مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آیت الله بهجت را می گویم

18 شهریور 1394 توسط الزهرا خلخال

مشهد که می رفتند

مشهد که می رفتند خیلی مقید بود توی نگهداری از بچه ها کمک کند تا عروسشان هم به زیارت برسد.

می گفت بچه ها را بگذارید پیش من . وسایل و خوراکی هایشان را هم بگذارید
و خودتان بروید زیارت.
از حرم که برمی گشتند می دیدند آقا بچه را بغل کرده  تا آرام باشد یا
خوابانده و همین طوری توی بغلش راه می برد که بیدار نشود و در حال ذکر و
عبادت خودش است…
آیت الله بهجت را می گویم

مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت

مقید بود تولد افراد را بهشان تبریک می گفت .
بعضأ به بچه ها هم هدیه می داد .

به عروسشان هم همین طور. روز تولدش که می شد می گفت غذای کافی درست کنید
و فقرا و همسایه ها را اطعام کنید.
آیت الله بهجت را می گویم

آن وقت ها که بچه ی کوچک داشتند

به خانمش گفته بود فقط مراقب بچه ها باش
لازم نیست به خاطر من مطبخ بروی

یک آب ساده هم که توی هاون بکوبی با هم می خوریم

آیت الله بهجت را می گویم

جویای حال گرفتاران

امان از آن روزی که برای گرفتاری یک کسی یا شفای مریضی به آقا التماس دعا می گفتند
یک ریز آقا باید حال آن شخص را می پرسید ببیند گرفتاری اش برطرف شده یا نه

تا خبر برطرف شدن گرفتاری را هم نمی شنید دست بردار نبود

باید مواظب بودند وقتی التماس دعا می گویند یک جوری بگویند که آقا بو نبرد که آن گرفتاری چه بوده

آیت الله بهجت را می گویم

یکی از مرغ ها مریض شده بود
خیلی حالش بد بود

اهل خانه چندان موافق نبودند که مرغ ها از قفس بیرون بیایند

خب کثیف کاری می شد
آقا هر روز مرغ مریض را یک ساعتی از قفس بیرون می آورد و خودش بالای سرش
می ماند و مراقب بود

می گفت خب حیوان باید قدم بزند که حال و هوایش عوض شود و “بهبود” پیدا کند
یک ماهی بود که حیوان کاملا حالش خوب شده بود…

فردای عصری که آقا رحلت کرد دیده بودند که حیوان هم مرده…

آیت الله بهجت را می گویم

مقید بود مرغ و خروس توی خانه داشته باشند

و هم مقید بود رسیدگی به مرغ و خروس ها را خودش تنهایی انجام دهد
صبح از مسجد که برمی گشت اول آب و دانه ی مرغ و خروس ها را می داد و
قفسشان را مرتب می کرد

خودش پوست خیارها و غذاهای مانده را از توی خانه جمع می کرد می آورد برای حیوان ها
بعد ظرفی را که با آن غذا آورده بود توی حوض می شست می آورد داخل خانه

یک بار هم اول شب به مرغ و خروس ها سر می زد

یک بار هم بعد از عبادت یک ساعته ی سرشب هایش
یک بار هم موقع خواب که روی قفس را با پتوی مخصوصشان می پوشاند

می گفت سرما می خورند

آیت الله بهجت را می گویم

بچه توی حیاط بازی می کرد

هی دور و بر درخت انار می پلکید

آقا هی می گفت از دور و بر آن درخت بیا این طرف بازی کن
فعلا دور و بر آن درخت نباش

بچه گوش نمی کرد

تا این که زنبور دستش را نیش زد

آیت الله بهجت را می گویم

رفته بودند آقا برایشان خطبه ی عقد بخواند

آقا خطبه را که خوانده بود به عروس و داماد گفته بود حالا یک سفارش به عروس خانم دارم یک سفارش هم به آقا داماد

منتها وقتی سفارش عروس خانم را می گویم آقا داماد باید گوشش را بگیرد و نشنود

وقتی هم سفارش آقا داماد را می گویم عروس خانم باید گوشش را بگیرد و نشنود
حالا کدامتان اول دست روی گوشش می گذارد؟…

بعد گفته بود شوخی کردم. نمی خواهد دست توی گوشتان فرو کنید.

اما هر کدامتان بدانید که نباید به سفارش آن یکی کاری داشته باشید..
منظور آقا این بود که عروس و داماد نباید یک سره توی روی هم در بیایند و
بگویند چرا به سفارش آقا عمل نکردی …

هر کس باید به فکر سفارش خودش و وظیفه ی خودش باشد…
عاقد آیت الله بهجت بود

دختر بچه پرتقال دلش خواسته بود

مادرش گفته بود توی این فصل پرتقال از کجا پیدا کنیم؟
بعد از چند دقیقه دختر بچه با یک پرتقال وارد اتاق شده بود

هیچ کس نمی دانست این پرتقال را کی دست او داده

آقا فرموده بود این بچه توی حرم دلش پرتقال خواسته بود
حالا با قاعده به او پرتقال داده اند

منظور آقا این بود که توی حرم هرچیزی که واقعا دلت بخواهد با قاعده می
آورند بهت می دهند
“با قاعده” یکی از آن تکیه کلام های شیرین آقا بود

آیت الله بهجت را می گویم

بچه ها را که حرم می برید
می گفت بچه ها را که حرم می برید

حتما خوراکی دستشان بدهید که توی حرم بخورند…

آیت الله بهجت را می گویم

بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه

اگر ناراحتی یا غم و غصه ای توی صورت کسی می دید

حتی پیش آمده بود که نمازش را نمی بست
تا یک جوری آن ناراحتی رابرطرف کند و صورت آن شخص را خوشحال ببیند

آن وقت نمازش را می بست

می گفت آدم اگر یک نفر را خوشحال کند همان موقع خدا یک ملک خلق می کند که او را از بلاها مصون نگه دارد

 

 نظر دهید »

اهمیت سبک زندگی در کلام مقام معظم رهبری

18 شهریور 1394 توسط الزهرا خلخال

دو سه نکته پیرامون ایجاد این وضعیت و الزاماتى که دنبال این فرهنگ رفتن براى ما ایجاد می کند، وجود دارد، که باید به اینها توجه کنیم. نکته‌ى اول این است که رفتار اجتماعى و سبک زندگى، تابع تفسیر ما از زندگى است: هدف زندگى چیست؟ هر هدفى که ما براى زندگى معین کنیم، براى خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعى، متناسب با خود، یک سبک زندگى به ما پیشنهاد می شود. یک نقطه‌ى اصلى وجود دارد و آن، ایمان است. یک هدفى را باید ترسیم کنیم - هدف زندگى را - به آن ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان، پیشرفت در این بخش ها امکان‌پذیر نیست؛ کارِ درست انجام نمی گیرد. حالا آن چیزى که به آن ایمان داریم، می تواند لیبرالیسم باشد، می تواند کاپیتالیسم باشد، می تواند کمونیسم باشد، می تواند فاشیسم باشد، می تواند هم توحید ناب باشد؛ بالاخره به یک چیزى باید ایمان داشت، اعتقاد داشت، به دنبال این ایمان و اعتقاد پیش رفت. مسئله‌ى ایمان، مهم است. ایمان به یک اصل، ایمان به یک لنگرگاه اصلى اعتقاد؛ یک چنین ایمانى باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان، سبک زندگى انتخاب خواهد شد.

* در اینجا یک مغالطه‌اى وجود دارد، که من براى شما جوان ها عرض بکنم: چند تا فیلسوف‌نماى غربى عنوان «ایدئولوژى‌زدائى» را مطرح کردند. مى‌بینید گاهى در بعضى از این مقالات روشنفکرى، عنوان «ایدئولوژى‌زدائى» مطرح می شود: آقا جامعه را با ایدئولوژى نمی شود اداره کرد. چند تا فیلسوف یا فیلسوف‌نماى غربى این را گفته‌اند؛ یک عده‌اى هم اینجا طوطى‌وار، بدون اینکه عمق این حرف را درک کنند، بدون اینکه ابعاد این حرف را بفهمند چیست، همان را تکرار کردند، باز هم تکرار می کنند. هیچ ملتى که داعیه‌ى تمدن‌سازى دارد، بدون ایدئولوژى نمی تواند حرکت کند و تا امروز حرکت نکرده است. هیچ ملتى بدون دارا بودن یک فکر و یک ایدئولوژى و یک مکتب نمی تواند تمدن‌سازى کند. همین هائى که امروز شما ملاحظه می کنید در دنیا تمدن مادى را به وجود آورده‌اند، اینها با ایدئولوژى وارد شدند؛ صریح هم گفتند؛ گفتند ما کمونیستیم، گفتند ما کاپیتالیستیم، گفتند ما به اقتصاد سرمایه‌دارى اعتقاد داریم؛ مطرح کردند، به آن اعتقاد ورزیدند، دنبالش کار کردند؛ البته زحماتى هم متحمل شدند، هزینه‌اى هم بر دوش آنها گذاشته شد. بدون داشتن یک مکتب، بدون داشتن یک فکر و یک ایمان، و بدون تلاش براى آن و پرداختن هزینه‌هاى آن، تمدن‌سازى امکان ندارد.

* البته بعضى از کشورها مقلدند؛ از غرب، از سازندگان تمدن مادى یک چیزى را گرفته‌اند، زندگى خودشان را بر اساس آن شکل داده‌اند. بله، اینها ممکن است به یک پیشرفت هائى هم برسند، به یک پیشرفت هاى صورى و سطحى هم می رسند، اما مقلدند؛ اینها تمدن‌ساز نیستند، اینها بى‌ریشه و آسیب‌پذیرند؛ اگر چنانچه یک طوفانى به وجود بیاید، اینها از بین خواهند رفت؛ چون ریشه‌دار نیستند. علاوه بر اینکه کار آنها تقلید است و تقلید پدرشان را در مى‌آورد، برخى از منافع تمدن مادى غرب گیرشان مى‌آید و بسیارى‌اش گیرشان نمى‌آید، اما همه‌ى زیان هاى آنها گیرشان مى‌آید. من نمی خواهم از کشورها اسم بیاورم. بعضى از کشورها هستند که رشد اقتصادى آنها به عنوان یک الگو، در گفتار و نوشتار برخى از روشنفکران ما مطرح می شود. بله، ممکن است آنها به یک صنعتى هم دست پیدا کرده باشند، پیشرفتى هم در زمینه‌ى مادى یا در زمینه‌ى علم و صنعت کرده باشند، اما اولاً مقلدند؛ ذلت تقلید و فرودستى تقلید، روى پیشانى آنها حک شده؛ علاوه‌ى بر این، همه‌ى آسیب هاى تمدن کنونى مادى غرب را آنها دارند، ولى اکثر منافعش را ندارند. امروز این تمدن مادى غرب دارد نشان می دهد مشکلاتى را که براى بشریت و براى پیروان خودش به وجود آورده. پس بدون مکتب و بدون ایدئولوژى نمی توان یک تمدن را به وجود آورد؛ احتیاج به ایمان است. این تمدن داراى علم خواهد بود، داراى صنعت هم خواهد بود، داراى پیشرفت هم خواهد بود؛ و این مکتب، هدایت کننده و اداره کننده‌ى همه‌ى اینها خواهد شد. آن که مکتب توحید را مبناى کار خودش قرار می دهد، آن جامعه‌اى که به دنبال توحید حرکت می کند، همه‌ى این خیراتى را که متوقف بر تمدن‌سازى است، به دست خواهد آورد؛ یک تمدن بزرگ و عمیق و ریشه‌دار خواهد ساخت و فکر و فرهنگِ خودش را در دنیا گسترش خواهد داد. بنابراین، این مطلب اول، که احتیاج به ایمان است. کشاندن جامعه به بى‌ایمانى، یکى از همان توطئه‌هائى است که دشمنان تمدن‌سازى اسلامى دنبال آن بوده‌اند و الان هم با شدت این را دارند دنبال می کنند.

* امروز در محیط هاى روشنفکرى، کسانى هستند با شکل هاى گوناگون، با قد و قواره‌هاى گوناگون، اینها ما را از شعارهاى مکتبى برحذر می دارند؛ دوران اوج شعارهاى مکتبى را که دهه‌ى 60 است، زیر سؤال می برند؛ امروز هم از تکرار شعارهاى مکتبى و شعارهاى انقلابى و اسلامى، خودشان واهمه دارند و می خواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ می گویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد. نگاه خوشبینانه این است که بگوئیم اینها تاریخ نخوانده‌اند - البته نگاه‌هاى بدبینانه هم وجود دارد - اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدن هائى که وجود دارد و همین تمدن مادى غرب که امروز می خواهد دنیا را فتح و تصرف کند این حرف را نمی زدند. باید بگوئیم اینها بى‌اطلاعند، تاریخ نخوانده‌اند. جامعه‌ى بدون آرمان، بدون مکتب، بدون ایمان، ممکن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتى هم که به ثروت و قدرت برسد، تازه می شود یک حیوان سیر و قدرتمند - و ارزش انسان گرسنه از حیوان سیر بیشتر است - اسلام این را نمی خواهد. اسلام طرفدار انسانى است که هم برخوردار باشد، هم قدرتمند باشد، و هم شاکر و بنده‌ى خدا باشد؛ جبهه‌ى عبودیت بر خاک بساید. انسان بودن، قدرتمند بودن و بنده‌ى خدا و عبد خدا بودن؛ این آن چیزى است که اسلام می خواهد؛ می خواهد انسان بسازد، الگوى انسان‌سازى است.

* ما از علم ترویج می کنیم، از صنعت ترویج می کنیم، از اختراع و نوآورى ترویج می کنیم، هر مبتکرى و هر ابتکارى را با احترامِ تمام بر روى چشم می نشانیم - این به جاى خود محفوظ - اما همان طور که گفتیم، اصل قضیه جاى دیگر است؛ اصل قضیه، درست کردن سبک زندگى است، رفتار اجتماعى است، اخلاق عمومى است، فرهنگ زندگى است. باید در این بخش، ما پیش برویم؛ باید تلاش کنیم. تمدن نوین اسلامى که ما مدعى‌اش هستیم و دنبالش هستیم و انقلاب اسلامى می خواهد آن را به وجود بیاورد، بدون این بخش تحقق پیدا نخواهد کرد. اگر آن تمدن به وجود آمد، آن وقت ملت ایران در اوج عزت است؛ ثروت هم دنبالش هست، رفاه هم دنبالش هست، امنیت هم دنبالش هست، عزت بین‌المللى هم دنبالش هست؛ همه چیز با او خواهد بود، همراه با معنویت.

* یکى از نکاتى که باید در مواجهه‌ى با دنیاى غرب کاملاً به آن توجه داشت، عامل و ابزار هنرى است که در اختیار غربى‌هاست. اینها از هنر حداکثر استفاده را کرده‌اند براى ترویج این فرهنگ غلط و منحط و هویت‌سوز؛ به خصوص از هنرهاى نمایشى، بخصوص از سینما حداکثر استفاده را کرده‌اند. اینها به صورت پروژه‌اى یک ملت را تحت مطالعه قرار می دهند، نقاط ضعفش را پیدا می کنند، از روان‌شناس و جامعه‌شناس و مورخ و هنرمند و اینها استفاده می کنند، راههاى تسلط بر این ملت را پیدا می کنند؛ بعد به فیلم ساز، به فلان بنگاه هنرى در هالیوود سفارش می کنند که بسازد و می سازد. بسیارى از فیلم هائى که براى ماها و براى کشورهائى نظیر ما می سازند، از این قبیل است. من از فیلم هاى داخل خود آمریکا خبرى ندارم؛ اما آنچه که براى ملت هاى دیگر می سازند، جنبه‌ى تهاجم دارد. چند سال پیش از این در خبرها بود که در بعضى از کشورهاى بزرگ اروپائى تصمیم گرفته شد که با فیلم هاى آمریکائى مقابله شود. آنها مسلمان نیستند، اما آنها هم احساس خطر می کردند؛ آنها هم احساس تهاجم می کردند. نسبت به کشورهاى اسلامى البته بیشتر، و در مورد کشور انقلابى ما هم به طور ویژه؛ نگاه می کنند، خصوصیات را می سنجند، وضعیت را می سنجند، فیلم را بر اساس آن می سازند، خبر را بر اساس آن تنظیم می کنند، رسانه را بر اساس آن شکل می دهند و می فرستند فضا. باید به اینها توجه داشت. سلیقه‌سازى می کنند، فرهنگ‌سازى می کنند؛ بعد از آنکه سلیقه‌ها را عوض کردند، ذائقه‌ها را عوض کردند، آن وقت اگر احتیاج به زر و زور بود، دلارها را وارد می کنند، نیروهاى نظامى و ژنرال ها را وارد می کنند. این، شیوه‌ى حرکت غربى‌هاست؛ باید مراقب بود. باید همه احساس کنند که مسئولیت ایجاد تمدن اسلامىِ نوین بر دوش آنهاست؛ و یکى از حدود و ثغور این کار، مواجهه‌ى با تمدن غرب است، به صورتى که تقلید از آن انجام نگیرد.

* بحث امروز ما آغاز یک بحث است؛ انتظار داریم اهل فکر و اهل نظر در مراکزى که می توانند و اهلیت و صلاحیت این کار را دارند، در این زمینه‌ها کار کنند، فکر کنند، مطالعه کنند؛ بتوانیم پیش برویم. مراقب باشیم دچار سطحى‌گرى و ظاهرگرائى نشویم، دچار تحجر نشویم - این یک طرف قضیه است - دچار سکولاریزمِ پنهان هم نشویم. گاهى اوقات در ظاهر، تبلیغات، تبلیغات دینى است؛ حرف، حرف دینى است؛ شعار، شعار دینى است؛ اما در باطن، سکولاریسم است؛ جدائى دین از زندگى است؛ آنچه که بر زبان جارى میشود، در برنامه‌ریزى‌ها و در عمل دخالتى ندارد. ادعا میکنیم، حرف میزنیم، شعار میدهیم؛ اما وقتى پاى عمل به میان مى‌آید، از آنچه که شعار دادیم، خبرى نیست.

* انقلاب اسلامى تواناست. آن قدرتى و ظرفیتى و انرژى متراکمى که در انقلاب اسلامى وجود دارد، این توانائى را دارد که همه‌ى این موانعى را که من گفتم و بسیارى‌اش را هم نگفتم، از سر راه بردارد و آن تمدن ممتازِ برجسته‌ى متعالىِ باشکوه اسلامى را جلوى چشم همه‌ى دنیا برقرار کند؛ و این در زمان شما خواهد بود، ان‌شاءاللّه به دست شما خواهد بود، با همت شما خواهد بود. هرچه می توانید، خودتان را از لحاظ علم و عمل و تزکیه و تقویت روح و تقویت جسم - همان طورى که بارها عرض شده - آماده کنید و ان‌شاءاللّه این بار سنگین را به دوش بگیرید.

* در محیط هاى جوان مراقب این عرفانهاى کاذب هم باشید اینها هم به خصوص در دانشگاه ها رخنه می کنند. یکى از برنامه‌ها این است که عرفان هاى کاذب را در داخل دانشگاه ها رخنه دهند این هم یکى از آن چیزهاى فلج‌کننده است. اگر کسى اسیر و دچار این بافته‌هاى بى‌اصل و اساسِ عرفان هاى کاذب شود که غالباً هم از مناطق خارج از کشور نفوذ پیدا کرده و وارد شده است واقعاً او را فلج می کند. معیارى که ما براى تحرک به سمت علوّ معنوى و روحى و تقرب به خدا داریم تقواست پرهیزگارى است پاکدامنى است. جوانان ما چه دختران ما چه پسران ما اگر پاکدامن باشند اگر تقوا پیشه کنند اگر براى دورى از گناه تلاش کنند اگر نماز را با توجه و با اهتمام به‌جا بیاورند و انسشان را با قرآن قطع نکنند اسیر این عرفان هاى کاذب نمی شوند. من به جوان ها غالباً در مورد قرآن سفارش می کنم. سعى کنید رابطه‌تان را با قرآن قطع نکنید. هر روز ولو نصف صفحه قرآن بخوانید اینها همه‌اش مُقرِّب انسان است، صفاى روح و گشایش و فتوح معنوى را همین ها براى انسان به وجود مى‌آورد. آن آرامش، آن صبر و سکینه‌ى مورد نیاز انسان که «فأنزل اللَّه سکینته على رسوله و على المؤمنین و الزمهم کلمة التّقوى» این نعمتى است که خداى متعال آن را به رخ مؤمنین می کشد که ما سکینه و صبر و آرامش و طمأنینه را از سوى خودمان به پیغمبر دادیم به مؤمنین دادیم با همین چیزى که عرض کردیم حاصل می شود در درجه‌ى اول با تلاش براى دور شدن از گناهان است. اینکه می گوئیم دورى از گناهان معنایش این نیست که اول باید به کلى همه‌ى گناهان را ترک کنید تا بتوانید وارد مرحله‌ى دوم شوید نه اینها با هم توأم است. باید همت این باشد باید تلاش این باشد که گناه از ما سر نزند. تقوا هم به همین معناست. التزام به توجه در نماز و در تلاوت قرآن و اینها چیزهائى است که معنویات و صفاى روح را براى ما به ارمغان مى‌آورد آن آرامش و طمأنینه و سکینه‌ى لازم را به ما می دهد نیازى نیست به رفتن درِ خانه‌ى عرفان هاى کاذب دروغى مادى توهّمى و تخیلى که هیچ واقعیتى پشت سرش نیست. هم دانشجوها را هم جوانان دبیرستان را توجه بدهید به همین جنبه‌هاى دیانت و تدین. تدین را یک عنصر اساسى براى مخاطبِ خودتان قرار بدهید و بدانید ان‌شاءاللَّه خداى متعال هم کمک خواهد کرد.

* امام (رضوان الله علیه) در یک بیانى خطاب به زن ها می فرمودند: اینکه شما قبول کردید روز ولادت فاطمه‌ى زهرا (سلام الله علیها) روز زن باشد، این براى شما مسئولیت و تکلیف به وجود مى‌آورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمه‌ى زهرا (سلام الله علیها) است؛ معناى این چیست؟ این یک حرکت نمادین است؛ این کار، سمبلیک است. معنایش این است که زن باید در این صراط حرکت کند؛ عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار براى زنان در این راه است؛ راهى که در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ایستادگى در میدان هاى گوناگونِ محتاج ایستادگى هست، تربیت فرزند هست، زندگى خانوادگى هست؛ همه‌ى زینت ها و فضیلت هاى معنوى در آن هست؛ زنان باید در این جهت حرکت کنند.

* خوشبختانه زنان جامعه‌ى ما حقاً و انصافاً نه فقط در انقلاب ما، بلکه از گذشته هم همین جور بوده است؛ زنان متدین ما در میدان  هاى گوناگون و در همه‌ى قضایا جزو پیشروان بودند. قبل از شروع مبارزات تند مشروطیت، زنها در میدان بودند. در یک برهه‌اى، مبارزات مشروطیت آرام بود؛ بعد شدت پیدا کرد، که همه وارد شدند. آن وقتى که هنوز همه وارد نشده بودند و در واقع فقط یک عده‌اى از علما و خواص دنبال این قضایا بودند، زنها بلند شدند، یک اجتماعى تشکیل دادند، آمدند اینجا سر راه حاکم و زمامدار وقت را گرفتند، او از دست اینها فرار کرد، رفت در کاخش مخفى شد! رفتند آن طرف، فراش‌باشى‌هاى دستگاه حکومت، اینها را کتک زدند. آن زمان با چادر و چاقچور وارد میدان شده بودند. اکثر قریب به همه‌ى شماها چاقچور را ندیده‌اید. چادر و چاقچور و روبند، نوع بسته‌ى حجاب اسلامى - ایرانى بود. با آن حالت، اینها وارد این میدان شدند. حالا یک عده‌اى خیال می کنند زن تا وقتى که بى‌حجاب نباشد، بى‌اخلاق نباشد، نمی تواند در میدان هاى گوناگونِ اجتماعى و سیاسى وارد شود. در همین انقلاب خود ما، در بعضى از نقاط کشور، زنها زودتر از مردها اجتماع راه انداختند، در خیابان ها حرکت راه انداختند و مقابله کردند؛ که ما اطلاع قطعى داریم. در دوران انقلاب همین جور، در مبارزات گوناگون بعد از پیروزى انقلاب همین جور، در جنگ تحمیلى همین جور.

بارها من این را گفته‌ام؛ در زیارت خانواده‌هاى شهدا، اغلب اوقات مادران شهید را شجاع‌تر و مقاوم‌تر از پدران شهید یافتم. مگر محبت مادر را می شود با محبت پدر مقایسه کرد؟ روح لطیف زنانه، آن هم نسبت به جگرگوشه، این را پرورش بدهد، بزرگ کند مثل دسته‌ى گل، بعد راضى بشود که او برود میدان جنگ و به شهادت برسد؛ بعد براى اینکه جمهورى اسلامى دشمن‌شاد نشود، بر جنازه‌ى او گریه هم نکند! که بنده مکرر به این خانواده‌هاى شهدا گفتم گریه کنید؛ چرا گریه نمی کنید؟ گریه ایرادى ندارد. گریه نمی کردند، می گفتند می ترسیم جمهورى اسلامى دشمن‌شاد شود. «زن مگو، مردآفرین روزگار».(6) زنهاى ما اینهایند؛ امتحان خوبى دادند.

* البته انسان در معرض آسیب است؛ مردها در معرض آسیبند، زنها در معرض آسیبند، جوان ها در معرض آسیبند، پیرها در معرض آسیبند؛ عالِم، جاهل، همه در معرض آسیبند؛ «و المخلصون فى خطر عظیم». کو حالا مخلص؟ همه‌ى ما زیر این استاندارد قرار داریم. اگر به حد استاندارد هم برسیم، مخلص هم بشویم، تازه «فى خطر عظیم»! خب، باید مراقب باشیم. دشمنان دنیاى ما، دشمنان آخرت ما، دشمنان عزت ما، دشمنان نظام جمهورى اسلامى، از نقاط ضعف ما استفاده می کنند؛ از حس شهوت ما، از حس غضب ما، از قدرت‌طلبى ما، از علاقه‌ى ما به جلوه‌فروشى و خودنمائى؛ باید مراقب باشیم. بانوان عزیز هم باید مراقب باشند، دخترهاى جوان هم باید مراقب باشند.

* این زندگى می گذرد؛ لذات و سختى‌هایش همه به طرفةالعینى می گذرد. شما در دوره‌ى جوانى، این حرف را درست نمی فهمید. انسان در دوران جوانى خیال می کند دنیا ثابت است، ساکن است، همیشه همین جور است؛ به سن ما که رسیدید، یک نگاه می کنید، مى‌بینید دنیا عجب سریع می گذرد؛ چشم به هم می زنید، گذشته. خب، آن طرف: «و انّ الدّار الأخرة لهى الحیوان»؛ زندگى و حیات، آنجاست. «ذلک الّذى یبشّر الله عباده» بشارت هاى الهى آنجاست. هم براى آنجا، هم براى حفظ عزت کشور و پیشرفت کشور، وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقیدات و پایبندى را خانم ها باید مراقبت کنند؛ این وظیفه است. خودنمائى و جلوه‌فروشى، یک لحظه است و آثار سوء آن براى کشور، براى جامعه، براى اخلاق، حتّى براى سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالى که ملاحظه‌ى عفاف، ملاحظه‌ى حدود شرعى در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختى‌اى داشته باشد، سختىِ کوتاهى است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگارى است. خود خانم ها خیلى باید مراقبت کنند مسئله‌ى حجاب را، مسئله‌ى عفاف را؛ وظیفه‌ى آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست.

حجاب مایه‌ى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانه‌ى مادی گرایان، مایه‌ى اسارت زن نیست. زن با برداشتن حجاب هاى خود، با عریان کردن آن چیزى که خداى متعال و طبیعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را کوچک می کند، خودش را سبک می کند، خودش را کم‌ارزش می کند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگین شدن کفه‌ى آبرو و احترام اوست؛ این را باید خیلى قدر دانست و از اسلام باید به خاطر مسئله‌ى حجاب تشکر کرد؛ این جزو نعمت هاى الهى است.

 نظر دهید »

شروع تحصیلی 94-95 حوزه علمیه الزهراء(س) شهرستان خلخال

18 شهریور 1394 توسط الزهرا خلخال

سال تحصیلی 94-95 مدرسه الزهراء(س) خلخال  با حضور آیت الله سید حسن  عاملی،  موسس حوزه الزهراء(س) خلخال و نماینده ولی فقیه در استان اردبیل شروع شد.  آیت الله عاملی  با حضوردر مصلی ایت الله خامنه‌ای خلخال آغاز سال تحصیلی جدید 95-94 در حوزه علمیه خواهران  الزهرا (س) خلخال تبریک و وجود حوزه علمیه خواهران در خلخال جز افتخارات بانوان شهرستان خلخال عنوان نمود.عاملی در جمع طلاب خواهر حوزه علمیه الزهراء(س)خلخال نیز با اشاره به عنایت فرماندار خلخال در تهیه زمین برای حوزه علمیه خواهران خلخال از زحمات وی تقدیر کرد.

حوزه الزهراء(س) دارای 83 طلبه در دو نوبت روزانه و پاره وقت فعالیت می کند

 نظر دهید »

55سخن ناب و قصار از مقام معظم رهبری

18 شهریور 1394 توسط الزهرا خلخال

 

 

* گناه نکردن، به اراده احتیاج دارد. اجتناب از گناه، چیزیست که مثل کوه در چشم انسان جلوه میکند؛ اما با تصمیم، مثل یک زمین هموار میشود.ماه رمضان، بهترین فرصت است تا همه این را تمرین کنند.

* شهید جانش را فروخته و در مقابل آن، بهشت و رضای الهی را گرفته است که بالاترین دستاوردهاست. به شهادت در راه خدا، از این منظر نگاه کنیم. شهادت، مرگ انسانهای زیرک و هوشیار است که نمی گذارند این جان، مفت از دستشان برود و در مقابل، چیزی عایدشان نشود.

* شهدا، علاوه بر مقامات رفیع معنوی، که زبانها و قلمها از توصیف آن و چشم و دلها از مشاهده آن ناتوانند، مشعلدار پیروزی و استقلال ملتند و حق بزرگ آنان بر گردن ملت، بسی عظیم است.

* پرچم عروج انسان به بام معنویت که امروز در گوشه و کنار دنیا برافراشته می شود، در حقیقت پرچم امام ما و شهیدان اوست. آنها زنده اند و روز به روز زنده تر خواهند شد.

* هر چه داریم، به برکت جانفشانیها و فداکاری هاست، به برکت روحیه شهادت طلبانه است.

* در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که هنر را تمام عیار و با قالبی مناسب به میدان آورد تا اثرگذار شود.

* جنگ نرم، صحنه رویارویی دروغ های بزرگ باواقعیت های تردیدناپذیراست.

* راه نظام جمهوری اسلامی بن‌بست ندارد.

* دراین جنگ نرم،کافی است هواداران جبهه حق بیدارباشندو بیکار ننشینند چراکه زبان حق همیشه مؤثرتراز زبان باطل است.

* فرهنگ یک سیستم است و دارای انواع و اجزائی است و مهندسی فرهنگ به عنوان یک مهندسی سیستم باید انجام پذیرد.

* فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است.

* درسى که اربعین به ما مى‏دهد، زنده نگهداشتن یاد حقیقت و خاطره‏ى شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن است.

* جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم.

* نماز تسلّابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و به ستوه آمده، و مایه‏ى صفاى باطن و روشنى روان است.

* نماز جمعه یکى از پایه‏هاى اساسى حفظ نظام اجتماعى و مهمترین عامل حفظ روحیه و ایمان مردم است.

* همگان نماز را که داروى شفابخش روح و مایه‏ى صفا و آرامش و نورانیت است، بر همه‏ى کارهاى دیگر مقدم دارند و در هیچ شرایطى خود را از آن محروم نسازند و هرگز به بهانه‏ى مشغله و گرفتارى، این حضور رهایى‏بخش در محضر آفریدگار رحیم و کریم و عزیز را از دست ندهند.

* سعی کنید از عوام نباشید!

* یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند.

* در جنگ روانى و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهاى معنوى مى‌‌آید که آنها را منهدم کند.

* انسان همیشه به نماز محتاج است و در عرصه‏هاى خطر، محتاجتر.

* مؤثرترین سلاح بین‌‌المللى علیه دشمنان و مخالفین، سلاح تبلیغات است.

* من برنامه های استکبار جهانی علیه ملت ایران را در سه جمله خلاصه می کنم اول: جنگ روانی، دوم جنگ اقتصادی و سوم: مقابله با پیشرفت و اقتدار علمی.

* احترام عاشوراى حسینى و محرم براى مردم ما یک فریضه و امر بزرگ و مهم به‏شمار مى‏رود.

* کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه مسأله تهاجم فرهنگی خواهند شد.

* تهذیب و تحصیل هم دو بالی است که یکی به‌تنهایی خطرناک است.

* کار فرهنگی در ایران اسلامی مسأله ای است که نمی توان لحظه ای از آن غفلت کرد.

* مدیران دستگاههاى ادارى و دولتى، خود متصدى اقامه‏ى نماز در آن دستگاهها شوند.

* مقابله آمریکا با جمهوری اسلامی ایران عملاً در استمرار جنگ روانی با نظام و ملت ایران، معنا پیدا می کند.

* دشمنان جمهوری اسلامی ایران باورهای سیاسی و دینی و نیز عادات حسنه ملت ما را با تکیه بر ابزارهای فرهنگی هدف گیری کرده اند.

* اکنون فرهنگ اسلام ناب که انقلاب اسلامی براساس آن بنیان نهاده شده است، دقیقاً هدف تهاجم دشمنان اسلام قراردارد.

* کسانى که از خاندان وحى و نبوت اسیر شدند، عزیزترین و شریفترین انسانهاى تاریخ اسلام بودند.

* برای مقابله اصولی و برنامه ریزی شده با این تهاجم دشمن، لازم است مدیریت متمرکز و هدایت کننده ای در امور فرهنگی به وجود آید

* شیعه باید مدرن ترین شیوه های تبلیغ را برای رساندن پیام حق خود به دیگران مورد استفاده قرار دهد.

* هدف از عملیات روانی دشمن، تضعیف روحیه ملت ایران و نشانه ای از استیصال دولتمردان آمریکایی است،

* قمه‏زدن هم از آن کارهاى خلاف است. … کار غلطى است که عده‏یى قمه‏ها را بگیرند و به سرهاى خودشان بزنند. … کجاى این، عزادارى است؟! این جعلى است. اینها چیزهایى است که از دین نیست. بلاشک خدا راضى نیست. … این قطعاً خلاف است. امام حسین به این معنا راضى نیست.

* شکی نیست که امروز امواج تبلیغاتی پیچیده و درهم تنیده ی عالم، علیه اسلام متمرکز شده است.

* گستره تهاجم فرهنگیِ جبهه استکبار، همه کشورهای دنیا است اما در این تهاجم مهمترین هدف، نظام جمهوری اسلامی است

* نماز برترین چیزى است که مى‏تواند همه‏ى افراد جامعه‏ى مسلمان را به تهذیب اخلاقى و تعالى روحى و معنوى برساند.

* در تهاجم فرهنگی، هدف، ریشه کن کردن فرهنگ ملّی و ازبین بردن آن است.

* تهاجم فرهنگی انجام می گیرد تا فرهنگ خودی را ریشه کن کند.

* فرهنگ مایه اصلی هویت ملت هاست.

* فرهنگ یک ملت است که می تواند آن ملت را پیشرفته، عزیز، توانا، عالم، فناور، نوآور و دارای آبروی جهانی کند.

* در تهاجم معنوی ، تهاجم فرهنگی ، تهاجم نرم، شما دشمن را در مقابل چشمتان نمی بینید هوشیاری لازم است.

* شهادت دُرّ گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.

* شهادت بالاترین پاداش و مزد جهاد فی سبیل الله است.

* فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطانها و طاغوتهای عالم، ابهت پیدا کند.

* اساسا جهاد واقعی و شهادت در راه خدا، جز با مقدمه ای از اخلاصها و توجه ها و جز با حرکت به سمت “انقطاع الی الله” حاصل نمی شود.

* اگر مجاهدت فداکارانه جوانان این مرز و بوم که به این شهادتها منتهی شده است نمی بود، همه روزهای این ملت، در زیر چتر سیاه ظلم و تجاوز و دخالت دشمنان اسلام و ایران، به شبهای تار بدل می گشت.

* فداکاری شهیدان و گذشت خانواده ها و حضور رزمندگان ما بود که ابرهای تیره و تار آن روزگار دشوار را از افق زندگی این ملت زدود.

* این جنگ نرم ، شما جوانهای دانشجو ، افسران جوان این جبهه اید…

* شرط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه ی جنگ نرم ، یکی اش نگاه خوشبینانه وامیدوارانه است.

* خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.

* در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید…. چون چه ببرید ، چه ببازید ، به نفع اوست.

* امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن است.

* عدالت با من بمیرم تو بمیری درست نمی شود.

 نظر دهید »

در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی

18 شهریور 1394 توسط الزهرا خلخال

در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی

خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد.

با تار و تور و تیرِ خود ، آدم ها را جذب می کند.

تار خدا قرآن است . نغمه های قرآن آسمانی است . خیلی ها از این طریق قرآن جذب می شوند.

خیلی ها را با تور جذب خودش می کند ، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر .

تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش می کند.

اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری می کردند.

شد دلم آسوده چون تیرم زدی

ای سرت گردم چرا دیرم زدی؟

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • ...
  • 37
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس