مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آثار و بركات زيارت عاشورا

19 بهمن 1394 توسط الزهرا خلخال

 آثار و بركات زيارت عاشورا

تعليم زيارت عاشورا
علقمه بن محمد حضر مى گويد: به امام باقر عليه السلام گفتم : به من دعايى تعليم بده كه با آن دعا در اين روز (عاشور) هنگامى كه زيارت مى كنم او را (امام حسين عليه السلام ) بخوانم . و دعايى تعليم بده كه با آن دعا، هنگامى كه او را از نزديك يا هنگامى كه از خانه ام و از راه دور (و به قصد زيارت بدان سو) اشاره مى كنم ، بخوانم . حضرت فرمود: اى علقمه پس از آن كه به آن حضرت با سلام اشاره كردى ، دو ركعت نماز بخوان و پس از آن اين قول (متن زيارت ) را مى خوانى . پس هنگامى كه اين زيارت را خواندى در حقيقت او را به چيزى خواندى كه هركس از ملايكه كه بخواهند او را زيارت كند به آن مى خواند. و خداوند براى تو هزار هزار سيئه محو مى كند، تو را هزار هزار درجه بالا مى برد. جزو كسانى مى باشى كه در ركاب حضرت به شهادت رسيدند، حتى در درجات آنها هم شريك مى شوى و براى تو ثواب هر پيامبر و رسولى و هر كس كه حسين عليه السلام را از زمان شهادتش تا به حال زيارت كرده ، را مى نويسند. مى گويى : ((السلام عليك يا ابا عبدالله …. پس از نقل زيارت مى فرمايد: يا علقمة ان استطعت اءن تزوره فى كل يوم بهذه الزيارة من دهرك فافعل . فلك ثواب جميع ذلك ان شاء الله : اى علقمه ! اگر توانستى هر روز از عمرت آن حضرت را با اين زيارت ، زيارت كنى ، اين كار را انجام بده ، پس براى تو ثواب تمام اين زيارت است )).
سفارش امام صادق عليه السلام
امام صادق عليه السلام به صفوان مى فرمايند:
زيارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت كن ، به درستى كه من چند چيز را براى خواننده آن تضمين مى كنم .
1- زيارتش قبول شود.
2- سعى و كوشش او مشكور باشد.
3- حاجات او هر چه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نااميد از درگاه خدا برنگردد….
بعد فرمود: اى صفوان ! هرگاه حاجتى براى تو به سوى خداوند متعال روى داد. پس به وسيله اين زيارت به سوى آن حضرت توجه كن از هر جا و مكانى كه هستى و اين دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار خود بخواه كه برآورده مى شود و خداوند وعده خود را خلاف نخواهد كرد.
آرى ، هر كس حاجت بزرگى داشته باشد حوايج و خواسته هايش با چهل روز خواندن زيارت عاشورا برآورده مى شود. تجربه گواه هر عارف و عامى است كه ما در اين جا نمونه هايى از حكايات را خواهيم آورد.
سيره شيخ مرتضى انصارى (رحمة الله عليه (
در شرح احوال مرحوم شيخ مرتضى ، نواده شيخ انصارى آورده اند كه ؛
((از جمله عاداتش خواندن زيارت عاشورا بوده كه در هر روز، دو بار صبح و عصر آن را مى خواند و بر آن بسيار مواظبت مى نمود. بعد از وفاتش كسى او را در خواب ديد و از احوالش پرسش كرد؛ در جواب سه مرتبه فرمود: ((عاشورا، عاشورا، عاشورا،))
سيره ميرزاى قمى
اين مرد بزرگ ، هرگز نماز شب و زيارت عاشورا و نماز جماعت را ترك نكرد، و هرگاه به مسجد نمى رفت ، در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت مى خواند. بسيار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات مى ورزيد. و در اصلاح امور مسلمان ها، اهتمامى عجيب داشت . حاكم دهكده خوانسار دستور داد مخصوص وى ، يك مسجد جامع ساختند كه هميشه نماز جمعه و جماعتش در آن مسجد برپا مى شد.
سيره شهيد قدوسى
شهيد آيت الله قدوسى (رحمة الله عليه ) به خاندان عصمت و طهارت عشق مى ورزيد، به زيارت جامعه و عاشورا، و توسل به خاندان پيغمبر و شركت در جلسات روضه و سوگوارى حضرت سيد الشهداء مقيد بود.
مرحوم قدوسى مى فرمود: علامه طباطبايى ، به اين معنا تاكيد دارد و در ايام محرم و صفر، زيارت عاشورايش ترك نمى شود و به زيارت جامعه اهتمام دارد.
دريافت علوم خاص
يكى از دوستان مرحوم قدوسى مى نويسد:
… ظاهرا ايشان نسبت به ((زيارت عاشور)) مواظبت داشت . چون ، موقعى كه دادستان كل بود، من در خواب ديدم كه بر اثر خواندن زيارت عاشورا، به ايشان علوم خاصى داده شده ، وقتى به ايشان عرض كردم ، متاءثر شد و گفت : مدتى است توفيق پيدا نكرده ام . و اين بر اثر كثرت كارشان در دادستانى بود، و آن كارها را ولى مى دانست ؛ از اين رو بود كه فرمود:
مدتى است كه به خواندن زيارت عاشورا، موفق نشده ام .
سيره ميرزاى محلاتى
مرحوم ميرزاى محلاتى سى سال آخر عمرش ، زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روز كه به سبب بيمارى يا امرى ديگر نمى توانست بخواند، نايب مى گرفت .
رفع بيمارى و بلا
شهيد دستغيب مى نويسد: از مرحوم آيه الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى نقل شده است : اوقاتى كه در سامراء مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، اهالى سامراء به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده اى مى مردند.
روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى ، عده اى از اهل علم جمع بودند، ناگاه مرحوم آقاى ميرزا محمد تقى شيرازى تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟
همه اهل مجلس پاسخ دادند بلى . فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامراء از امروز تا ده روز، همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند، و ثواب آن را به روح نرجس خاتون ، والده ماجده حضرت حجة ابن الحسن عليه السلام هديه نمايند تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شدند.
از فرداى آن روز تلف شدن شيعه موقوف شد و همه روزه ، تنها عده اى از سنى ها مى مردند به طورى كه بر همه آشكار گرديد. برخى از سنى ها از آشنايان شيعه خود پرسيدند؛ سبب اين كه ديگر از شما كسى تلف نمى شود چيست ؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم بر طرف گرديد.
در منزل ميرزاى شيرازى در كربلا ايام عاشورا، روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سيد الشهدا و حضرت اباالفضل مى رفتند و عزادارى مى نمودند. عادت ميرزا اين بود كه هر روز در غرفه خود، زيارت عاشورا مى خواند، سپس پايين مى آمد و در مجلس عزا شركت مى كرد. يكى از بزرگان مى گويد: روزى خودم حاضر بودم كه پيش از وقت پايين آمدن ، ناگاه ميرزا با حالت غير عادى و پريشان و نالان از پله هاى غرفه به زير آمد و داخل مجلس شد و فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش ‍ حضرت سيد الشهدا بگوييد و عزادارى كنيد. تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى بيهوش شدند. سپس با همان حالت به اتفاق ميرزا به صحن و حرم مقدس مشرف شديم ، گويا ميرزا به اين تذكر مامور شده بود.
مداومت به خواندن زيارت عاشورا
يكى از بزرگان مى فرمود: مرحوم آيه الله حاج آقا حسين خادمى و حاج شيخ عباس قمى و حاج شيخ عبدالجواد مداحيان روضه خوان امام حسين را در خواب ديدم كه در غرفه هاى بهشتى دور يكديگر جمع بودند. از آية الله خادمى احوالپرسى كردم و گفتم :
با هم بودن شما يك آية الله و آقاى حاج شيخ عباس قمى يك محدث و حاج شيخ عبدالجواد روضه خوان امام حسين عليه السلام چه مناسبتى دارد كه با يكديگر يك جا قرار گرفته ايد؟
جواب دادند: ما همگى مداومت به زيارت عاشورا داشتيم و در مقدار خواندن زيارت عاشورا مثل هم بوديم .
توسعه رزق و روزى
عالم جليل و زاهد مسلم حاج آقاى شيخ عبدالجواد حايرى مازندانى فرمود:
روزى كسى آمد خدمت خلد مكان شيخ الطائفه زين العابدين مازندرانى (رحمة الله عليه ) شكايت از تنگى معاش خود كرده ، شيخ به او فرمود: برو حرم حضرت ابا عبدالله عليه السلام زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به تو خواهد رسيد اگر نرسيد بيا نزد من ، من خواهم داد.
آن بنده خدا رفت . بعد از زمانى آمد خدمت آقا، آقا فرمود: چه كار كردى ؟ گفت : در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم كسى آمد و وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم .
بهترين عمل براى سفر آخرت
مرحوم آية الله سيد محمد حسين شيرازى نوه مرحوم آية الله العظمى ميرزاى شيرازى بزرگ بعد از وارد شدن به ايران و مسدود شدن راه عراق در اثر جنگ جهانى دوم به اينجا آمد و براى خانواده اش كه در نجف بودند، فوق العاده ناراحت مى شود مراجعه مى كند به كسى كه ارتباط با ارواح بر قرار مى كرده - نه به وسيله هيپنوتيزم … دو سوال مى كند مطابق با واقع جواب مى آيد، علاقمند مى شود، سوال سوم مى كند: بهترين عمل براى سفر آخرت چيست ؟ بعد از موعظه ها چنين جواب مى آيد بهترين عمل براى سفر آخرت زيارت عاشورا است . بدين جهت مرحوم آية الله سيد محمد حسين شيرازى تا آخر عمر ملتزم و مداوم به زيارت عاشورا بود.
رفع گرفتارى
يكى از علما و حجج اسلام و از ذريه رسول الله صلى الله عليه و آله در يادداشتهاى خود چنين فرموده بود: شبى از طريقى به من الهام شد كه مبلغ چهل و پنج هزار تومان بر درب مغازه يكى از بندگان خدا كه مرد محترمى از اهل اصفهان است (و نخواسته اسمش گفته شود) صبح متحير بودم چه كنم ، آيا آنچه فهميديم صحيح است يا نه و نمى دانستم چقدر پول دارم ؟ وقتى مراجعه كردم ديدم موجودى من چهل و پنج هزار تومان است ، اول وقت رفتم درب مغازه آن آقا كه از محترمين آن شهر بود، ديدم دو نفر درب مغازه او ايستاده اند، به آن آقا گفتم : من با شما كارى دارم ، مى خواهم با هم برويم جايى و برگرديم .
گفت : بسيار خوب . من ايشان را بردم مسجدالنبى واقع در خيابان جى ، آنجا عمله و بنا كار مى كردند، لب ايوان طرف قبله نشستيم .
من به ايشان گفتم : من مامور هستم گرفتارى شما را اصلاح كنم ، مشكلى دارى بگو، هر چه اصرار كردم نگفت ، بالاخره آن مبلغ را به ايشان دادم ولى نگفتم چقدر است . ايشان بى اختيار به گريه افتاد و گفت :
من چهل و پنج هزار تومان قرض داشتم ، چهل زيارت عاشورا نذر كردم بخوانم و امروز بعد از اذان آخر آن را خواندم و از آقا ابى عبدالله الحسين عليه السلام خواستم رفع گرفتاريم شود كه بحمد الله گره باز گرديد.
شفاى بيمار
يكى از فاميلهاى نزديك آقا سيد زين العابدين ابرقويى سخت دچار دل درد مى شود تا حدى كه خون از گلوى او بيرون مى آيد، دكترها مايوس شده و دستور حركت به تهران و عمل جراحى را خبر دادند، خبر را به آقا سيد زين العابدين رساندند و درخواست دعا و توسل نمودند، ايشان به فرزندان خود دستور دادند وضو بگيرند و در ميان آفتاب مشغول مى شوند، پس از ساعتى ناگهان از اطاق خود بيرون آمده و گفتند:
شفا حاصل شد، برخيزيد و مژده دهيد به مادرتان كه خداوند برادرت را شفا داد.
يكى از علماى اصفهان كه از ملازمين ايشان بودند گفتند:
آقاى سيد زين العابدين ختم زيارت عاشورا برداشته بودند براى كمالات نفسانى و رسيدن به درجه يقين ، بدين جهت آن حالات براى ايشان پيدا شده بود. شرح حال سيد زين العابدين ابرقويى طباطبايى مولف كتاب ولاية المتقين .

منبع : سايت غدير

 

 نظر دهید »

چه کنیم نماز صبح قضا نشود

17 بهمن 1394 توسط الزهرا خلخال

چه کنیم نماز صبح قضا نشود+پاسخ آیت‌الله بهجت

شیخ ‏نخودکی در وصیت خود به فرزندش می‌گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی‌ارزش خواهد شد.

به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از زهرى نقل کرده‌اند که گفت: مدت طولانی در طلب حضرت مهدى(عج) بودم و در این راه اموال فراوانى در راه خدا خرج کردم، اما به هدف نرسیدم،‌ تا اینکه به خدمت محمد بن عثمان یکی از نواب خاص اربعه رسیدم و مدتى در محضر او بودم، روزى از او به التماس خواستم که مرا خدمت امام زمان(عج) ببرد. محمد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من، سرانجام لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، فردا صبح نزد وى رفتم، دیدم جوانى که در زیبایى و خوشبویى از همه کس بهتر و لباس تجار بر تن داشت؛ با وى است و چیزى در آستین دارد.

وقتى نظرم به او افتاد، نزدیک محمد بن عثمان رفتم، ولى او به من اشاره کرد که به طرف آن جوان برگردم، من هم به‌ طرف جوان برگشتم و سؤالاتى از وى کرددم و هر چه می‌خواستم به من جواب داد، آنگاه رفت که داخل خانه شود و آن خانه، چندان مورد نظر نبود.

محمد بن عثمان به من گفت: اگر می‌خواهى چیزى بپرسى بپرس که دیگر بعد از این او را نمی‌بینى. من هم به دنبال او رفتم که سؤالاتى بپرسم، ولى او گوش نداد و داخل خانه شد و جز این دو جمله نفرمود: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْعِشَاءَ إِلَى أَنْ تَشْتَبِکَ النُّجُومُ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَخَّرَ الْغَدَاةَ إِلَى أَنْ تَنْقَضِیَ النُّجُوم»؛(1) ‏از رحمت خدا به دور است، ‏از رحمت خدا به دور است، کسى که نماز مغرب را بقدرى به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها نمایان شوند، ‏از رحمت خدا به دور است‏ از رحمت خدا به دور است کسی که نماز صبح را چندان به تأخیر بیندازد تا ستاره‌ها دیده نشوند.

نماز صبح نسبت به دیگر نمازهای یومیه نقش بسزایی در تقویت بعد معنوی انسان دارد. همچنین به لحاظ ارزش زمانی و تأثیرگذاری آن در استجابت دعا جایگاه ویژه‌ای دارد. شاید برخورداری از شرایط ویژه از بعد زمان فلق و صبح صادق آن را با اهمیت‌تر کرده است.

حجت‌الاسلام حسن هرمز از کارشناسان مرکز تخصصی نماز درباره اهمیت نماز صبح این طور می‌نویسد:

در واقع نماز صبح، پیروزی نفس رحمانی بر هوی و هوس شیطانی است. زمانی که شیطان در تلاش است تا مانع بیدار شدن انسان مؤمن، برای اقامه نماز شده و همواره او را دعوت می‌کند تا در خواب ناز بماند، ازاین‌رو نماز صبح شرایط سخت‌تری برای مبارزه با شیطان داشته و پیروزی در این میدان، لذت و حلاوت بی‌شماری دارد و در نتیجه ثواب اخروی و سودمندی بیشتری بر آن مترتب است

اما برخی دلایل اهمیت نماز صبح عبارتند از:

مشهود ملائکه بودن

قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُودا»(2)؛ همانا قرآن فجر(نماز صبح‏)، مشهود فرشتگان شب و روز است! قرآن به معنى چیزى است که قرائت مى‌‏شود و قرآن فجر روى هم رفته اشاره به نماز فجر است.(3) آیه فوق مى‌‏گوید: «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً» نماز صبح مورد مشاهده است، اکنون این سؤال پیش مى‏‌آید که مشاهده چه کسانى؟

روایاتى که در تفسیر این آیه به ما رسیده(4) مى‌‏گوید: نماز صبح مشهود ملائکه شب و روز است، زیرا در آغاز صبح فرشتگان شب که مراقب بندگان خدایند جاى خود را به فرشتگان روز مى‌‏دهند و چون نماز صبح در همان آغاز طلوع انجام مى‌‏گیرد هر دو گروه آن را مشاهده کرده و بر آن گواهى مى‏‌دهند.

در روایت دیگر امام صادق(ع) در پاسخ اسحاق بن عمار می‌فرمایند: «فَإِذَا صَلَّى الْعَبْدُ الصُّبْحَ مَعَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أُثْبِتَتْ لَهُ مَرَّتَیْنِ أَثْبَتَهَا مَلَائِکَةُ اللَّیْلِ وَ مَلَائِکَةُ النَّهَارِ»(5)؛ وقتی بنده‌ای نماز صبح را هنگام طلوع فجر بخواند دو بار برای او نوشته می‌شود، هم ملائکه لیل آن را ثبت می‌کنند و هم ملائکه نهار.

بنابراین اگر انسان توجه کند که نماز صبح چنین عظمت و خصوصیتی دارد، هرگز به خود اجازه نخواهد داد که نماز صبح او قضا شود و اگر انجام نماز صبح از زمان طلوع فجر بگذرد و یک ساعت یا نیم ساعت بعد از طلوع فجر خوانده شود، دیگر این اثر و این خصوصیت را نخواهد داشت. اگر کسی می‌خواهد نمازش مورد شهادت و نظر ملائکه لیل و نهار باشد، باید آن‌ را اول طلوع فجر که هنگام صعود و عروج ملائکه شب به آسمان و وقت نزول ملائکة نهار بر زمین است بخواند تا این دو گروه از فرشتگان نماز او را ثبت کنند، برادران و خواهران ایمانی حتماً نسبت به نماز صبحشان مقید باشند و در آن سهل‌انگاری نکنند. بدانند آثار بزرگ و برکات فراوانی در نماز اول وقت صبح وجود دارد.

در زمان حیات آیت‌الله فاضل لنکرانی، پیرمردی از کشور آذربایجان خدمت ایشان آمده بود، نکته‌ای را گفت که واقعاً جای تعجب داشت و به حال‌ او باید غبطه خورد. آن پیرمرد گفت در تمام دوران کمونیستی یک بار نماز صبح او قضا نشده است، این چه لذتی دارد، فردی که 70 ـ 80 سال عمر کرده وقتی به گذشته خود نگاه می‌کند و می‌خواهد به اعمالش نمره بدهد، به نماز خود می‌نگرد می‌بیند، الحمدلله هیچ یک از نمازهایش قضا نشده و اگر همین لحظه از دنیا برود نمازی بر ذمّه او وجود ندارد. اما برخی دیگر از انسان‌ها که سن کمتری هم دارند وقتی به گذشته خود نگاه می‌کنند می‌بینند برخی از نمازهایشان قضا شده! حالا به جای اینکه به سرعت مبادرت به قضای آن کرده و تکلیف خود را انجام دهند، آن را به امروز و فردا واگذار می‌کنند تا پایان عمرشان فرا می‌رسد و موفق به انجام قضای آن هم نمی‌شوند، بعد از مرگ هم معلوم نیست، ورثه او این کار را انجام بدهند.

بنابراین نسبت به گذشته خود تأمل کنیم، اگر احتمال می‌دهیم نمازی از ما فوت شده حتماً آن را قضا کنیم. آیه‌ شریفه «إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً» یادمان باشد، شب که می‌خواهیم بخوابیم از خدای تبارک و تعالی استمداد کنیم، خدایا تو خودت ما را برای نماز صبح بیدار کن، خدایا تو عنایت کن و ما را به محفل نورانی خود و به بزم عاشقان و مناجات کنندگان خودت راه بده، شما امتحان کنید، بزرگان ما بارها فرمودند نمی‌شود انسان شب از خدا طلب کند، حتی نماز شب را، اما موفق به نماز شب نشود، به جای اینکه به این و آن سفارش کنیم که ما را برای نماز صبح بیدار کنید از خدا و ملائکه الهی بخواهیم، از آنهایی که دائماً بیدارند و توجه دارند.

حال اگر واقعاً دغدغه داشته باشیم، چنانچه یک روز صبح از خواب بلند شویم و ببینیم نیم ساعت از اذان گذشته، بگوئیم عجب! ملائکه لیل رفتند و شاهد نماز امروز نبودند و این چه خسارت بزرگی است! اگر یک مقدار این حال را در خود ایجاد کنیم مطمئن باشید که همیشه هنگام اذان صبح برای نماز و مناجات با خدای تبارک و تعالی بیدار هستیم، معنای این آیه را همه‌ بدانند و به ذهن بسپارند، در حال راه رفتن این را با خود زمزمه کنند(6).

تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح تأکید برگزاری نماز صبح به جماعت است، امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‌فرمایند که: «مَنْ‏ صَلَّى‏ الْغَدَاةَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ فِی جَمَاعَةٍ فَهُوَ فِی ذِمَّةِ اللَّهِ فَمَنْ ظَلَمَهُ فَإِنَّمَا یَظْلِمُ اللَّهَ وَ مَنْ حَقَّرَهُ فَإِنَّمَا یُحَقِّرُ اللَّه»(7)‏؛ هر کسی نماز صبح و عشا را با جماعت بجا آورد، در تحت نگهبانی و ذمه خدا قرار می‌گیرد و هر کس به او ستم کند، گویا خدا را ستم کرده است و هر کسی او را تحقیر کند، همانا خدا را تحقیر کرده است.

رسول خدا(ص) فرمودند: «وَ لَوْ عَلِمُوا الْفَضْلَ الَّذِی فِیهِمَا لَأَتَوْهُمَا وَ لَوْ حَبْواً»(8)؛ اگر بدانند فضیلت خواندن نماز صبح و عشا (با جماعت) را به سوی آن می‌آیند، هر چند با زانوها و دست‌ها باشد و در حدیثی دیگر می‌فرمایند: «مَنْ صَلَّى الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ وَ صَلَاةَ الْغَدَاةِ فِی الْمَسْجِدِ فِی جَمَاعَةٍ فَکَأَنَّمَا أَحْیَا اللَّیْلَ کُلَّهُ»(9)؛ هر کس نماز مغرب و عشا و صبح را در مسجد با جماعت بخواند، گویا تمام شب را احیا نگه داشته.

رسول خدا(ص) روزی پس از ادای نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردمی که نامشان را یک به یک برد، پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شده‌اند؟ اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله! حضرت با تعجب پرسید: آیا غایب اند؟ بعد فرمودند: به راستی که هیچ نمازی بر منافقان از این نماز صبح و نماز عشا، دشوارتر نخواهد بود.(10)

اهتمام بزرگان به نماز صبح

یکی دیگر از دلایل اهمیت نماز صبح، اهتمام بزرگان به انجام این فرضیه است؛ هنگامی امام حسن عسکری(ع) در بستر بیماری بود و آخرین لحظات عمر شریفش را سپری می‌کرد مقداری دارو جوشانده خدمت حضرت آوردند تا میل فرمایند، حضرت فرمودند: وقت نماز صبح است. اول مقداری آب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز بخوانم.آب آوردند و امام وضو گرفت و نماز صبح را بجا آورد و لحظاتی بعد روح مقدسش به عالم بقا پرواز کرد.(11)

امام خمینی (ره) در خاطره‌ای از خودشان می‌فرمایند: شب بعد از دستگیری در مسیر راه به سمت تهران به سربازان گفتم: نماز صبح نخوانده‌ام و یک جایی نگه دارید که من وضو بگیرم، گفتند ما اجازه نداریم، گفتم شما که مسلح هستید من اسلحه‌ای ندارم، ضمناً چند نفر هستید من تنها هستم، کاری نمی‌توانم بکنم، گفتند: ما اجازه نداریم، فهمیدم اصرار فایده‌ای ندارد. گفتم خوب اقلاً نگه دارید تا من تیمّم کنم، گوش کردند و ماشین را نگه داشتند و اجازه پیاده شدن به من ندادند.

من همین طور که توی ماشین مأمورین نشسته بودم از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم کردم، نمازی که خواندم پشت به قبله بود چرا که از قم به تهران می‌رفتیم و قبله در جنوب بود نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حرکت این طور نماز خودم را خواندم، شاید همین دو رکعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود.(12)

مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به نخودکی در وصیت خود به فرزندش می‌گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی‌ارزش و نابود خواهد شد، اما نمازی که این قدر اهمیت دارد و چنین آثاری دارد چرا برخی افراد با اینکه دیگر نمازهایشان را مرتب می‌خوانند نماز صبح‌شان قضا می‌شود و نسب به قضاشدن آن نگرانی ندارند؟ به عبارت دیگر عوامل سلب توفیق از نماز صبح چیست؟

عوامل سلب توفیق از نماز صبح به دو گروه عمده دسته بندی می‌شود:

الف: عوامل مادی که برخی از این عوامل شامل موارد ذیل است:

فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی

از مهمترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می‌ شود، فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی است، مانند فقدان برنامه‌ای منظم برای خواب و یا عدم برنامه‌ریزی جهت قضا نشدن نماز صبح و یا ایجاد مشغله‌های پراکنده و فراتر از توانایی‌های خود که نتیجه‌ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

پرخوری در شب

علتی دیگر برای خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب است، حضرت عیسی(ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمودند: «ای بنی اسرائیل! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می‌افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می‌گذارد و در نتیجه در زمره غافلان نوشته می‌شود.(13)

آیت‌الله آقا عزیز خوشوقت درباره برخی کارهای که موجب قضا شدن نماز صبح شده می‌فرمایند: آدم شب زیاد پای تلویزیون بنشیند، غذای چرب هم بخورد، شب هم کوتاه باشد، طبیعی است که دیگر بیدار نمی‌شود، از ایشان پرسیدند: حالا اگر بخواهد بیدار شود چه کار باید بکند؟ ایشان پاسخ دادند: باید مقدماتش را فراهم کند. مقدمات یکی‌اش همین است، زود بخوابد، پای این تلویزیون ننشیند، غذای چرب و چیل نخورد، درست می‌شود إن‌شاء‌الله، بنابراین واجب است بر این آدم این کارها را بکند و الّا مبتلا به گناه قضاشدن نماز صبح می‌شود.

ب: عوامل معنوی

ضعف در خداشناسی

یکی از مهمترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح اهمیت ندهد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی است، فرض کنید اگر با یکی از مسئوالان که حل مشکلتان در دست اوست قراری گذاشته‌اید و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است. آیا واقعا شب به راحتی می‌خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می‌شوید؟

اگر انسان واقعاً نسبت به الطاف الهی کمترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که در نماز با او صحبت می‌کند، همانی است که او را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت های خود را نیز بر او ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کند و او همانی است که اختیار کمی و زیادی روزی‌اش را دارد ؛ همانی است که مرگ و زندگی‌اش در ید قدرت اوست، با این حال آیا نسبت به نماز با بی‌حالی برخورد خواهد کرد و یا آنکه سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهد پرداخت.

گناه

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد؛ یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند، توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیشتر فراهم می‌شود و هر چه به گناه آلوده شود توفیق اعمال خوب از وی سلب می‌‌شود، لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا به واسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد، از آیت‌الله بهجت سؤال شد: چه کنیم تا نماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند؛ خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد.

بیایم با عزم و اراده جدی نسبت به نماز اول وقت بینی شیطان را به خاک بمالیم، چرا که امام زمان(عج) درباره نماز می‌فرمایند: «فَمَا أُرْغِمَ أَنْفُ الشَّیْطَانِ بِشَیْ‏ءٍ أَفْضَلَ مِنَ الصَّلَاةِ فَصَلِّهَا وَ أَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطَان‏»(14)؛ هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى‌مالد پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بمال.»

*پی‌نوشت‌ها:

1- الغیبة للطوسی، کتاب الغیبة للحجة، النص، ص: 271.

2- اسراء: 78.

3- تفسیر نمونه ذیل آیه.

4- الکافی ط - الإسلامیة، ج‏8، ص: 341.

5- الکافی ط - الإسلامیة، ج‏3، ص: 283.

6- اسرار و آداب نماز 219.

7- المحاسن، ج‏1، ص: 52.

8- من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 377

9- وسائل الشیعة، ج‏8، ص: 295.

10- المحاسن، ج‏1، ص: 84.

11- منتهی الامال ،ج2،ص412.

12- امام در سنگر نماز، ص13.

13- مجموعة ورام ج‏1، ص: 47

14- من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 498.

 

 نظر دهید »

رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) از نگاه مقام معظم رهبری

15 بهمن 1394 توسط الزهرا خلخال

رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) از نگاه مقام معظم رهبری

سخن گفتن از افکار و اندیشه های امام خمینی (ره) به عنوان یک دانشمند و عارف برجسته در عرصه سیاست و مبارزه، بدون شناخت بنیان های فکری ایشان میسر نیست چرا که ایشان در عصری که ورود به میدان های سیاست، دور شدن از اسلام به شمار می آمد و سیاست، حیله و فریب تلقی می شد، اعلام کرد که اسلام با سیاست پیوندی ناگسستنی دارد.
● براستی رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) در چیست؟
امام خمینی (ره) بزرگمردی بود که با درکی واقع بینانه از روابط پیچیده انسان معاصر، مسائل اساسی زندگی بشر را مورد توجه قرار داد و با شخصیت عظیم و خردمندانه خود، حصار ترس و خودباختگی را شکست تا ملتی را از بند ستم و دیکتاتوری برهاند و با رهبری و شجاعت کم نظیر خویش ملت ایران را به آزادی و سربلندی رساند.
او رهبر، معلم و پایه گذار انقلاب اسلامی است که پدیده مهم عصر ما نامیده شده است درخشش او در این انقلاب تا آنجاست که به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای، انقلاب اسلامی بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.
نیکوست که سخن کوتاه کنیم و امام را از نگاه یار نزدیک ایشان بشناسیم و با رازهای موفقیت و ویژگی های مکتب سیاسی آن بزرگوار از نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی آشنا شویم.
● رازهای موفقیت امام از نگاه رهبری
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اولین راز موفقیت امام را ارتباط ایشان با خدای یگانه می‌دانند؛ «امام خمینی بدین خاطر توانست این حرکت عظیم را در دنیا بوجود آورد، که با خدا ارتباط داشت و دراین راه ملاحظه هیچ چیزی را نمی کرد. امروز که او درمیان ما نیست، سیل اعترافها و تعریفها سرازیر شده و همه دنیا به اقدام عظیم او که اقیانوس انسانها را به حرکت درآورد، معترفند. به اعتقاد من، اخلاص و توجه و اتصال به خدا مهمترین رمز موفقیت او بود. ایشان توانست معنای «ایاک نستعین» - فقط از تو یاری می خواهیم - را در عمل خود مجسم کند. وقتی یک انسان، خود را به اقیانوس بی پایان وصل می کند، دیگر هیچ عاملی وجود ندارد که بتواند بر او فائق آید.»
حضرت آیت الله خامنه ای، علت اقتدار و ماندگاری مردان الهی را ارتباط با خدا و کار برای خدا می دانند و می فرمایند:« راز قدرت معنوی و رمز «عظمت و نفوذ» رو به افزایش امام خمینی (ره) این است که آن شخصیت بزرگ در همه کارها فقط خدا را دید و در راه او مجاهدت کرد و خدا نیز همانگونه که در قرآن وعده داده است همیشه با او بود….علت آرامش خاطر و تزلزل ناپذیری امام در همه لحظات به ویژه مقاطع سخت و حساس کشور و حتی در لحظه عروج به سوی پروردگار همین ارتباط و اتصال با خدا بود.»
رهبر انقلاب اسلامی در تشریح عوامل توفیقات امام خمینی، ایمان کامل به نصرت الهی را مهمترین عامل برمی شمارند و می فرمایند: بر اساس یک حقیقت قرآنی هرکس خداوند را یاری کند خداوند در مقیاسی عظیم او را نصرت می کند و امام با ایمان کامل به این قانون الهی، با تلاش بی وقفه برای تحقق دین خدا یعنی آباد کردن دنیا و آخرت ملت ایران، به نصرت خدا برخاست و پروردگار نیز متقابلاً، امام را به حرکتی معجزه‌آسا و استقرار نظامی مبتنی بر اسلام نصرت بخشید.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی، یکی دیگر از رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) را «مردمی بودن ایشان می دانند که از «اصل اسلام» نشأت می گیرد.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: « امام وارد صحنه شد، وسط میدان آمد، میان مردم بود، با مردم حرف زد، اصول خود را برای مردم تبیین کرد و آنها را به ایمان روشن‏بینانه و آگاهانه‏ای مثل ایمان خود رساند؛ آن‏گاه ایمان و انگیزه مردم و تعالیم اسلام، معرکه را به سود حقّ و حقیقت تمام کرد. دیگران نمی‏توانستند و نتوانستند این مرحله دشوار را پیش ببرند؛ اما امام توانست. ملت ایران به این اصول اعتقاد پیدا کرد، ایمان آورد و در راه آن به مجاهدت پرداخت. نتیجه این شد که اوّلاً نظام اسلامی علی‏رغم همه کارشکنیها و دشمنیها به پیروزی رسید و روزبه‏روز تا امروز ریشه‏دارتر شد و ثانیاً فکر تحقّق و حیات دوباره اسلام و نجات امّت اسلامی از ظلم و استکبار قدرتهای مستکبر، در مرزهای این کشور محدود نماند.»
« محور همه اصول و قواعد کار امام بزرگوار ما در دو چیز خلاصه می‏شد: اسلام و مردم. اعتقاد به مردم را هم امام بزرگوار ما از اسلام گرفت. اسلام است که روی حقّ ملتها، اهمیت رأی ملتها و تأثیر جهاد و حضور آنها تأکید می‏کند؛ لذا امام بزرگوار محور کار را اسلام و مردم قرار داد؛ عظمت اسلام، عظمت مردم؛ اقتدار اسلام، اقتدار مردم؛ شکست‏ناپذیری اسلام، شکست‏ناپذیری مردم.»
مقام معظم رهبری، «مکتب سیاسی امام» را یکی دیگر از عوامل توفیق بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی می دانند و می فرمایند:« یکی دیگر از تعیین کننده ترین رازهای موفقیت امام، در مکتبی است که عرضه کرد و توانست آن را بصورت یک نظام دربرابر دید مردم جهان قرار دهد. مکتب سیاسی ای که امام مطرح کرد، برای بشریت و برای دنیا حرف تازه دارد و راه نو پیشنهاد می کند. در مکتب سیاسی امام، معنویت و سیاست درهم تنیده است. امام خود نیز سیاست و معنویت ، سیاست و اخلاق و سیاست و عرفان را با هم داشت. شاخص دیگر مکتب امام، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است. ازنظر امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است و هم قدرتمنند و کارساز/ به همین دلیل آراء و نظرات مردم باید در اداره سرنوشت بشر و جامعه، نقش اساسی ایفا کند …. »
● ویژگی های مکتب سیاسی امام از نگاه رهبری
چنان که گفتیم مقام معظم رهبری یکی از رازهای موفقیت حضرت امام خمینی (ره) را مکتب سیاسی ایشان می دانند. پس چه نیکوست که با مکتب سیاسی امام راحل از نگاه یار نزدیک ایشان آشنا شویم.
۱) پیوند سیاست با معنویت
رهبر معظم انقلاب اسلامی شاخص هایی را برای مکتب سیاسی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بر می شمارند که اولین شاخص «پیوند سیاست با معنویت» در مکتب سیاسی امام است.
مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند:
« مکتب سیاسی امام دارای شاخصهایی است. من امروز چند خط از خطوط برجسته‏ی این مکتب را در این‏جا بیان می‏کنم. یکی از این خطوط این است که در مکتب سیاسی امام، معنویت با سیاست در هم تنیده است. در مکتب سیاسی امام، معنویت از سیاست جدا نیست؛ سیاست و عرفان، سیاست و اخلاق. امام که تجسم مکتب سیاسی خود بود، سیاست و معنویت را با هم داشت و همین را دنبال می‏کرد؛ حتّی در مبارزات سیاسی، کانون اصلی در رفتار امام، معنویت او بود. همه‏ی رفتارها و همه‏ی مواضع امام حول محور خدا و معنویت دور می‏زد. … حرف نوی مکتب سیاسی امام بزرگوار ما برای دنیا این است که در همه‏ی ارکان برنامه‏ریزی‏های یک قدرت سیاسی، سیاست با معنویت، و قدرت با اخلاق همراه شود و اصول اخلاقی مورد مراعات قرار گیرد. شاخص اول از شاخصهای اساسی مکتب سیاسی امام این است.»
۲) اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم
دومین شاخص مکتب سیاسی حضرت امام از نگاه مقام معظم رهبری، «اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم» است؛
« شاخص دوم، اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم است؛ هم کرامت انسان، هم تعیین‏کننده بودن اراده‏ی انسان. در مکتب سیاسی امام، هویت انسانی، هم ارزشمند و دارای کرامت است، هم قدرتمند و کارساز است. نتیجه‏ی ارزشمندی و کرامت داشتن این است که در اداره‏ی سرنوشت بشر و یک جامعه، آراء مردم باید نقش اساسی ایفا کند. لذا مردم‏سالاری در مکتب سیاسی امام بزرگوار ما - که از متن اسلام گرفته شده است - مردم‏سالاری حقیقی است؛ مثل مردم‏سالاری امریکایی و امثال آن، شعار و فریب و اغواگری ذهنهای مردم نیست. … در مکتب سیاسی امام رأی مردم به معنای واقعی کلمه تأثیر می‏گذارد و تعیین کننده است. این، کرامت و ارزشمندی رأی مردم است. از طرف دیگر امام با اتکاء به قدرت رأی مردم معتقد بود که با اراده‏ی پولادین مردم می‏شود در مقابل همه‏ی قدرتهای متجاوز جهانی ایستاد؛ و ایستاد. در مکتب سیاسی امام، مردم‏سالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفته‏ایم.»
۳) نگاه بین المللی و جهانی
رهبر معظم انقلاب ویژگی دیگر مکتب امام را، نگاه بین المللی و جهانی آن ذکر می کنند؛
« شاخص سوم از شاخصهای مکتب سیاسی امام، نگاه بین‏المللی و جهانی این مکتب است. مخاطب امام در سخن و ایده‏ی سیاسی خود، بشریت است؛ نه فقط ملت ایران. ملت ایران این پیام را به گوش جان شنید، پایش ایستاد، برایش مبارزه کرد و توانست عزت و استقلال خود را به‏دست آورد؛ اما مخاطب این پیام، همه‏ی بشریت است. … مکتب سیاسی اسلام فکر درست و سخن نوی خود را با تبیین در فضای ذهن بشریت رها می‏کند و مثل نسیم بهاری و عطر گلها در همه‏جا می‏پیچد.»
مقام معظم رهبری در ادامه تصریح می کنند:«مخاطب امام در سخن و ایده سیاسی اش فقط ملت ایران نبود، بلکه او بشریت را مخاطب پیام خود قرار می داد. پاسداری از فرهنگ و موازین انسانی و همچنین عدالت اجتماعی، از مهمترین و اصلی ترین خطوط مکتب سیاسی امام خمینی است. مجموع این عوامل، موجب موفقیت امام در دستیابی به اهدافش شد و محبت او را در قلبها نشاند. امام خمینی (ره) این نکته را به مردم یادآور شد که اسلام دلها را جذب و جمع می کند و نیرویی عظیم و شکست ناپذیر بوجود می آورد.»
۴) پاسداری از ارزشها
یار نزدیک امام، دیگر ویژگی مکتب سیاسی آن بزرگوار را «پاسداری از ارزشها» می دانند؛
« شاخص مهم دیگر مکتب سیاسی امام بزرگوار ما پاسداری از ارزشهاست، که مظهر آن را امام بزرگوار در تبیین مسأله‏ی ولایت‏فقیه روشن کردند. … پاسداری و دیده‏بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی‏اش، مهمترین و اساسی‏ترین نقش ولایت‏فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد…. ضابطه‏های رهبری و ولایت‏فقیه، طبق مکتب سیاسی امام بزرگوار ما، ضابطه‏های دینی است؛ مثل ضابطه‏ی کشورهای سرمایه‏داری، وابستگی به فلان جناح قدرتمند و ثروتمند نیست. … در مکتب سیاسی اسلام، ضابطه، اینها نیست؛ ضابطه، ضابطه‏ی معنوی است. ضابطه عبارت است از علم، تقوا و درایت. علم، آگاهی می‏آورد؛ تقوا، شجاعت می‏آورد؛ درایت، مصالح کشور و ملت را تأمین می‏کند؛ اینها ضابطه‏های اصلی است برطبق مکتب سیاسی اسلام.»
۵) عدالت اجتماعی
رهبر معظم انقلاب اسلامی «عدالت اجتماعی» را دیگر ویژگی مکتب سیاسی حضرت امام خمینی (ره) می دانند؛
« آخرین نکته‏یی که به‏عنوان شاخصه‏ی مکتب سیاسی امام عرض می‏کنم، مسأله‏ی عدالت اجتماعی است. عدالت اجتماعی یکی از مهمترین و اصلی‏ترین خطوط در مکتب سیاسی امام بزرگوار ماست. در همه‏ی برنامه‏های حکومت - در قانونگذاری، در اجرا، در قضا - باید عدالت اجتماعی و پُر کردن شکافهای طبقاتی، مورد نظر و هدف باشد. این‏که ما بگوییم کشور را ثروتمند می‏کنیم - یعنی تولید ناخالص ملی را بالا می‏بریم - اما ثروتها در گوشه‏یی به نفع یک عده انبار شود و عده‏ی کثیری هم از مردم دستشان خالی باشد، با مکتب سیاسی امام نمی‏سازد. پُر کردن شکاف اقتصادی در بین مردم و رفع تبعیض در استفاده‏ی از منابع گوناگون ملی در میان طبقات مردم، مهمترین و سخت‏ترین مسؤولیت ماست. همه‏ی برنامه‏ریزان، قانونگذاران، مجریان و همه‏ی کسانی که در دستگاه‏های گوناگون مشغول کار هستند، باید این را مورد توجه قرار دهند و یکی از مهمترین شاخصهای حرکتِ خود به‏حساب آورند.»
● خصوصیات بارز امام از نگاه رهبری
رهبر معظم انقلاب اسلامی «صبر» و «یقین» را از جمله خصوصیات بارز حضرت امام خمینی (ره) می دانند و می فرمایند:
« خدای متعال در سوره سجده، می فرماید کسانی که دو خصوصیت صبر و یقین را در خود بوجود آورند، به این موهبت بزرگ دست می یابند که خدای متعال زمام هدایت مجموعه های انسانی را به آنها می سپارد… امام راحل ما این تجدید کننده حیات اسلام درمیان ملتها، از این دو خصوصیت (صبر و یقین) برخوردار بود . او امید مستضعفان بود که به مسلمانان قوت و شوکت و به جهان اسلام نیرو و حرکت بخشید. باورهای شرک آلود را زدود و به همه فهماند که انسان کامل شدن و علی وار زیستن، افسانه نیست. او در ملتها این باور را ایجاد کرد که قوی شدن و گسستن از بند اسارت و ایستادگی دربرابر سلطه گران ممکن است.»
یاز نزدیک امام و تداوم بخش راه ایشان صفات دیگر آن بزرگوار را این گونه بیان می دارند:
« آن بزرگوار، قوت ایمان را با عمل صالح ، شجاعت اخلاقی را با دوراندیشی و حکمت، صراحت بیان را با صدق و متانت، صفای معنوی را با هوشمندی و کیاست، ابهت و صلابت رهبری را با عطوفت، و سایر خصلتهایی را که مجموعه آن درطول سالها بندرت ممکن است در انسان بزرگی جمع شود، همه را با هم داشت … حقیقتاً برای انسان بی نظیری مثل امام عزیز ، جا دارد که هوشمندترین ذهنها و صاف ترین دلها و جانها از احساس تعظیم و تکریم نسبت به او سرشار شوند. فرق است میان شخصیتی که بخاطر مقام و سمت ظاهریش مورد احترام واقع شود، با کسی که شخصیت و عظمت وجودیش، هر انسان هوشمندی را به تعظیم و تکریم وادار می کند. امام عزیز ما از این نوع انسانها بود.»
« از روز اوّل تا روزهای آخر عمر، امام بزرگوار روی قشرهای مستضعف، پابرهنه‏ها و محرومان تکیه کرد. بارها و بارها در آغاز تشکیل نظام اسلامی و در طول ده سال عمر با برکتش در مقام رهبری نظام اسلامی، به مسؤولان و به همه ما تأکید کرد که باید رعایت حال ضعفا را بکنید؛ شما مرهون طبقه پابرهنه این کشورید. عزیزان من؛ ملت بزرگ ایران! هر جا و در هر موردی ما به این توصیه امام توجّه نمودیم و در برنامه‏ریزیها، قانونگذاریها، اجرا و عزل و نصبها، به این نصیحت عمل کردیم، پیروزی نصیب ما شد.»
● مهمترین کاری که امام برای اسلام انجام داد
رهبر معظم انقلاب اسلامی، مهمترین کار حضرت امام خمینی (ره) را «احیای اسلام» در سطح دنیا می دانند و می فرمایند:
« مهمترین کاری که امام بزرگوار ما در سطح دنیای اسلام انجام داد، این بود که ابعاد سیاسی و اجتماعی اسلام را احیاء کرد. … امام حقایق فراموش‏شده اسلام را احیاء کرد؛ عدالتخواهی اسلام را سرِ دست بلند کرد؛ ضدّیت اسلام را با تبعیض و اختلاف طبقاتی و اشرافیتها علنی کرد.»۱۵
مهمترین کاری که امام برای مردم انجام داد
مقام معظم رهبری مهمترین کار امام راحل درباره مردم را تبیین مفهوم «مردم سالاری» می دانند و می فرمایند:
« در مورد مردم، مهمترین کاری که امام کرد، این بود که مفهوم مردم‏سالاری را از چیزی‏که طرّاحان دمکراسی غربی و عوامل آنها در صحنه‏های عملی می‏خواستند نشان دهند، به‏کلّی دور کرد. سعی آنها این بود که این‏طور القاء کنند که مردم‏سالاری با دین سالاری و دینداری سازگار نیست. امام این مفهوم باطل را زایل کرد و مردم‏سالاری دینی - یعنی همان جمهوری اسلامی - را در دنیا مطرح نمود. او به زبان هم اکتفا نکرد؛ صرفاً استدلال فکری هم نکرد؛ عملاً این را نشان داد.»

منبع: خبرگزاری آریا
http://www.aryanews.com/Default.aspx?r=qahTPPwQp۲N۷۳QmTaNFT

 نظر دهید »

بالاترین ورژن حجاب، حجاب حداکثری و تعقلی

14 بهمن 1394 توسط الزهرا خلخال

بالاترین ورژن حجاب، حجاب حداکثری و تعقلی

خیلی خوب لباس پوشیده بود … مانتویی گشاد … شلوار خوب و مناسب حتی ساق دست هم دستش کرده بود اما موهایش بیرون بود … حتی یک ذره آرایش هم نداشت … خیلی هم سنگین راه می رفت و با نامحرم صحبت نمی کرد اما پوشاندن مو را واجب نمی دانست…

حجاب و حیا، دو عنصر زیبنده ظاهر و باطن انسانها همچون سدی محکم و قلعه استوار، افراد را از تهاجم های نفسانی و گزند خواسته های شیطانی مصون نگه می دارند. انسان چه از جنس زن باشد یا مرد، اگر به ماهیت و گوهر درونی خود واقف باشد، این گوهر حیا و حجاب اوست که می تواند مانع دژخیمان شیاطین و تسلط و بهره کشی جنسی دیگران باشد.
جایگاه و اهمیت حیا و حجاب در فرهنگ اسلامی
هر چند که حیا و عفت جنسی، مختص به جامعه زنان نیست و مردان هم از آن مستثنی نیستند، ولی از آنجا که بر اساس خلقت زیبای خداوند متعال زنان از ظرافت ها و زیبایی های خاصی بر خوردار می باشند، از طرفی نوعاً زنان هستند که در معرض تحدید بهره کشی جنسی قرار می گیرند، حال برای در امان ماندن از این چنین آسیب هایی سزاوار است زنان موجبات سوء استفاده ابزاری از خود را برای دیگران فراهم ننمایند، و با رعایت انواع حیا راه تسلط شیطانی دیگران را بر خود ببندند: « فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛[احزاب، آیه 32] پس به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید كه بیماردلان در شما طمع كنند و سخن شایسته بگویید!».
انواع مدل حجاب و پوشش در جامعه
لازم به ذکر است استفاده و بهره مندی از عنصر ارزشمند حجاب در بین مردم و جامعه به یک شکل نیست از اینرو این کالای گران بها و ارزشمند در بین افراد شکل و شمایل متفاوتی دارد.
1-حجاب زورکی و تحمیلی:
حجاب زنان منحصر در نقاط محدودی از جسم نیست بلکه بر اساس منطق قرآن حفظ و پوشاندن موها نیز از ضروریات حجاب است؛ کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است»
در مواردی این نوع از حجاب گواه بر این است که دارنده آن هیچ گونه اعتقاد و باوری به آن نداشته و در پس پرده آن رضایت و باوری به حجاب وجود ندارد. دربرخی دیگر از افراد به خاطر مقررات و قوانین اجتماعی این مدل پوشش را پذیرفته اند.
هستند افرادی که با خارج شدن از محیط آموزشی و اداری و یا در بدو ورود در اماکن مذهبی و متبرک مجبور به استفاده از آن هستند و یا کسانی که تا در مرزهای جامعه اسلامی حضور دارند خود را ملزم به رعایت آن می کنند و به محض خارج شدن از آسمان اسلام، باور، اسلام و پوشش ایشان نیز رخ بر می بندد.
به روشنی می توان این چنین رفتار و رویکردی را در زمره کسانی دانست که خداوند متعال در خصوص ایشان می فرماید: «مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً؛[نساء: آیه143] آنها افراد بى هدفى هستند كه نه سوى اینها، و نه سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف كافران!) و هر كس را خداوند گمراه كند، راهى براى او نخواهى یافت».
2-حجاب تقلیدی و ظاهری:
برخی افراد به خاطر نوع فرهنگ و قوانینی که در خانواده حاکم بوده از ابتدا این چنین آموخته اند که می بایست در بدو ورود در جامعه،ُ ظاهر و سیمای خود را به گونه ای از پوشش و حجاب آراسته نماید که مطابق میل خانواده باشد. ولی مشکل این نوع و مدل از حجاب در مواری به این است که در پس واقعیت این انتخاب استدلال، و تعقلی استوار و محکم وجود ندارد از این رو این خطر و نگرانی در خصوص این افراد وجود دارد که با تغیر محیط زندگیشان حجاب و پوشش ایشان نیز تغییر یابد.[1]
3-حجاب تعقلی و تعبدی:
حجاب آن دسته افرادی که با بهره مندی از قوه تعقل و اندیشه، مبانی دینی و عقیدتی خود را مستحکم کرده اند و به گوهر درونی خود واقف شده اند و ارزش انسانی خود را فراتر از جسم و ظاهر می بینند از این قسم می باشد.
این دسته افراد حجاب را نه از روی اجبار و تحمیل دیگران و نه به خاطر رضایت و خوشایند اطرافیان بلکه از طریق برهان و یقین پذیرفته اند. این دسته افراد حجاب را زینت و زیبایی خود می بینند و با تهدید و مطایع دنیوی حاضر به کنار گذاشتن آن نمی شوند .
در واقع انتخاب این دسته از افراد بر اساس منطق بصیرت و آگاهی است همانند الگوهای قرآنی که راه خود را از مسیر علم و معرفت کسب کرده اند: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكینَ؛[سوره یوسف: آیه 108] بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت كامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى كنیم! منزّه است خدا! و من از مشركان نیستم!».
حجاب حداقلی و حجاب حداکثری
بعضی افراد دایره و حیطه حجاب را بسیار محدود و نا چیز می پندارند، به طور مثال اینکه حجاب را نه برای مردان بلکه فقط برای جامعه زنان می پسندند، بعضی دیگر نیز به این نوع حجاب بسنده نکرده و حجاب زنان را محدود به قسمتهای خاصی از تن و جسم زنان می دانند. به طور مثال حجاب موها را برای ایشان لازم نمی بینند.
این برداشت های سلیقه ای و شخصی از حجاب، تفسیر به رأی از جانب خود است، از اینرو همان طور که زنان لازم است حجاب خود را رعایت نمایند مردان نیز باید شرم داشته باشند که از هر گونه لباس منافی عفت استفاده نمایند.
در روایات اسلامی نیز این چنین استفاده می شود که موی زن زینت و زیبایی او محسوب می شود کما اینکه در عرف اجتماعی نیز به همین منوال می باشد: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا كَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن؛هر وقت یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی سر زن نیز سؤال کند همچنان که از چگونگی رخسار او می پرسد. چون که موی زن یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست
از طرفی حجاب زنان منحصر در نقاط محدودی از جسم نیست بلکه بر اساس منطق قرآن حفظ و پوشاندن موها نیز از ضروریات حجاب است؛ کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما؛[احزاب، آیه 59] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه شریف می فرماید: «كلمه، جلابیب جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى كه تمامى بدن رامى پوشاند، و یا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى شود، به طوری که زیر گلو و سینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد.»[2]
شاید این چنین ادعا شود که در این آیه و آیات دیگر سخنی از موی زنان به میان نیامده است، ولی این دسته افراد فراموش کرده اند که بر اساس منطق و رهنمودهای قرآنی زنان می بایست زینت های خود را از چشم نا محرمان بپوشانند: « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ؛[سوره نور، آیه 31] و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را- جز آن مقدار كه نمایان است- آشكار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشكار نسازند مگر براى شوهرانشان».
از این آیه به خوبی بدست می آید که بر زنان لازم است زینتهای خود را جز برای شوهران و محرمان خود ظاهر ننمایند.
از طرفی در روایات اسلامی نیز این چنین استفاده می شود که موی زن زینت و زیبایی او محسوب می شود کما اینکه در عرف اجتماعی نیز به همین منوال می باشد: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا كَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن ؛[3] هر وقت یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی سر زن نیز سؤال کند همچنان که از چگونگی رخسار او می پرسد. چون که موی زن یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست.
سخن آخر
حجاب و حیا صرفاً محدود به جامعه زنان نیست و اینکه این عنصر ارزشمند در صورتی که همراه با بصیرت و آگاهی انتخاب شده باشد، از ارزش دو چندان بر خوردار است، و معرفت و شناخت به زیبایی حجاب است که ماندگاری و ثبات آن را دو چندان می سازد.

پی نوشت ها:

[1]. حسین مهدی زاده، پرسمان حجاب، پژوهشی در باب پوشش از دیدگاه قرآن، ص23.
[1]. المیزان، ج 16، ص509
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 388 ، ح 4364 ٓ مکارم الاخلاق ص

http://www.erfan.ir/farsi/82823.html

 نظر دهید »

۲۵ وظيفه مؤمنان در زمان غيبت امام زمان (عج)

14 بهمن 1394 توسط الزهرا خلخال

آيت‌الله شيخ محمّدتقي اصفهاني مشهور به آقا نجفي در يك‌صد سال پيش با تتبّع در روايات و احاديث اهل‌بيت(ع)، پنجاه‌وچهار وظيفة مؤمنان در زمان غيبت امام زمان(عج) را در دو جلد بيان مي‌كند.

از زبان آيت‌الله آقا نجفي

اكنون ۲۵ وظيفة اوّل با اندكي تصرّف و تلخيص در پي مي‌آيد:

وظيفة اوّل، غمگين بودن به علّت مفارقت آن‌جناب و مظلوميّت آن حضرت.

در «كافي» از حضرت صادق(ع) منقول است كه فرمود: «كسي‌كه مهموم باشد براي ما و غمناك باشد به جهت مظلوميّت ما، نفس كشيدن او، ثواب تسبيح دارد».

وظيفة دوم؛ منتظر فرج و ظهور آن حضرت بودن.

در جلد دوم «كمال‌الدّين وتمام‌النّعمـ↨» از امام محمّد تقي(ع) منقول است كه فرمودند: «قائم ما آن مهدي‌ است كه واجب است در زمان غايب بودن او انتظار او را داشتن و او سومي از اولاد من است…»
و از حضرت امير‌المؤمنين(ع) روايت شده است كه: «افضل عبادت‌ها، انتظار فرج است.»۱
و در حديث ديگر از حضرت صادق(ع) منقول است كه: «هر مؤمني بميرد در حالي‌ كه منتظر ظهور آن‌جناب باشد، مثل آن است كه در خيمة حضرت قائم(ع) بوده باشد».۲

وظيفة سوم، گريه كردن در دوري آن‌ حضرت و به جهت مصيبت آن‌جناب.

در كمال‌الدّين از حضرت صادق(ع) روايت شده است كه فرمودند: «به‌خدا قسم غايب مي‌شود امام شما زماني از روزگار و آزموده مي‌شوند تا آنكه گفته مي‌شود، مرد و از دنيا رفت يا به ‌كدام وادي رفت و هر آينه ‌چشم‌هاي مؤمنان بر او گريان مي‌شود.»۳
و از حضرت رضا(ع) مروي است كه: «هر مؤمني ياد كند مصيبت ما را ـ يعني مصيبت پيغمبر(ص) و هر يك از ائمه را ـ پس گريه كند يا كسي را به جهت ظلمي كه بر ما شده بگرياند، روز قيامت با ما و در درجة ما است.»

وظيفة چهارم، به امر امام، تسليم و مقيّد باشد و در امر ظهور عجله نكند.

يعني چون و چرا در امر ظهور آن‌جناب نكند و آنچه از جانب آن‌ حضرت مي‌رسد، صحيح و مطابق با حكمت بداند كه در كمال‌الدّين از حضرت امام محمّد تقي(ع) روايت شده است كه فرمود: «امام بعد از من، پسر من علي است. امر او، امر من است و قول او، قول من و طاعت او، طاعت من و امام بعد از او پسر او حسن است، امر او، امر پدر اوست و قول او، قول پدرش و طاعت او، طاعت پدرش.» آنگاه ساكت شدند. راوي گويد، پرسيدم: يابن رسول‌الله! پس امام بعد از حسن كيست؟ حضرت گرية شديدي كردند، آنگاه فرمودند: «امام بعد از امام حسن عسكري، پسر او قائم منتظَر است.» گفتم: يا بن رسول‌الله! چرا او را قائم گويند؟ فرمود: «براي آنكه قائم مي‌شود بعد از آنكه ذكر او مرده باشد و بيشتر قائلان به امامتش مرتد شوند.» گفتم: چرا او را منتظَر ناميدند؟ فرمود: «به‌جهت آنكه روزهاي غيبت او بسيار باشد و زمان غايب بودنش، دراز مي‌شود. پس، مخلصان، انتظار خروج او [را] كشند و شك‌كنندگان او را انكار كنند و منكران به ‌ذكر او استهزاء كنند و كساني‌كه وقت براي ظهورش معيّن كنند، دروغ‌گو باشند و عجله‌شوندگان هلاك شوند و تسليم‌شوندگان نجات يابند.»۴

وظيفة پنجم، به مال خود، آن حضرت را صله كنند.

در «كافي» از حضرت صادق(ع) نقل شده كه فرمودند: «هيچ چيز نزد خدا محبوب‌تر از صرف نمودن مال، براي امام نيست و به درستي كه خداوند در عوض يك‌درهم كه مؤمن از مال خود به صرف امام برساند، به اندازة كوه احد در بهشت به ‌او عطا مي‌فرمايد.» آنگاه فرمود: حق‌تعالي در قرآن كريم فرموده: «مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً و َاللهُ يَقْبِضُ و َيَبْسُطُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگى و گشايش پديد مى‏آورد و به سوى او بازگردانده مى‏شويد.»۵ سپس فرمود: به خدا قسم اين آيه به خصوص در صله كردن امام به مال نازل شد.»۶
در «بحارالانوار» از «كامل‌الزّياراة»، ص ۳۱۹ نقل شده است كه امام موسي كاظم(ع) فرمودند: «هر كس نتواند به ‌زيارت ما بيايد؛ بايد صالحان از دوستان ما را زيارت كند تا ثواب زيارت ما برايش نوشته شود و هر كس نتواند ما را صله كند، بايد نيكان از دوستان ما را صله كند تا ثواب صله كردن ما برايش نوشته شود.»

وظيفة ششم، صدقه دادن به قصد سلامت آن‌ ذات، چنانچه در «نجم الثّاقب»، ص ۴۴۲ ذكر فرموده‌اند.

وظيفة هفتم، شناختن صفات آن حضرت و در هر حال عزم بر ياري آن ‌جناب داشتن و در فراقش ندبه و زاري كردن.۷

وظيفة هشتم، طلب كردن معرفت آن‌ حضرت از ذات اقدس الهي و خواندن اين دعا كه در كتاب كافي و كمال‌الدّين از حضرت صادق(ع) روايت شده است: «اللهمّ عرّفني نفسك، فانك إنْ لم تُعرّفني نفسك لم اعرف نبيّك، اللهمّ عرّفني رسولك فانّك إن لم تعرّفني رسولك لم اعرفْ حجّتك، اللهمّ عرّفني حجتك فانّك انْ لم تعرّفني حجتك ضللتُ عن ديني.»۸

وظيفة نهم، مداومت نمودن به خواندن اين دعا كه از حضرت صادق(ع) روايت شده است: «يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلّب القلوب ثبّت قلبي علي دينك.»۹

وظيفة دهم، اگر بتواند به نيابت آن حضرت قرباني كند، چنانچه در «نجم‌الثّاقب» آمده است.

وظيفة يازدهم، نبردن نام اصلي آن حضرت كه نام حضرت رسول‌الله است. [ضرورت دارد] شيعيان، آن حضرت را به لقب ياد كنند؛ مثل: قائم، منتظَر، حجّت، مهدي و امام غايب و در اخبار متعدّد، فرموده‌اند كه بردن نام آن حضرت در زمان غيبت جايز نيست.۱۰

وظيفة دوازدهم، برخاستن به جهت احترام نام آن بزرگوار به ‌خصوص اسم «قائم»، چنانچه در ص ۴۴۴ نجم‌الثّاقب آمده است.

وظيفة سيزدهم، به هر ميزان كه ممكن است براي جهاد با دشمنان در ركاب آن‌ جناب، اسلحه مهيّا كند.

در بحارالانوار از كتاب «الغيبـ↨ نعماني» منقول است كه حضرت صادق(ع) فرمود: «بايد مهيّا نمايد هر يك از شما براي ظهور حضرت قائم، آلت حربي اگر چه يك تير باشد، اميد است همين كه اين نيّت را داشته باشد، حق تعالي او را از اصحاب و ياران او قرار دهد.»

وظيفة چهاردهم، در مهمّات به آن حضرت متوسّل شود و عريضة توسّل بيندازد. چنانچه در جلد ۲۲ بحار منقول است.

وظيفة پانزدهم، در دعا كردن، خدا را به حقّ آن حضرت قسم دهد و آن جناب را شفيع قرار دهد، چنانچه در كمال‌الدّين منقول است.

وظيفة شانزدهم، بر دين قويم ثابت باشند و دنبال صداها و مزخرفاتي كه از هر گوشه‌اي برمي‌خيزد، نروند؛ زيرا تا خروج سفياني و صيحة آسماني بلند نشود، ظهور امام(ع)، واقع نمي‌شود.

در جلد ۵۲ بحارالانوار به نقل از «غيبت شيخ طوسي» از حضرت امام رضا(ع) روايت شده است: «سه ندا از آسمان بلند مي‌شود كه همه كس مي‌شنود و اين نداها در ماه رجب ظاهر مي‌شود. اوّل، الا لعنة الله علي الظّالمين. دوم؛ ازفة ‌الازفة يا معشر المؤمنين. سوم؛ مي‌بينيد بدني محاذي خورشيد و ندا مي‌شود: اين است امير‌المؤمنين كه به تحقيق براي هلاك كردن ظالمان برگشته است.» و در جلد دوم كمال‌الدّين منقول است: «اوّل كسي كه با امام زمان(عج) بيعت مي‌كند؛ جبرئيل است. آنگاه يك پاي [خويش را] بر بيت‌الله [الحرام] مي‌گذارد و يك پاي بر بيت‌المقدّس و ندا مي‌كند به ندايي كه همة خلايق مي‌شنوند: أَتَى أَمْرُ اللهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ».

وظيفة هفدهم، معاشرت و رفت و آمد بسيار با مردمان روزگار او را از ياد امام زمان(عج) باز ندارد.

در جلد اوّل كمال‌الدّين از امام محمّد باقر(ع) روايت شده است كه فرمودند: «مردم! زماني مي‌آيد كه امام غايب مي‌شود. خوشا به حال آنها كه بر امر ما ثابت باشند. در آن زمان، كمترين ثوابي كه براي آنها در نظر مي‌گيرند؛ اين است كه خداوند آنها را ندا مي‌فرمايد كه اي بندگان من! به سرّ من ايمان آورديد و حجّت غايب مرا تصديق كرديد. بشارت باد شما را به نيكويي ثواب، از شما قبول مي‌كنم اعمال خوب را و عفو مي‌كنم اعمال بد شما را و مي‌آمرزم گناهان شما را و به بركات شما باران مي‌بارم بر بندگانم و دفع بلا از آنها مي‌كنم، اگر شما نبوديد بر آنها عذاب مي‌فرستادم.»
در ادامه، راوي پرسيد كدام عمل، افضل اعمال مؤمن در آن زمان است و پاسخ شنيد: «نگاه داشتن زبان و ماندن در خانة خود»؛ يعني بدون ضرورت با مردم دنيا معاشرت و رفت و آمد نكند، كه او را از ياد امامش باز دارد.

وظيفة هجدهم، ذكر صلوات خاصّة آن حضرت؛ آن‌چنان كه در كتاب‌هاي بحارالانوار، «مكارم‌الاخلاق» و «جما‌ل‌الاسبوع» آمده است.

صلواتي كه در صفحة ۲۸۴ مكارم‌الاخلاق از شيخ طبرسي نقل شده، ‌بدين شرح است: «اَللهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللهُمَّ اِنَّ رَسُولَكَ الصّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّكَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ في شَيءٍ اَ نَا فاعِلُهُ كَتَرَدُّدي في قَبْضِ رُوحِ عَبْدِي الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَاَكْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللهُمَّ فَصَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجَّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَالْعافِيَةَ وَالنَّصْرَ وَلا تَسُؤْني في نَفْسي وَلا في اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتي.»

وظيفة نوزدهم، فضايل و كمالات آن حضرت را ذكر كردن؛ زيرا كه آن جناب وليّ‌نعمت و واسطه در جميع نعمت‌هاي خداوند است كه به ما مي‌رسد و طبق فرمودة امام سجاد(ع) كه در صفحة ۴۲۲ مكارم‌الاخلاق ذكر شده، يكي از راه‌هاي شكر وليّ‌نعمت، گفتن فضايل و كمالات اوست.

وظيفة بيستم، اظهار كردن اشتياق واقعي به زيارت جمال مبارك امام زمان(ع).

چنانچه در جلد اوّل كمال‌الدّين وتمام‌النّعمه آمده است، حضرت امير‌المؤمنين(ع) به سينة خود اشاره مي‌كردند و آه مي‌كشيدند و اظهار شوق به لقاي امام دوازدهم را داشتند.

وظيفة بيست و يكم، مردم را به سوي معرفت آن جناب و خدمت به آن بزرگوار دعوت كردن.

در كافي از سليمان ‌بن ‌خالد، مروي است كه به حضرت صادق(ع) عرض كردم: مرا اهل بيتي است و آنها سخن مرا مي‌شنوند. آيا آنها را به سوي اين امر دعوت كنم؟ امام در پاسخ فرمودند: بلي! خدا در كتاب خويش مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ؛۱۱ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوختِ آن مردم و سنگ‌هاست؛‏ حفظ كنيد.»

وظيفة بيست و دوم، صبر داشتن در مقابل سختي‌ها و آزار دشمنان دين و سرزنش آنها در زمان غيبت امام زمان(عج).

در جلد اوّل كمال‌الدّين از حضرت سيّد‌الشّهداء(ع) روايت شده كه فرمود: «هر مؤمني كه در زمان غايب بودن امام دوازدهم، بر اذيّت و تكذيب دشمنان صبر كند؛ به منزلة كسي است كه با كفّار در خدمت رسول‌الله(ص) جهاد كرده باشد.»

وظيفة بيست و سوم، هديه كردن ثواب اعمال صالح خود مانند قرائت قرآن و غيره به امام زمان(ع).

وظيفة بيست و چهارم، داشتن طلب زيارت آن حضرت.

وظيفة بيست و پنجم، دعا كردن به وجود مبارك آن بزرگوار و طلب كردن فتح، نصرت و ظهور آن جناب از خداوند.

در توقيع شريفي از آن حضرت روايت شده است كه فرمودند: «براي تعجيل در فرج من بسيار دعا كنيد، چرا كه گشايش و شادماني شما در آن است».۱۲
و از حضرت امام حسن عسكري(ع) مروي است كه فرمود: «اين دعا باعث ثبوت بر ايمان است».۱۳

پي‌نوشت‌ها:

۱. تحف العقول، ص ۲۰۱.
۲. بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۵.
۳. كمال‌الدّين و تمام‌النّعمه، ج ۲، ص ۳۴۷.
۴. همان، ص ۳۷۸.
۵. سورة بقره (۲)، آية ۲۴۵.
۶. اصول كافي، ج ۱، ص ۵۳۷.
۷. نجم‌الثّاقب، ص ۴۲۴.
۸. كمال‌الدّين وتمام ‌النّعمه، ج ۲، ص ۳۴۲.
۹. همان، ص ۳۵۲.
۱۰. اصول كافي، ج ۱، ص ۳۳۲.
۱۱. سورة تحريم (۶۶)، آية ۶.
۱۲. احتجاج، ج ۲، ص ۲۸۴.
۱۳. كمال‌الدّين و تمام‌النّعمه، ج ۲، ص ۳۸۴.

منبع : وبلاگ الغوث

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 42
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس