلفن زنگ زد و گفتند حاج احمد آقای خمینی با آقای هاشمی کار دارند. آقای هاشمی اجازه گرفتند و داخل دفتر هیات رئیسه رفتند. آقای مشکینی راجع به مطالب داخلی مجلس خبرگان صحبت کردند و سپس قرار شد در مورد رهبری آینده صحبت شود. هیچ کس صحبت نکرد و همه به هم نگاه می کردند. اولین نفری که شروع به صحبت کرد، آقای خلخالی بود.

وی گفت می خواهم مطلبی را بگویم و این را یک تکلیف می دانم. آقای مشکینی بلندگوی وی را روشن کرد و وی شروع به صحبت کرد. ایشان گفتند من چند وقت پیش برای مراسم عقد دخترم نزد امام (ره) رفته بودم. تا دختر و عروس و دادمادم و بچه ها بازرسی شوند و بیایند داخل چند دقیقه طول کشید.

من از امام (ره) سوال کردم حالا که شما آقای منتظری، قائم مقام رهبری، را عوض کرده اید با این شرایط بیماریتان شخص خاصی را مد نظر ندارید؟ ایشان به من نگاه کردند و گفتند: “مگر می شود من نظر خاصی نداشته باشم و مگر می شود که نظرم را به کسی نگفته باشم؟ من به حاج احمد آقا و آقای هاشمی بارها گفتم . از نظر من هیچ کس در روی کره زمین از سید علی آقا بهتر نیست".

بعد از این حرف آقای خلخالی اعلام کردند که اساساً امام (ره) با شورای رهبری مخالف بودند. پس باید روی یک نفر صحبت کنیم و برای انفرادی هم چند نفر بیشتر در کشور نداریم، یکی آیت الله مشکینی هستند، یکی آیت الله موسوی اردبیلی و نفر سوم آقای خامنه ای هستند که امام (ره) روی ایشان نظر مثبت داشتند. بعد از آقای خلخالی تنها کسی که صحبت کرد آیت الله موسوی اردبیلی بود. ایشان گفتند در یکی از جلسات سران سه قوه که خدمت امام (ره) رسیدیم آقای خامنه ای و آقای هاشمی نیامده بودند.

من و مهندس موسوی رفته بودیم. داخل آمدن مهندس مقداری طول کشید. من با امام (ره) صحبت می کردم، به ایشان گفتم که نظر شما در مورد رهبری آینده چیست؟ و امام (ره) گفتند: “من نظرم را به حاج احمد اقا و آقای هاشمی گفته ام و احدی را در کره زمین بهتر از آسید علی آقا برای رهبری نمی دانم". این دو مورد را آنها گفتند. در حین صحبت ایشان آقای هاشمی از پله های دفتر هیات رئیسه آمدند پایین و به محض رسیدن به جایگاهشان میکروفون راخاموش کردند و بلندگوی خودشان روشن شد. آقای هاشمی گفتند احمد آقا یک مطلبی را به من گفتند که تکلیف را همین الان به شما بگویم و بعد معذرت خواهی کردند که بلندگو را خاموش کردند. سپس گفتند احمد آقا الان به من گفتند: “

اگر می خواهید روح امام (ره) شاد شود و به وصیت نامه امام (ره) عمل کرده باشید اعلام کنید که امام (ره) بارها به ما گفتند که آقای خامنه ای را مطرح کنیم ولی به دلیل مسائل سیاسی نگذاشت که ما بگوییم". آقای هاشمی گفتند حاج احمد آقا به من گفتند: ” امروز یک تکلیف است و حداقل حرف مرا در مجلس بزنید که من آن دنیا گرفتار نباشم". سپس آقای هاشمی گفتند حالا یک مطلب را من بگویم. من بارها خدمت امام(ره) رسیدم و هر بار که رفتم امام (ره) به من گفتند: ” تا دیر نشده آ سید علی آقا را شما مطرح کنید بد است من مطرح کنم چون اگر من مطرح کنم قضیه استخلا پیش می آید. شما مطرح کنید من دفاع می کنم “.

سپس آقای هاشمی طبق عادت ریاست مجلسی اش عمل کرد و در حالی‌ که ایستاده بود گفت کسانی که با رهبری آقای خامنه ای موافقند قیام کنند. در همین هنگام آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: ” اکبر آقا! بنشینید شما، مگر اینجا مجلس است که شما می‌خواهید رای بگیرید؟ رهبری نظام به این است که من بتوانم. مگر من می توانم خمینی باشم؟ این بار سنگینی که شما دارید به دوش یک نفر می گذارید را مگر یک نفر می تواند تحملش کند؟ تحملش شرایط میخواهد. نه من، بلکه هیچ کس نمی تواند تحمل کند".

در همین هنگام مجلس یک مقدار شلوغ شد و موافقین و مخالفین حرفهایی زدند. آقای آذری قمی به آقای خامنه ای گفت شما بپذیرید، مگر ما مردیم همه ما کمک می کنیم. ولایت فقیه، ولایت انبیا است. وی آنقدر تعریف کرد که آقای خامنه ای از کوره در رفتند و گفتند: ” آقای آذری قمی! بفرمایید بنشینید. ما شما را می شناسیم، در دوره های مختلف شما را امتحان کرده ایم.

اینی را که شما گفتید 10 سال آینده هم می گویید؟ 10 سال دیگر نخواهید گفت. هر جا مقابل شما مطلبی علم شود که شما نپذیرید مقابلش می ایستید". در همین هنگام آقای آذری قمی عمامه اش را برداشت و دو دستی محکم تو سرش زد و گفت خدا از من نگذرد اگر قرار باشد من 10 سال آینده مقابل شما بایستم ، من شما را بعنوان ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، قبول دارم.

- دقیقاً بعد از 10 سال آقای آذری قمی رفت قم و در فردو نماز جماعت خواند و آنجا با آقای خامنه ای مخالفت کرد! دقیقاً همان‌طور که آقای خامنه ای گفتند 10 سال بعد این حرف را زد! - بعد از این صحبت ها خبرگان رای گیری کرد که در رای گیری همه خبرگان به غیر از 6 نفر رای موافق دادند! که یکی از آنها خود آقای خامنه ای بودند که به خودشان رای ندادند.

یک نفر هم نظرش روی شورای رهبری بود نه اینکه با شخص آقای خامنه ای مخالفت داشته باشد. نظر وی این بود که در کشور به جای امام (ره) فرد نمی تواند عمل کند و یک شورای رهبری باید داشته باشیم که متشکل از آقای خامنه ای، آقای هاشمی بعنوان یکی از چهره های سیاسی و سه مرجع تقلید باشد. اما نظرش رای نیاورد و آقا با یک رای قوی انتخاب شدند.

حدود ساعت 3 جلسه تمام شد. کسانی بودند که از همان لحظه شروع به تبعیت کردند، از جمله این افراد آقای جوادی آملی بودند. هنگام خروج از مجلس هیچ کس ازدر خارج نشد همه به هم تعارف می کردند و حدود 3 دقیقه کسی خارج نشد. همه اصرار می کردند آقای خامنه ی خارج شوند اما آقای خامنه ای به آقای مشکینی گفتند که ایشان ابتدا خارج شوند. در همین هنگام آقای جوادی آملی گفتند: ” آقا شما بفرمایید که ما جرات کنیم پشت سر شما بیرون بیاییم. آن موقع شما بر ما رفیق بودید و ما افتخار می کردیم پایمان را پشت پای شما بگذاریم، امروز شما بر ما ولی هستید و از الان بر ما فرض و واجب است که همه پایمان را جای پای شما بگذاریم و طوری هم باید پایمان را بگذاریم که اگر کسی نگاه کند نفهمد چند نفر بعد از شما آمدند بیرون و فقط جای پای شما باشد! “

- من با همین چشم های خودم بیشتر از 100بار برخورد آقای خامنه ای و امام خمینی(ره) را با همدیگر دیدم. در هیچ برخوردی ندیدم که امام خمینی تمام قد جلوی ایشان بلند نشود و به طرفشان نرود. ولی برای هیچ کس ندیدم که این طور برخورد کند، البته بسیار نادر بودند در مقایسه با رفتاری که با شخصیت های دولتی، هیات دولت و… امام تنها با آقای خامنه ای اینگونه برخورد میکرد و با ایشان باز برخورد می کرد.

آقای خامنه ای اوایل رهبری در بیمارستان قلب شهید رجایی عمل داشتند. در کل طول عمل سید احمد خمینی در طول راهروی بیمارستان قدم می زدند، عصبانی و ناراحت بودند. گویا صحنه های بیماری امام راحل یادشان می آمد. بعد از اینکه عمل موفقیت آمیز بود، ما دوربینی روی قسمتی که ایشان بستری بودند گذاشتیم که دیگر مزاحم ایشان نباشیم و در باز و بسته نشود و تغییرات دمای اتاق به ایشان لطمه نزند.

از بیرون اتاق کارهای حفاظتی را کنترل می کردیم. حاج احمد خمینی(ره) ساعت 15/2 نیمه شب به بیمارستان قلب شهید رجایی آمدند البته تنها با یک راننده و با لباس راحتی روحانیت نه لباس رسمی. ما از اینکه ایشان تنها و بدون حفاظت آمده بودند تعجب کردیم. ایشان گفتند: از آقا چه خبر؟ گفتیم: الحمدلله خوبند. ایشان خیالشان راحت شد. به ایشان گفتم: اگر می خواهید آقای گلپایگانی و سایرین را بیدار کنم؟ گفتند: نه، حاج خانم بسیار نگران حال آقا بودند. ایشان خواستند من بیام پیش آقا و خودم از نزدیک در جریان وضعیت ایشان قرار بگیرم نه با تلفن و خبردهی دیگران.

بعد از چند دقیقه ایشان به ذکر خاطره ای پرداختند: ((ما در تمام جایی که امام تردد می کرد، سخنرانی می کرد و.. یک میکروفون های ریزی و یک کلید شصتی قرار داده بودیم تا هروقت حال ایشان نامساعد شد(این اواخر حال ایشان نامساعد بود) یکی از این کلیدها را فشار دهند تا من و دکتر طباطبایی سریع بدویم به سمت اتاق.

من در اتاق خودمان دراز کشیده بودم، ساعت 7 شب ناگهان زنگ به صدا درآمد. من با سرعت به سمت اتاق امام رفتم و فکر کردم خدای ناکرده ایشان سکته کرده، امام چمباتمه زده بود و دو دستشان به زانویشان و نگاه تلویزیون می کرد. من به هیچ وجه حواسم به تلویزیون نبود. گفتم: آقا، ایشان سریع گفتند: احمد بشین، احمد بشین. من نشستم و دیدم اخبار دارد دیدار آقای خامنه ای با یکی از مسئولان خارجی(رهبر کره شمالی) را نشان می دهد. گفتند: نگذارید دیر بشه، چند بار به شما و آقای هاشمی گفتم. ایشان رو مطرح کنید، این عظمت رو که آدم می بینه کیف می کنه. همینکه عصایشان را بلند می کند(در حال سان از نظامیان کره بودند) عظمت اسلام رو می بینم.))

درکتاب خاطرات آقای حیدر واعظ کاشانی اهل قم در باره آقای خامنه ای از قول آقای بهاالدینی چه فرمودند آنهم در چه سالی؟ ایشان(واعظ کاشانی) می گویند من در اتاق بودم و هر 2 داماد آقای بهاالدینی نشسته بودند. پسرآقای بهاءالدینی وارد شدند و گفتند: مجلس خبرگان آقای منتظری را به قائم مقام رهبری انتخاب کردند.

ایشان نگاهی به پسرشان انداخت و فرمودند: نه این طور نیست. پسرشان گفتند: مجلس خبرگان انتخاب کرد تمام شد. ایشان دوباره فرمودند: نه این طور نیست بعد از امام خمینی، رهبر ما آقا سید علی خودمونه.

در انتخاب آقای منتظری اصلا آقای خامنه ای امام جمعه بوده نه رئیس جمهور. مسایلی که بین عرفا و بزرگان و مراجع می گذرد ما نمی بینیم. اینها مسایل مادی است ما می بینیم نه مسایل غیرمادی و برداشتشان با ما فرق دارد. در عالم دیگری هستند و ما به تحلیل آنها وارد نیستیم

مطالبی از خصوصیات ایشان:
سیره هایی وجود دارد که ما مجازیم بگوییم . برخی موارد را راضی نیستند ما بگوییم و جامعه بداند و ما نمی گوییم ولی دیده ایم. به اهلش می توان گفت که اثر گذار باشد در زندگیشان. چیزی که ایشان را به مقام مرجعیت و رهبری رساند فقط و فقط خودشان و رفتارهایشان است.

ایشان همه این مقامات را از احترام به پدر و مادر می داند. ایشان می گوید: در زمانی که وارد حوزه شدند افتخار می کردند که کوچکترین فرد حوزه هستند. می فرمایند: وقتی وارد حوزه شدم با 2 نفر هم حجره ای شدم ودیدم که یکی از آنها از من کوچکتره و به من برخورد. ایشان آقای هاشمی بودند و بعدا فهمیدم از من بزرگتره. شهید بهشتی نیز با من بودند.دوران درس حوزوی به درس امام بسیار علاقه مند بودم و با هیچ چیز عوض نمی کردیم. با من تماس گرفتند و گفتند که پدرتان هیچ چیز نمی بیند و آب مروارید گرفته است. من به مشهد رفتم و چند وقت کارم این شده بود که دست پدرم را گرفته و از کوچه خامنه ای ها به مسجد حکمت چهارراه شهدا می بردم تا نماز بخوانند و بعد از آن به پرسش های مردم پاسخ می گفتم و دوباره ایشان را به منزل می بردم. هر 3 وعده نماز کار من این شده بود. تا اینکه ایشان قبول کردند عمل جراحی کنند و شکر خدا خوب شدند. من مطمئنم که دعای خیر پدرم مرا به اینجا رسانده است.

مادر و پدر برای ایشان از هیچ مرتبتی بالاتر نبودند. ایشان موقع ورود پدر تمام قد می ایستادند به سمت ایشان می دویدند و دستشان را می بوسیدند. تمام عمرشان کارش این بود و مادرشان نیز همینطور. وقتی پدرشان از فرودگاه می آمد ما را می فرستاد تا ویلچر ببریم ایشان را بیاوریم وتاکید می کردند به ایشان بگوییم آقا سیدعلی نمی تواند خودش به دیدار شما بیاید زیرا نیاز به برنامه ریزی حفاظتی دست و پا گیر دارد و الان احساس کند من دارم ایشان را جابه جا می کنم.

در ریاست جمهوری وقتی به در ورودی ریاست جمهوری می رسیدیم ایشان خودشان پدرشان را از ماشین پیاده می کردند و پله ها را همپای ایشان می آمدند و برای ایشان پشتی می گذاشت، چای می ریخت و اجازه نمی داد در این لحظات ما کوچکترین کاری انجام دهیم.

ایشان تاکید بسیار زیادی روی احترام به پدر و مادر داشتند و هرچه که به آن رسیده بود را از پدر و مادر می دانست. بر صله رحم بسیار بسیار تاکید می کرد و منزل برادرانشان: سیدمحمد- سید هادی و.. رفت و آمد می کرد.

وقتی مشهد می رفتند چند روز می ایستاد تا همه فامیل ها را ببیند. به پدرخانم شان بسیار احترام می گذاشت و همیشه دستشان را می بوسید. دیدار علما و بزرگان با ایشان نیز در همین فضای اخلاقی و احترام می باشد. د

ر سفر پس از رهبری ایشان به قم خیلی از علما و بزرگان حتی تا عوارضی قم آمده بودند جهت استقبال مانند آیت الله جوادی آملی. آیت الله حسن زاده آملی خودشان برای ورود آقای خامنه ای به قم خودشون به ورودی شهر قم آمدند ولو اینکه ایشان را نیز ندیدند.

سخنان ایشان در مورد آقای خامنه ای در دیدار با رهبری بسیار عجیب بود و من در تمام این مدت من و دیگران فقط گریه می کردیم و آنها در فضای دیگری بودند. بسیار متواضعانه با ایشان برخورد می کرد و با صفا.

ما با آقای موسوی کاشانی مسئول دفتر رهبری بیت آقای جوادی رفتیم و اعلام کردیم آقا می خواهد بعد از نماز مغرب بیاید دیدار شما. ایشان فرمودند: بگویید نیاید، واقعا می گویم. منزل من بسیار بسیار حقیر است وگنجایش ایشان را ندارد. من خواهشم این است اگر می خواهند بزرگی کنند بیایند قدمشان روی چشمم ولی خانه من گنجایش ایشان را ندارد. من حاضرم بارها بارها خودم بیایم خدمتشان. بگویید با این شرایط من راضی نیستم بیایند. ما به رهبری اعلام کردیم این گفته را و رهبری فرمودند: ما اگر برویم منزلشان خیلی چیزها گیرمان می اید. این برخورد ایشان بسیار متواضعانه و باکرامت بود.

نماز مغرب عشا خدمتشان رفتیم وگفتیم که آقا انشاالله امشب تشریف میارن، با بچه های حفاظت ایشان هماهنگ کردیم تا اطراف خانه پست حفاظتی بگذارند و همسایه ها نیز اذیت نشوند. آقای آملی پیش ما ایستاده بودند و ما گفتیم شما بنشینید تا ایشان نزدیک شوند ما خبرتان می دهم.

ایشان گفتند من از صبح تا الان منتظرم اصلا آرام و قرار ندارم. ما گفتیم اقلا شما بگذارید تا از دفتر(قم) حرکت کردند ما به شما اطلاع می دهیم. ایشان از هنگامی که خبر حرکت رهبری را شنیدند در خانه ایستاده بودند و منتظر بود.

وقتی آقا تشریف آوردند ایشان سریع دویدند درب ماشین را باز کردند و تلاش کردند دست آقا را ببوسند ولی آقا ممانعت کرد. ایشان پیاده شدند و داخل خانه شدند و آقای آملی تا دست آقا را نبوسیدند کوتاه نیامدند. برخورد ایشان با رهبری بسیار متواضعانه و خود را حقیر و کوچک می گرفتند و آقا نیز با ایشان متواضعانه برخورد می کردند.

حدود40 دقیقه دیدار طول کشید و در این 40 دقیقه فقط تعارف و معرفت بود. ایشان به منزل بسیاری به قم رفته اند ولی کمتر برخوردی این گونه بود. واقعا سرشار از فضل و کرامت بود.

منزل آقای بهاء الدینی کوچکتر بود. صبح زود رفتم منزل ایشان و قرار بود رهبری نماز صبح را که جمکران خواندند( نماز صبح ها را کامل جمکران می خواندند)بیایند.. گروهی که برای حفاظت ایشان رفتیم منزل آیت الله، پسرشان آمدند و ما خودمان را معرفی کردیم. ما رفتیم بالا ساعت 4 صبح بود و دیدیم که ایشان در آن موقع به صورت رسمی منتظر کسی هستند. بعد از دستبوسی ایشان فرمودند: خوب آقا سید علی کجاست و کی میاید!!؟. ما تعجب کرده بودیم. گفتم جمکران هستند وبعد خدمت شما می رسند. ایشان فرمودند: اینگونه نگویید ایشان بزرگتر از این است ایشان لطف می کنند و منت بر ما می گذارند اینجا می آیند.

اسکورت شروع به حرکت کردند و تاکید داشتند که زیاد مزاحم ایشان نباشیم. آقا تشریف آوردند و آقای بهاالدینی می خواستند از پله ها پایین بیایند ولی آقا دوید به سمت ایشان و آقا با ناراحتی به ما نگاه کرد که چرا اینگونه شد و تشریف آوردند پایین، ولی ایشان فرمودند: به بچه ها چیزی نگویید من از دیشب تا کنون منتظر شما هستم و خواب ندارم. می خواستند دست آقا را ببوسند ولی آقا نگذاشت.

آقای بهاالدینی خواهش کردند که اجازه دهید من دست شما ر ا ببوسم تا فردا به مادرتان زهرا بگویم من دست ولیتان را بوسیدم. اختلاف سنی آقای بهالدینی با رهبری حدود50 سال بود در آن زمان(سال1380). وقتی نشستیم آقای بهاالدینی به اطراف منزل همه را نگاه می کردند و ما نگران بودیم که ایشان چه در فکر دارن و ما را چگونه می بیند(چشم بصیرت و برزخی). ایشان سپس نگاه به رهبری نمودند و گفتند: من شنیده بودم که شما از دفترتان حفاظت می شود و الحمدالله همه محافظان و همراهانتان خوبند و خوب می بینمشان.

ما خیلی خوشحال شدیم. از فرزندان آقا گفتند و گفتند 2 فرزند بزرگ شما را بارها دیده ام الحق(3مرتبه) همه خوبند و مانند شمایند. 2 فرزند کوچک را ندیده بودم و تازگی ها که دیدم این ها نیز الحق خیلی خوبند. بعد آقا به بچه هایش، همراهان و محافظانش اشاره کردند که همگی دست آیت الله را ببوسند و بعد خداحافظی کردند. با این برخوردها و کراماتی که ما دیدیم و حالا می بینیم یه عده ای که 16سالش از انقلاب گذشته و 14 سال قبل از انقلاب مشخص نبود کجا بوده و کی بوده حالا به اسم وکیل، وزیر، روحانی و.. مطالبی را می گوید که دل آدم می سوزه.

البته دل برای اون می سوزه نه برای انقلاب. انقلاب الحمدلله مانند بلدوزر هرکس که جلوش آمد و خواست بایستد له کرده و رفت. فکر کردید اینها که حالا آمدند از بازرگان، بنی صدر و..بزرگترند؟ بازرگان را همه جهان می خواستند. انقلاب ما قطع یقین انقلاب آقا امام زمان است و هیچ کس نمی تواند به ما ضرر و لطمه ای برساند. فقط به آقا مربوطه این انقلاب و فقط مقدرات می تواند بر ما اعمال شود. و حفظ حکومت نیز شرایطی دارد که باید در این خط باشیم.

قبل از سفر به حج رفتم خدمت علما و مراجع جهت اجازه تشریف. منزل آقای بهجت مطلبی خواستم و ایشان فرمود: ما اجیریم. میدانی اجیر چیست؟ کسی که مزد و پاداشش را قبلا گرفته و الان به جز اطاعت چیزی نباید انجام دهد.

ما اجیر آقا امام زمانیم و مزد و پاداشمان بودن در این دوران و خدمت به نظام جمهوری اسلامی است. این مزد و پاداش ماست و به هیچ چیز فکر نکنید. ما اجیریم و هرچه می گذرد فقط و فقط به خدمت امام زمان ببینیم.برای طول عمر مقام رهبری و ظهور حضرت و تعجیل در فرجشون صلوات بلند بفرستین.

نشانی  کلیپ تصویری سخنان آیت الله العظمی بهجت درباره مقام معظم رهبری

فرمت 3gp حجم  http://netiran.info/uploads_group/1000/49/2594.3gp

 

 نظر دهید »

ایام محرم در مدرسه الزهراء(س) خلخال

05 آبان 1394 توسط الزهرا خلخال

 نظر دهید »

انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظّم انقلاب اسلامی

05 آبان 1394 توسط الزهرا خلخال

چکیده

انقلاب اسلامی ایران یکی از رخدادهای بی نظیر دوران معاصر و فجر جدیدی در تاریخ بشریت است که منشأ آثاری بس شگرف در ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و… در داخل و خارج از ایران گشت. به یقین شجره طیبه این انقلاب با بهره گیری از چشمه زلال معارف و اعتقادات دینی مردم نستوه و فداکار ایران و با تکیه بر ریشه های استوار پیشینه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی آنان بارور و پرثمر گشت.

ضرورت بررسی چیستی و نیز علل و عوامل ظهور این پدیده و شناخت آثار و برکات آن بر کسی پوشیده نیست. آنچه در این نوشتار تقدیم می گردد، اشاراتی به دیدگاه مقام معظّم رهبری درباره این انقلاب است که به موضوعاتی از قبیل مفهوم انقلاب اسلامی، ضرورت آن، اُلگو و رمز پیروزی و پیام آن و نیز آرمان، اهداف، اصول و ارکان انقلاب اسلامی و همچنین مخالفین، دستاوردها، آسیب ها، تهدیدات و رمز تداومش می پردازد.

کلید واژه ها: مقام معظم رهبری، انقلاب، اصول انقلاب اسلامی، اهداف انقلاب اسلامی، دستاوردهای انقلاب اسلامی، آسیب های انقلاب اسلامی و تداوم انقلاب اسلامی

مفهوم انقلاب اسلامی

نخستین گام در مطالعه هر پدیده، تبیین مفهومی آن است. شاید به تعداد اندیشمندانی که در مورد انقلاب قلم زده اند، تعاریفی از انقلاب ارائه شده باشد. این تعاریف کم و بیش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به یکدیگر دارند و هر یک از آنها زاویه ای از زوایای انقلاب را آشکار می سازد. آنچه مسلم و قطعی است این که بر روی هیچ تعریف مفهومیِ رضایت بخش و مورد پذیرش عموم، اتفاق نظر وجود ندارد.

در کالبدشکافی تعاریف انقلاب به مؤلفه هایی نظیر دگرگونی بنیادین و ساختاری، تغییر نهادها، جابه جایی نخبگان، خشونت و بی نظمی و… برمی خوریم که بر اساس تحلیل انقلاب های جهان، در تعریف انقلاب جای گرفته اند. وقوع انقلاب اسلامی ایران که یکی از بزرگ ترین پدیده های تاریخ در قرن بیستم بوده و در زمره مهم ترین جنبش های سیاسی ـ اجتماعی به شمار می آید، تعاریف موجود و نیز نظریه های انقلاب را به چالش کشید و ضرورت ارائه تعریف جدیدی از انقلاب را به دنبال آورد.

وجه عدم اتفاق نظر در درک مفهومی انقلاب، مربوط به پیچیدگی آن به عنوان یک پدیده اجتماعی است که به پیچیدگی و ناشناختگی انسان برمی گردد. با این وجود گفتنی است که شاید بتوان از طریق درک اشارت و رمزهای ضمنی اینگونه دگرگونی ها، به تصوری رضایت بخش از معنای انقلاب دست یافت.

انقلاب اسلامی خصوصیات منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر انقلاب های جهان ممتاز می سازد و مفهوم جدیدی از انقلاب به دست می دهد. برخی از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامی از این قرارند:

1 ـ برخورداری از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،

2 ـ انقلاب اجتماعی همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگی انسان ها،

3 ـ استواری بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیری و سازندگی انقلاب،

4 ـ بهره مندی از رویکرد ارزشی و هدف گیری اصلاح مفاسد جهانی و بشری،

5 ـ حاکم سازی فرهنگ توحیدی به جای فرهنگ الحادی و استبدادی،

6 ـ شکل گیری بر مبنای نظم و انضباط انقلابی.

با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامی یک تفسیر اسلامی و الهی بوده و به معنی زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب می فرماید:

انقلاب یک تفسیر اسلامی و الهی است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی می دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها می آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلتهای بد، ضعفها، نقص ها و بی ایمانی ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعی آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. برای شروع این حرکت و تحول همگانی، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.

ضرورت انقلاب اسلامی

بسیاری از صاحب نظران علل وقوع انقلاب اسلامی در ایران را بررسیده اند و به نحوی کوشیده اند تا یکی از نظریه های ابراز شده از سوی اندیشمندان غربی درباره انقلاب را بر انقلاب اسلامی تطبیق نمایند. آنان ضرورت وقوع انقلاب اسلامی را بیشتر در عواملی نظیر مدرنیزاسیون، توطئه ی خارجی، اقتصاد و مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی دانسته اند. در حالی که با کالبدشکافی دقیق انقلاب اسلامی ایران به تطبیق ناپذیری این نظریات بر آن حکم خواهیم نمود.

در دیدگاه مقام معظّم رهبری، انقلاب یک ضرورت طبیعی بر اساس سنّت های الهی بود. توضیح اینکه؛ نظام هستی به عنوان مظهر و تجلّی اراده و مشیّت الهی، مشمول قوانین و سنّت هایی است که نه تغییرپذیرند و نه جایگزین بردار. بشر چه بخواهد و چه نخواهد و قدرتمندان چه راضی باشند و چه نباشند، این سنّت ها تحقق می پذیرند. یکی از این سنّت ها تجلّی حق و پیروزی آن بر باطل است. یعنی جریان هستی و اداره امور عالم و نیز اعمال اختیاری انسان باید با تدبیر الهی و متکی بر معرفت صحیح اداره شود تا سعادت او تأمین و تضمین گردد.

بنابر این اگر روزی جامعه اسلامی که نماد جریان حق است منحرف شود و به جایی برسد که هم مردم به فساد کشیده شوند و هم حکومت ها فاسد گردند و در نتیجه جابجایی خوب و بد، معروف و منکر و حق و باطل در عرصه حیات اجتماعی صورت گیرد، خداوند شرایط را به گونه ای محقق می سازد که گروه خداپرستان و مؤمنان قیام کنند و جامعه را از فساد به صلاح برگردانند؛ همان طور که حادثه عظیم عاشورا در تاریخ اسلام از مصادیق روشن آن است. مقام معظم رهبری با توجه به این سنت الهی است که می فرماید:

من احساس می کنم که انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام. یک نیاز بود برای مسلمین. سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی. مطلب بعدی این است که انقلاب اسلامی یک حادثه تاریخی است نه یک حادثه منطقه ای. اساساً انقلاب، هر انقلابی در جغرافیای انسانی مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیای طبیعی است. زلزله و آتشفشان از لحاظ اصل بروز ناشی از تکاثف انرژی های مختلف طبیعی است. انقلاب هم در جغرافیای انسانی، ناشی از انباشته شدن انرژی های انسانی و انفجار این انرژی هاست.

بر اساس این قانون الهی بود که اوضاع و احوال جهانی و نیز اوضاع و احوال تاریخی کشور ایران اقتضا می کرد این تحول عظیم رخ دهد و نظام سلطنتی به نظام الهی و مردمی تبدیل شود، یعنی نظامی بر پایه ارزشهای معنوی که دنیا در نهایت درجه از آن دور بود، به وجود آید. دنیایی که غرق در مادی گری و فساد و فحشا شده و معنویتش ضعیف و ضعیف تر شده بود، هرگز باور نمی کرد و نمی کند که بتوان انقلابی بر مبنای حکم خدا به وجود آورد. امّا این معجزه در ایران رخ داد و پایگاه نجات دنیا از فساد و تباهی و رنجهای روحی شد و چنان شد که مستضعفان جهان، آمال و آرزوهای خود را در آن قابل تحقق یافتند.

برای تحقق وعده الهی که پیروزی اسلام بر همه کفر و الحاد و پیروزی ارزشهای الهی بر همه مادی گری های کوته نظرانه است، ضرورت داشت اسلام خودش را در عصر غربت دین بنمایاند و در عرصه حیات اجتماعی بشر مطرح سازد. از اینجا بود که خدای متعال چنین مقدّر کرد که این کار به دست یکی از شایسته ترین و برترین بندگانش عملی شود و شد.

بر پایه این سنّت الهی گرچه قدرتمندان و زورمداران جهان در مسیر دستیابی انقلاب به اهدافش سنگ اندازی و مانع تراشی می کنند، ولی به فضل الهی اگر مردم شریف ایران ایمان را با عمل صالح قرین سازند، هیچ قدرتی یارای مقاومت در برابر آنان را ندارد و چنین ملّتی قله های مرتفع عزّت و افتخار را یکی پس از دیگری فتح خواهد کرد. زیرا در کار خدا طفره نیست و طبیعت و فطرت عالم این است که به سمت کمال برود. به همین دلیل است که رهبر و ملت ایران، توحید، معنویت و دین داری را که شعار انقلاب حضرت مهدی(عج) است، شعار انقلاب اسلامی قرار داده و آن را زمینه و مقدمه ای برای انقلاب حضرت مهدی (عج) می دانند. شکی نیست، چون این انقلاب بر طبق سنّتهای الهی است، با صبر و توکّل به خدا پیش می رود و به اهداف خود نیز خواهد رسید.

حاصل کلام اینکه انقلاب اسلامی بر اساس یک ضرورت طبیعی و تاریخی و مبتنی بر قواعد و سنن الهی به وقوع پیوست و بر اساس همین قاعده نیز به راه خود ادامه خواهد داد. مقام معظم رهبری می فرماید:

انقلاب ما و حرکت ما اسلامی است. از جهت دیگر برای مردم دنیا امروز بسیار می تواند آموزنده باشد و به عنوان یک تجربه ملموس و عملی مطرح بشود. انقلاب ما از باب انطباق با سنت هایی که در قرآن برای نهضت ها و تحولات جهانی و تحولات اجتماعی ذکر شده، از جهت انطباق با این پیشگویی های قرآن و قوانینی که ذکر می کند و سنن الهی نیز اسلامی است. تفسیر و تحلیل قرآن نسبت به تحولات اجتماعی عمیقاً مغایر با تحلیل و تفسیری است که مکاتب مادی ذکر می کنند. در قرآن کریم برای تحولات مادی یک اصول و نقاط عطف و انگیزه ها و اهرم ها و عوامل دیگری ذکر شده، غیر از آنچه که در تحلیل ها و تفسیرهای مادی وجود دارد. ما نگاه می کنیم می بینیم عیناً آنچه در انقلاب ما اتفاق افتاد منطبق بر همین تفسیرها و تبیین های الهی است که سنن آفرینش را برای ما بیان می کند.

الگوی انقلاب اسلامی

قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران با توجه به حاکمیت دو تفکر اومانیسم و ماتریالیسم در جهان، چنان القا می شد که نظام های حکومتی منحصراً باید به یکی از دو شیوه لیبرال دموکراسی یا سوسیال دموکراسی باشد و چنانچه انقلابی در جهان رخ دهد، چاره ای جز اتکا به تفکر اومانیسم و یا ماتریالیسم نداشته و باید تحت حمایت یکی از دو بلوک شرق یا غرب باشد. بر این اساس بسیاری از نظریه پردازان انقلاب بر آن بودند که انقلاب اسلامی ایران را در چارچوب یکی از این دو تفکر تحلیل نمایند در حالی که انقلاب اسلامی هم در تأسیس و پیروزی و هم در اهداف و سیر حرکت خود، جدای از این دو تفکر بود. بلکه چالشی علیه نظام اختاپوسی سرمایه داری دنیا از یک طرف و نظام الحادی مارکسیستی از طرف دیگر بود و چون مستقل بود با هیچ کدام کنار نیامد.

در حقیقت انقلاب اسلامی در عصر غربت دین که دین به عنوان مخدّر جامعه معرفی می شد، به وقوع پیوست و شعار ضرورت مهندسی دین در حیات فردی و اجتماعی بشر را سرلوحه خویش قرار داد و الگوی خود را بعثت پیامبر(ص) در صدر اسلام و رسالت خود را نیز رسالت انبیاء معرفی کرد. همان گونه که اسلام، یک مکتب و طرحی برای زندگی و اساساً یک انقلاب است، بالطبع انقلابی که متکی به آن باشد، خاصیتش نیز خاصیت اسلام است. نظر به الگوپذیری انقلاب از بعثت پیامبر اعظم(ص)، رهیافت شباهت جویی بین این دو، ما را به یگانه و منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامی در دوران معاصر رهنمون می سازد. مقام معظم رهبری می فرماید:

عین همین بعثت با یک تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است، آن تفاوت این است که بعثت آن روز به معنای بیدار شدن یک انسان و پیغمبر شدن او بود و در بعثت امروز دیگر رسالت در آن نیست بلکه بعثتی در راستای بعثت پیغمبر است؛ یعنی همینطور که پیغمبر اسلام وقتی مبعوث شد جامعه زمان خودش را بیدار کرد. ما امروز یک بار دیگر با ندای پیامبر، با فریاد بعثت رسول گرامی بیدار شدیم.

در تحلیل نهضت انبیاء روشن می شود که پیامبران سه وظیفه عمده به عهده داشتند؛

الف ـ تعلیم معارف، جهان بینی، مقررات و احکام الهی،

ب ـ تربیت و تزکیه مردم و رشد دادن و شکوفا ساختن استعدادهای آنان برای اداره خویش،

ج ـ مدیریت بالفعل جامعه و تشکیل و اداره نظام حکومتی.

ما نیز بر طبق حکم الهی امروز چنین الگویی را برای خود برگزیده ایم و انقلابمان را منطبق بر حرکت اسلامی صدر اسلام می دانیم و شک نداریم که انقلاب اسلامی مثل بعثت و پیام نبوت منطبق با قوانین آفرینش و خواست و اراده الهی است و ملت رشید ایران در مبارزه خود چونان مسلمانان صدر اسلام با ایثار و فداکاری همان هدف را تعقیب کرده و خط بعثت آنان بر خط کفر و الحاد و طغیان و شیطنت به پیروزی می پیوندد و پیروزی حق بر باطل آشکار می شود.

مقام معظم رهبری معتقدند امام راحل (ره) برای حیات دوباره اسلام درست همان راهی را پیمود که رسول اعظم(ص) پیمودند و فلسفه انقلاب نیز همان حرکت نبوت ها در طول تاریخ برای حمایت از مستضعفان و کوبیدن گردن کشان و سلطه گران و طاغوت ها به سنگ است. ایشان وجوه شباهت فراوانی را میان انقلاب اسلامی ایران و صدر اسلام در زمینه های دوران تبلیغ، کادرسازی، مبارزه، جنگ ها، شهدا و جانبازان، مخالفین و ترفندهای آنها و… یادآور می شود که حاکی از الگوپذیری انقلاب ما از صدر اسلام و انقلاب پیامبر(ص) است.

پیام انقلاب اسلامی

هر انقلابی نظیر زلزله یا آتشفشان تأثیرات کم و بیش منطقه ای و بین المللی دارد و برای ایجاد عمق استراتژیک خود، پیامی را عرضه می کند. هر چه پیام انقلاب پرجاذبه تر باشد، انسان های بیشتری به پذیرش و حمایت و الگوپذیری از آن روی می آورند. انقلاب اسلامی ایران که امتیاز اساسی اش، اتکای به جهانبینی اسلامی بود، در زمانی به وقوع پیوست که حرکتهای لیبرالی و سوسیالیستی جاذبه خود را از دست داده بودند. گرچه بسیاری از روشنفکران چپ گرا همچنان القا می کردند که تنها ایدئولوژی بسیج کننده ملت ها، مارکسیسم است.

انقلاب اسلامی مردم ایران این پیام را به دنیا عرضه کرد که بسیج کننده ترین ایدئولوژی ها اسلام است و اسلام مکتبی است که نه تنها توانایی سازماندهی یک مبارزه عظیم را دارد، بلکه در دوران پیچیده عصر ماشینی با همه معارضه ها و تضادهایی که سیاستهای جهانی دارد، قادر به حل مشکلات جامعه و اداره آن بوده و بقا و ماندگاری اش را تضمین می کند. به عبارت دیگر انقلاب اسلامی ایران، گشودن جبهه تازه ای فراروی همه انسان های مظلوم و محرومی است که از نارسایی و نابسامانی تمدن تحمیلی استعماری رنج می برند و شعار نه شرق و نه غربی این انقلاب، بیانگر نفی هر گونه ظلم و ستم بر بشریت است. برخی از پیام های انقلاب اسلامی را می توان به صورت زیر برشمرد:

1 ـ لزوم خروج انسان از یوغ بردگی و بندگی طاغوت و رستن از ذلت و خواری،

2 ـ روی آوردن به عبودیت خدا و رستگاری،

3 ـ برآشفتن در مقابل همه بدی ها و کجی ها و نابسامانی ها،

4 ـ مبتنی بودن حکومت و قدرت سیاسی بر پرهیزکاری، عدالت و حقیقت،

5 ـ ضرورت دین گرایی و خدامحوری و نیز بازگشت از مسیر انحرافی دوران غرور جاهلانه شکوفایی علم.

حاصل سخن در یک کلام این که پیام انقلاب، پیام معنویت است، یعنی بشرِ سرگشته امروز که از عدم تأمین نیازهای برتر و والاتر و ندیدن و نداشتن صفا و محبّت و مهربانی و نیافتن نوعی معرفت والا به ستوه آمده است، به دنبال مکتبی است که علاوه بر تأمین نیازهای مادی، نیازهای معنوی او را نیز برآورده سازد و چون شاهد بود هر جایی که این انقلاب نفوذ کرد، معنویت را هم با خود به آنجا برد، گمشده خود را در پیام انقلاب اسلامی یافتنی دید. بنابراین با قاطعیت می توان گفت رویکرد دین گرایی حاضر که در اطراف و اکناف جهان معاصر روبه توسعه و گسترش نهاده، محصول و ثمره دریافت این پیام است.

آرمان و اهداف انقلاب اسلامی

ارزش و اهمیت هر انقلابی بسته به آرمان و اهدافی است که تعقیب می کند. بزرگی و کوچکی آرمان ها و اهداف تا حدود زیادی تعیین کننده میزان هزینه ای است که برای هر انقلابی باید صرف کرد. هر چه آرمان ها و اهداف یک انقلاب، متعالی تر و پرجاذبه تر باشد، تحمل سختی ها و فشارها در مسیر دستیابی به آنها، آسان تر و شیرین تر خواهد بود. انقلاب اسلامی ایران نیز از ابتدا آرمان ها و اهداف مشخصی را برای خود ترسیم نمود و رهبر و ملت از آغاز تا کنون در جهت دستیابی به آنها از هیچ کوششی فروگذار نکرده اند. برخی از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی به دیدگاه مقام معظم رهبری عبارتند از:

1 ـ عدالت خواهی،

2 ـ تربیت و تزکیه انسان و در نتیجه جامعه سازی بر مبنای آن،

3 ـ تشکیل نظام توحیدی و تلاش برای دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی،

4 ـ دستیابی به حیات طیّبه،

5 ـ برخورداری از رفاه، امنیت، دانش، عزت سیاسی، استقلال اقتصادی و رونق تجاری،

6 ـ حاکمیت اسلام و قرآن در زندگی بشر،

7 ـ تکریم انسان و نفی فقر و فساد و تبعیض و در نتیجه احساس خوشبختی و سعادت،

8 ـ باز گرداندن عزّت اسلامی به مسلمانان.

علاوه بر موارد یادشده، اهداف دیگری نظیر استقلال، آزادی، رشد معنوی، تعالی مادی، ایجاد محیط امن و باکرامت و… نیز جزء اهداف انقلاب به حساب می آیند. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

دین یک نظام اجتماعی به بشر ارائه می کند و نه فقط یک سلسله عبادات و عادات. هرچند عبادات و عادات نیز انباشته از روح زندگی و در جهت همان نظام است و این نظام اجتماعی مبتنی بر همان جهان بینی است و ساخته به شکل آن است. آزادی و برابری انسان ها، عدل اجتماعی، خودآگاهی افراد جامعه، مبارزه با کژی و زشتی، ترجیح آرمان های انسانی بر آرزوهای شخصی، توجه و یاد الهی، نفی سلطه های شیطانی و دیگر اصول اجتماعی نظام اسلامی و نیز اخلاق و رفتار شخصی و تقوای سیاسی و شغلی، همه و همه ملهم و زاییده آن جهان بینی و برداشت کلی از جهان و انسان است. اسلام، نظام های مبتنی بر زور و قلدری و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملت ها، خون ها و زبان ها را رد می کند و غلط می شمرد و با هر آن نظام و کس که به ستیزه نظام اسلامی کمر بندد، با شدت و مقاومت می ستیزد و به جز آن، با همه انسان ها چه هم کیش و چه ناهم کیش به محبت و مساعدت امر می کند. بر چنین پایه ها و با چنان هدف هایی انقلاب اسلامی در ایران پدید آمد و نظام جمهوری اسلامی را بنا نهاد.

رمز پیروزی انقلاب اسلامی

شکل گیری و پیروزی هر انقلابی به مؤلفه ها و عوامل گوناگونی وابسته است. بدیهی است برخی عوامل وجه غالب را به خود اختصاص داده و نقش مضاعفی را در پیروزی انقلاب ایفا می کنند. به دیدگاه مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی مردم ایران به نیروی اتحاد، اسلام و اتکای به خدا و نیز قدرت اراده و تن دادن به فداکاری و مجاهدت پیروز شده است. برخی از عوامل پیروزی انقلاب عبارتند از:

1 ـ مطابقت انقلاب اسلامی با سنتهای الهی،

2 ـ ایمان عمیق، آگاهانه و راسخ مردم به اسلام ناب،

3 ـ تکیه بر مفهوم واقعی شعار الله اکبر،

4 ـ تعظیم شعائر الهی و اسلامی به ویژه عزاداری ها در محرم و صفر،

5 ـ روشنگری و فداکاری روحانیت اصیل و متعهد به عنوان جلودار نهضت.

در یک کلام می توان رمز پیروزی انقلاب اسلامی را در ایمان و اعتقاد مردم به اسلام و نیز تسلیم در برابر فرمان خدا و صبر و فداکاری و استقامت در مسیر انقلاب جست وجو نمود.

اصول انقلاب اسلامی

نظر به اینکه انقلاب اسلامی زیربنای فعالیت خود را اسلام و قوانین خدا قرار داده است، مثل خود اسلام دارای احکام ثابت و متغیر بوده و هست. بنابراین با تکیه بر اصل توحید می توان موارد زیر را جزء اصول انقلاب به شمار آورد:

1 ـ پایبندی به اسلام و قرآن،

2 ـ دفاع از محرومان و مستضعفان،

3 ـ عدم گرایش به قدرتهای شرقی و غربی،

4 ـ تحقق عدالت اجتماعی،

5 ـ تعلیم و تربیت اسلامی،

6 ـ نفی سلطه و حاکمیت ظالمانه قدرت های زورگو،

7 ـ عدم خوف و هراس از تهدیدات قدرتهای مادی و امیدواری به نصرت و امداد الهی،

8 ـ تکریم انسان به معنی واگذاری حقیقی حق تصمیم گیری و تعیین سرنوشت به انسان،

9 ـ فراهم سازی راه کمال جویی و تقرب انسان به خدا و جلوگیری از منحصر و محدود سازی او در خواهشهای جسمی و جنسی.

حاصل سخن این که همه مسائلی که به عنوان مبانی اندیشه سیاسی اسلام به حساب می آیند، در زمره اصول انقلاب اسلامی به شمار می روند.

ارکان انقلاب اسلامی

برای شکل گیری هر انقلابی یک عنصر فکری و دو عامل انسانی مورد نیاز است. عنصر فکری همان ایدئولوژی و مکتبی است که انقلاب بر پایه آن استوار می گردد و عنصر انسانی نیز یکی مردمند و دیگری رهبری. هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت گیری یکسان داشته باشند، انقلاب شکل می گیرد. بدیهی است هر چه قوت این سه رکن بیشتر باشد، سرعت شکل گیری و پیروزی انقلاب نیز بیشتر خواهد بود:

الف ـ مکتب

انقلاب اسلامی ایران بر پایه اندیشه و جهان بینی اسلامی استوار است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه علایقی که انسان را با دنیای بیرون از وجود او، یعنی جهان، اشیاء و انسانها مرتبط می کند و نیز فهم و درک آدمی از وجود خود و خلاصه همه چیزهایی که نظام ارزشی جامعه را می سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر می سازد، از این جهان بینی الهی ریشه و مایه می گیرد و منشعب می شود.

نظر به اینکه دو برداشت انحرافی و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که یکی فهم کوته نظرانه، تعصب آمیز و متحجّرانه و دیگری برداشت متجددانه و تساهل آمیز، رهبر انقلاب برداشت صحیح را با نام اسلام ناب به جامعه معرفی کرد و انقلاب را بر مبنای آن پیش برد. مقام معظم رهبری در این باره می فرماید:

در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بی بند و باری و بی تفاوتی؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بی حالی و افسردگی؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتی و بی خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدی(ص) جایگزین اسلام امریکایی گردید.

اساسی ترین مبنای جهان بینی الهی و اسلامی، اصل توحید به معنی اعتقاد به وجود خدا و قدرت غیبی او و حاکمیت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشیّت او بر هستی، است و همه امور دیگر به نحوی از انحاء به توحید باز می گردند. یکی از نکات برجسته و قابل توجه در زمینه انقلاب اسلامی ایران این بود که دین اسلام سازنده فرهنگ ملّی شد و به همین جهت اموری نظیر جهاد، شهادت، پیروی از انسان باتقوا و عادل، بیزاری از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگی، توکل به خدا و… در متن این فرهنگ قرار گرفت و خمیرمایه حرکت انقلابی مردم شد و پیروزی را برای مردم به ارمغان آورد.

ب ـ رهبر

قدرت و قوت رهبری در انقلاب اسلامی با اتکای به اسلام، ناشی از موقعیت دینی اوست که مشروط به برخورداری از ویژگیهایی نظیر فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مدیریت، شجاعت، بینش سیاسی و تدبیر است، بر خلاف انقلابهای دیگر که غالباً انسان هایی به عنوان سیاستمدار حرفه ای با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبری قرار می گیرند.

امام راحل با برخورداری از همه ویژگیهای مورد نیاز برای رهبری دینی و الهی، سکانِ انقلاب اسلامی را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکی از تفاوت های عمده ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سیاسی خود را برای مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه رساند و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسی خود، توانست ملت ایران را آرام آرام وارد میدان مبارزه کرده، به همراهی این اقیانوس عظیم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامی را شکل دهد و در نتیجه آثار شوم تسلط قدرتهای طاغوتی را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند، به گونه ای که حرکت او با هیچ حرکتی از صدر اسلام تا کنون قابل مقایسه نیست.

ج ـ مردم

بزرگ ترین اهرم پیشبرد انقلاب اسلامی، حضور عظیم توده های میلیونی مردم در عرصه های انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهی بالا از سوی دیگر، به ندای رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت های روشنگرانه و پیامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه خویش ساخته و عاقبت شهد گوارای پیروزی بر نظام سلطه را نوشیدند.

یکی از بارزترین ویژگی های انقلاب اسلامی که در کمتر انقلابی نظیر آن وجود داشته است، مردمی بودن آن است به گونه ای که همه ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب های بزرگ دنیا که طبقات خاصی از جامعه در آن نقش آفرینی کردند. مقام معظم رهبری در بیان دلیل این که مردم صاحبان اصلی نظام و انقلابند اینگونه می فرماید:

مردم صاحبان این نظام هستند به چند دلیل؛ اولاً چون اسلام بیشترین حق را در اداره نظام های اجتماعی به مردم می دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمتگزار برای مردم می داند. ثانیاً چون مردم تشکیل دهندگان و به وجود آورندگان این نظام بودند زیرا این نظام مبتنی بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بیشترین تضمین را برای حفظ این نظام از انحراف می کند.

مخالفان انقلاب اسلامی

یکی از سنت های الهی این است که هر قوم و گروهی اعم از حق یا باطل نتیجه تلاش خود را خواهد دید، یعنی مدد اولیه الهی پشت سر تلاش و اراده غیر حق هم وجود دارد. قرآن کریم می فرماید «کلاً نمدّ هؤلاء وهؤلاء»(اسراء / 20). شاهدش اینکه در طول تاریخ وقتی طرفداران حق کناره گیری، بی طرفی و قعود را انتخاب کردند، استکبار و طواغیت با بهره گیری از این سنت الهی بر دنیا حکمروایی داشته اند. این امر تا زمانی تداوم دارد که جریان حق به معارضه با آنان برنخیزد. ولی وقتی جریان حق قیام کرد و با جریان طاغوتی به ستیز برخاست، آنگاه سنّت دیگر خداوند حاکم شده و با امدادرسانی به جریان حق، او را حتی با کمی عِدّه و عُدّه اش بر باطل علیرغم قدرت ظاهری اش پیروز می گرداند.

زمانی که انقلاب اسلامی ایران به عنوان مظهر حق در دوران معاصر بر مبنای اسلام و قرآن تحقق یافت، طبیعی بود که استکبار جهانی، حاکمیت اسلام را برای خود یک خطر جدی بداند و با انواع ترفندها و توطئه های استکباری به مبارزه با آن برخیزد و همه نیرو و توان خود را برای به شکست کشانیدن آن بسیج نماید. مقام معظم رهبری می فرماید:

ما با دنیای استکبار مواجهیم. همه آن سلطه هایی که از احیاء اسلام ناراحتند و رنج می برند و همه آن دولت ها و قدرت هایی که عظمت اسلام را به زیان خودشان می بینند، امروز در مقابل اسلام، صف آرایی کردند.

و نیز می فرماید:

ملت ایران در حرکت خود مظلوم است. چرا؟ برای اینکه ملت ایران این مبارزه را برای تجاوز و تعدی به کسی یا تهدید به وجود نیاورد، بلکه این حرکت عظیم را برای دفاع از حق خود و مبارزه با دیکتاتوری و سلطه خارجی انجام داد. هر ملت و انسانی حق دارد از آزادی و کرامت خود دفاع کند و زندگی اش را بسازد. بنابر این کسانی که به ملت ایران از طرق مختلف سیاسی و غیر سیاسی حمله می کنند، در واقع به ملت ایران ظلم می کنند. چون حرکت ملت ایران منافع زیاده خواهانه و تجاوزگرانه آنها را تهدید کرده و آنها می خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند. پس حق با ملت ایران است.

با بررسی اندک در تاریخ انقلاب اسلامی به روشنی درمی یابیم که فشارها و سرسختی های خصمانه و عنودانه و نیز توطئه های کینه ورزانه و مغرضانه از سوی شرق و غرب و اروپا و ارتجاع با انواع شیوه ها و ابزار علیه آن سازماندهی و اجرا شده است. علاوه بر تحریم های اقتصادی، توطئه های سیاسی، تحریک و حمایت از غائله های قومی و ده ها حرکت تخریبی، صدام را برای تحمیل جنگ به ایران تشویق و حمایت کردند به گونه ای که هشت سال از بهترین اوقات این ملت را به نفع امریکا مشغول کرد و ضمن اینکه مجال بازسازی و کارهای بزرگ بعد از انقلاب را از این ملت گرفت، خسارت های زیانبار و جبران ناپذیری را به هر دو ملت ایران و عراق وارد آورد.

یکی از حرکتهای اساسی و زیربنایی استکبار که از اوّل انقلاب تا به امروز با شدت و ضعف وجود داشته و از این پس هم وجود خواهد داشت، حمله به بنیانهای فرهنگی و اعتقادی این انقلاب است. آنان در صدد برآمدند خدشه فکری و علمی در مبانی انقلاب نظیر اسلام ناب، تلازم دین و سیاست، اصل انقلاب، قانون اساسی، ولایت فقیه و… وارد سازند و کوشیدند با تبلیغات فراوان و ایجاد جنگ روانی، فتنه گری و شبهه افکنی کرده و زیر چتر مسائلی از قبیل حقوق بشر، دموکراسی، مبارزه با تروریسم، تهدید امنیت جهانی و بزرگ نمایی حوادث کوچک، آنها را نشانه ضعف، انحطاط و ناکارآمدی انقلاب قرار دهند تا در اراده پولادین ملت تردید ایجاد کرده، حرکت انقلابی آنان را متوقف کنند و سپس منحرف و آنگاه به شکست بکشانند. تأسف آورتر اینکه جریان هایی در داخل کشور که از اوّل هم با حاکمیت دین خدا در ایران موافق نبودند، مجری سیاست های استکبار در کشور شدند. ولی به فضل خداوند بر اساس سنت الهی، ملت حق طلب ایران توفنده تر از گذشته به راه خویش ادامه خواهد داد و پیروزی نهایی را در کام خود خواهد چشید و انقلاب خود را نهادینه می سازد. چنانکه رهبر معظم انقلاب می فرماید:

در دنیای اسلام، امروز فکر انقلاب اسلامی، حقوق انقلاب اسلامی، منطق انقلاب اسلامی، مکتب سیاسی و فرهنگ انقلاب اسلامی همین طور دارد نهادینه می شود در ذهنها. هر چی باهاش مبارزه کرده اند نشده. انواع و اقسام مبارزه ها را خود شما شنیده اید، گویندگان هم خیلی گفته اند. انواع و اقسام مبارزه ها را هم کرده اند نشده. از این نگرانند دیگر؛ از این به شدت نگرانند. می خواهند این را از پا دربیاورند.

دستاوردهای انقلاب

هر پدیده اجتماعی پس از به ثمر رسیدن، دستاوردهایی را برای جامعه و حتی بشریت به ارمغان می آورد. بدیهی است میزان و سطح دستاوردهای هر پدیده نیز به بزرگی و اهمیت آن بستگی دارد. انقلاب اسلامی ایران به مصداق آیه شریفه «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربها» (ابراهیم / 24). که مبتنی بر توحید و تکریم انسان و عدالت اجتماعی است، دستاوردهای فراوانی داشته و دارد که یکی پس از دیگری آشکار خواهد شد. با یک نگاه می توان دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را در دو حوزه داخلی و خارجی مورد بررسی قرار داد.

الف ـ دستاوردهای داخلی

مهم ترین دستاورد داخلی انقلاب اسلامی، تشکیل حکومت دینی در قالب «جمهوری اسلامی» است که بهترین الگو را در عصر دین ستیزی، فراروی جهانیان قرار داد. بخشی از دستاوردها و ثمرات ارزشمند آن عبارتند از:

1 ـ تبدیل رهبری دنیایی به رهبری الهی با الگوی ولایت فقیه،

2 ـ استخراج و ارائه الگوی مردم سالاری دینی و حکومت متکی به آرای مردم از متن تعالیم اسلام،

3 ـ حاکمیت ارزشهای دینی و معنوی در نظام حکومتی در عصر غلبه زر و زور بر دیگر ارزشها،

4 ـ شکست طلسم جدایی مظاهر دین داری و تجددخواهی و اثبات وحدت دین و تجدد به مفهوم دینی در قالب وحدت حوزه و دانشگاه،

5 ـ قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ایران و ملت و منابع و ثروتهای آن،

6 ـ برچیدن بساط ارتجاع و روشنفکری و دریدن طومار خیانت آنان،

7 ـ نفی سلطه طاغوت و احیای استقلال ملت ایران،

8 ـ نهادینه سازی استقلال و آزادی اسلامی در کشور ایران،

9 ـ احیای هویت ملّی ـ اسلامی و حیات بخشی به ملت ایران،

10 ـ ایجاد اعتماد به نفس و خودباوری در ملت ایران،

11 ـ ایجاد جرأت و جسارت در مسائل علمی و شکستن مرزهای دانش،

12 ـ پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهی،

13 ـ ایجاد انقلاب علمی و رشد و توسعه علم و فناوری در کشور،

14 ـ گسترش روحیه تحقیق و شکوفایی استعدادهای انسانی،

15 ـ تربیت انسان های صالح به عنوان فتح الفتوح انقلاب،

16 ـ تبیین و احیای منزلت و شأن زن مسلمان،

17 ـ ایجاد وحدت شیعه و سنّی.

ب ـ دستاوردهای خارجی

انقلاب اسلامی بسان زلزله ای بود که پس از ایران امواجش همه کره خاکی را درنوردید و تأثیرات شگرفی را به جای نهاد. پاره ای از دستاوردهای خارجی انقلاب اسلامی عبارتند از:

1 ـ ابطال نظریه های مادی گرایانه و الحادی در تبیین و تفسیر انقلاب ها،

2 ـ ارائه تلقی و فکر جدید مبتنی بر توحید و معنویت و تکریم انسان و عدالت اجتماعی به جهانیان،

3 ـ اثبات امکان پذیر بودن تشکیل جامعه ای مبتنی بر عدالت و معنویت،

4 ـ احیای امید در دنیای اسلام و عرب نسبت به شکست پذیری استکبار و صهیونیسم،

5 ـ ایجاد پویایی در ملت ها و مشکل آفرینی برای استکبار جهانی،

6 ـ دمیدن روحیه گستاخی و جسارت به ملت های منطقه برای ایستادگی و مقاومت در مقابل قدرتهای بزرگ،

7 ـ قوت یابی جبهه حق در برابر جبهه باطل،

8 ـ تغییر نقشه سیاسی جهان و ظهور عصر خمینی،

9 ـ بیداری امت اسلام و تلاش در جهت تعیین سرنوشت خویش و دفاع از اسلام،

10 ـ ایجاد اعتماد به نفس در امت اسلامی برای حرکت به سوی آینده ای روشن،

11 ـ خلق فرهنگ روی آوری و تمسّک به اسلام و قرآن،

12 ـ احیای عزّت اسلامی برای مسلمین جهان،

13 ـ تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه و جهان،

14 ـ ارائه الگوی مبارزه به جنبش های آزادی بخش در جهان.

آسیب ها و تهدیدات انقلاب اسلامی

هیچ پدیده ای در نظام هستی از قواعد و سنّت های الهی مستثنی نیست. هر انقلابی به عنوان پدیده اجتماعی نیز مشمول این قواعد خواهد بود. یکی از سنّت های الهی این است که هر پدیده ای در معرض آسیب و تهدید قرار گیرد. منظور از آسیب، عوامل درونی پدیده است که آن را به سوی نابودی و اضمحلال سوق می دهد. تهدید هم فشارهایی است که از سوی عنصر یا عامل خارج از پدیده به آن تحمیل شده، باعث فتور و سقوطش می گردد. شناخت آسیب ها و تهدیدات هر پدیده و اقدام در جهت پیشگیری از بروز آنها، زمینه بقای آن پدیده را فراهم می آورد.

از منظر قرآن کریم، تحولات اجتماعی و دگرگونی هایی که در زندگی بشر به شکل انقلاب ها، تکامل ها، انحطاط ها، شکست ها و پیروزی ها رخ می دهد، مشمول قواعد و مقررات تکوینی به عنوان ضوابط تحول تاریخ هستند. قاعده طبیعت و تاریخ و تکوین الهی این نیست که خدای متعال نعمتی را که به یک ملت یا جمعی از انسان ها عطا فرموده، تغییر دهد، مگر اینکه آنها وضع خودشان را دگرگون سازند. بدین روی اگر ملت یا جامعه انقلابی بر اصول اساسی خویش پایدار باشد، نه آسیبی بروز خواهد کرد و نه تهدیدی می تواند او را از پای درآورد. با این نگاه، تغییر در آنچه که باعث شکل گیری، پیروزی و ادامه حرکت انقلاب شد، عامل آسیب زای انقلاب است. و از آنجا که استکبار جهانی، منافع و مطامع خود را از دست رفته می بیند و ناخرسند از چنین وضعیت است، بزرگ ترین عامل تهدید به شمار می رود.

برای پیشگیری از بروز آسیب ها و نیز بی اثر ساختن تهدیدات دشمن اقدامات زیر ضروری می نماید.

1 ـ تقویت و تعمیق فرهنگ اسلام ناب و محکم سازی پایه های اعتقادی مردم،

2 ـ تبیین، ترویج و پای بندی به فلسفه و مکتب سیاسی امام خمینی (ره)،

3 ـ تبیین علمی اصول و مبانی انقلاب و نظام اسلامی و حفظ هویت ملّی،

4 ـ حفظ وحدت و اتحاد ملّی به ویژه وحدت شیعه و سنّی.

رمز تداوم انقلاب اسلامی

بقا و تداوم انقلاب مهم تر و حتی مشکل تر از حدوث انقلاب است. تداوم هر انقلابی بسته به شرایط و قواعدی است که بقای آن را تضمین می کند. فلاسفه قاعده ای دارند که می گویند «علت مُبقیه شی ء، همان علت موجده آن است» یعنی اگر عوامل پدیدآورنده هر حادثه، همچنان پایدار باشند موجب تداوم حیات آن حادثه خواهند شد. بنابراین آنچه باعث پیدایش و پیروزی انقلاب گردید، عامل بقای آن نیز به شمار می رود. برخی از عوامل پویایی انقلاب اسلامی را می توان در امور زیر دانست.

1 ـ حفظ جهت گیری الهی انقلاب اسلامی،

2 ـ درک و فهم صحیح از اسلام و پای بندی به شعار اسلام خواهی،

3 ـ شناخت اصل مترقی ولایت فقیه و التزام به تبعیت از آن،

4 ـ حضور مردم در صحنه و مراقبت از جهت گیری صحیح انقلاب،

5 ـ ایمان و عمل صالح و استقرار و گسترش اخلاق اسلامی به ویژه در بین مسئولین،

6 ـ زنده نگه داشتن ارزش های انقلاب نظیر؛ تقوی، زهد، جهاد، شهادت، ایثار، صفا، مروت و… ،

7 ـ اخلاص، صبر، استقامت، مقاومت و ایثار در مسیر حرکت به سوی اهداف نهایی انقلاب،

8 ـ حفظ اتحاد و یکپارچگی ملت و جلوگیری از بروز تفرقه.

9 ـ تسلیم ناپذیری در برابر دشمن.

10 ـ بارور نمودن نسل جدید و پرورش آنها با هویت صحیح.

خلاصه و نتیجه

انقلاب اسلامی یک تفسیر الهی و اسلامی به معنی تحول اخلاقی، فرهنگی و اعتقادی است که جامعه با یک چرخش 180 درجه ای، ارزشهای مادی برآمده از فرهنگ الحادی و استبدادی مسلط بر جامعه را یکسره به کناری نهاده و ارزشهای متکی بر فرهنگ توحیدی را با همه لوازمش برمی گزیند و با یک انضباط والای انقلابی ضمن تخریب بنای کهنه و پوسیده گذشته به نوسازی جامعه مبادرت می ورزد.

انقلاب اسلامی ایران یک ضرورت طبیعی و تاریخی براساس سنّت های الهی بود که به عنوان مظهر و نماد حق در دوران معاصر جلوه گر شد. مؤمنان خالص و راستین با بهره گیری از سنت امداد و نصرت الهی، در عصر غربت دین و غرق دنیا در مادی گری، به یاری دین خدا برخاستند و به مثابه زلزله در جغرافیای طبیعی انسان ها، انرژی های متراکم در وجود خود را انفجار گونه آزاد ساخته و تشعشات نور حق را بر جهانیان تاباندند.

با ظهور معجزه انقلاب اسلامی علاوه بر اثبات توانایی و کارآمدی دین در اداره حیات اجتماعی بشر، یک تجربه ملموس و طرح عملی برای اداره زندگی بشر برمبنای عدالت و معنویت فراروی بشریت قرار گرفت و الگوی بعثت انبیاء، دیگر بار با پیام معنویت به تحقق پیوست. شعار خروج انسان از یوغ بردگی و بندگی طاغوت ها و رستن از ذلت و خواری و روی آوردن به عبودیت خدا و رستگاری و برآشفتن علیه همه بدی ها و کژی ها، جذابیت ویژه پیدا کرد و بشر سرگشته تمدن ماشینی، گمشده خود در تأمین نیازهای برتر و والاتر را در مکتب اسلام و جهانبینی توحیدی یافت.

آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی اموری نظیر عدالت خواهی اسلامی، تزکیه انسان، دستیابی به حیات طیبه، حاکمیت دین اسلام در زندگی، استقلال، آزادی و… است که پس از مطرح شدن، علاوه بر پذیرش از سوی جامعه ایران، مقبولیت بشری نیز پیدا کرد و امت اسلامی راه دستیابی به مجد و عظمت خویش را در بازگشت به اسلام ناب و تمسک به قوانین مترقی آن دانست.

رمز و راز پیروزی انقلاب اسلامی با کمی عِدّه و عُدّه اش بر طاغوت و نظام سلطه با همه قدرت ظاهری اش را تنها باید در ایمان خالص و آگاهانه ملت رشید ایران و نیز حضور در صحنه و صبر و استقامت و فداکاری آنان دانست که با پیروی بی چون و چرا از هدایت های روشنگرانه و پیامبرگونه رهبر الهی و دینی خویش امام خمینی(ره)، قدم در راه مبارزه نهادند و لحظه ای در جهت و مسیر دستیابی به اهداف متعالی انقلاب تردید، توقف و کوتاهی نکردند و سرانجام شاهد دل آرای استقلال و آزادی را در آغوش کشیده و شهد گوارای پیروزی را به کام خود چشیدند.

استکبار جهانی که با پیروزی انقلاب، همه منافع و مطامع مادی خود را از دست رفته یافت، از همان آغاز به فتنه گری و توطئه پرداخت تا به خیال باطل خویش بتواند آن را متوقف، منحرف و در نتیجه به شکست بکشاند، غافل از آنکه در تقابل و تعارض حق و باطل، براساس الهی، غلبه و پیروزی جریان حق بر جریان باطل حتمی و تخلف ناپذیر است. به همین دلیل هر چه بیشتر به مقابله برخاستند کمتر نتیجه گرفتند و حاصلی جز سرشکستگی، آبروریزی، نفرت جهانی و شکست ابهّت پوشالی نصیبشان نگشت و انقلاب اسلامی ایران با دستاوردهای گرانبهای داخلی و خارجی، توفنده و بی مهابا به حرکت خویش ادامه داد به گونه ای که باعث بیداری امت اسلامی شد و الگوی بی بدیل مبارزه با استکبار و سلطه برای نهضتهای رهایی بخش قرار گرفت.

انقلاب اسلامی مثل هر پدیده اجتماعی دیگر در معرض آسیب ها و تهدیدات قرار دارد و انقلابیون وظیفه دارند آنها را شناسایی نموده و اقدامات پیش گیرانه برای حفظ انقلاب را صورت دهند و پویایی و پایایی و مانایی انقلاب را براساس حفظ جهت گیری الهی و پاسداری از ارزشهای متعالی آن و نیز حضور در صحنه با روحیه تسلیم ناپذیری در پرتو اتحاد و وفاق ملّی تضمین نموده و پرچم برافراشته اش را نسل به نسل و دست به دست بگردانند تا اینکه عاقبت به صاحب اصلی اش حضرت ولی عصر(عج) بسپارند و تحقق وعده الهی را که حکومت عدل جهانی است نظاره گر باشند.

ان شاء الله

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 42
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس