مدرسه علمیه الزهرا خلخال

الهم صلی علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

امام علی (ع) و تربیت فرزند

14 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

 

امام علی (ع) و تربیت فرزند

بحث تربیت از ابتدایی‏ترین و اساسی ترین نیاز ها زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی،از گهواره تا گورش جلوه‏ ای از آن است . انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که به ‏عنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف و آرمان های خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادت مطلوب خویش را فتح  می‏ نماید ؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت اسلامی ضرورتی مضاعف دارد زیرا انسانی که گردنبند مروارید دانه دین و بندگی خالق متعال را بر گردن آویخته جز در پرتو تربیت صحیح اسلامی به مدال افتخار عبودیت و تسلیم نائل نمی آید ، از سویی دیگر چنین انسان مسلمانی برای پیمودن راه سعادت و بندگی احتیاج به الگو های مطمئن عملی دارد تا با نصب‏ العین قرار دادن دیدگاه ها و سیره عملی آنان ، هم راه صحیح بندگی و سعادت را بپیماید و هم در این وادی سریعتر گام نهد و سریعتر به مقصد نایل آید ، از این رو معصومین علیهم ‏السلام ـ که از گوهر عصمت و مصونیت از خطا و اشتباه برخوردارند . ـ بهترین و مطمئن ‏ترین الگو های تربیتی بوده و ارائه دیدگاه ها و کشف و عرضه سیره تربیتی آنان یک ضرورت انکار ناپذیر برای پویندگان عرصه تعلیم و تربیت اسلامی است و در این میان ، ارائه دیدگاه ها و سیره تربیتی امام علی علیه‏ السلام ـ که خود ” اَب الائمه ” و سر سلسله جانشینان به‏حق نبوی و سرآغاز تجلیگاه امامت معصومین علیهم‏ السلام و نخستین تشکیل دهنده حکومت اسلامی علوی است . ـ بر ضرورت این کار می‏افزاید .

اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن:

الف) اهمیت تربیت فرزندان:

تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏ آید . بزرگ مربی اسلام ، علی علیه السلام در سخنان دربار خود بارها و بارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامد های منفی بی ‏توجهی به آن را بیان داشته ‏اند . امّا پیش از بیان دیدگاه های حضرت در این زمینه ، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم . بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته می شود، امام علی علیه‏ السلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیه‏ای الهی بر شمرده‏ اند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر می‏آید . در نهج ‏البلاغه آمده است که : ” در حضور امام علی علیه‏السلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت :” گوارایت باد رزم جویی سوار کار ! ” آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین را به او توصیه نمود : ” امید که بخشنده‏ اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد ، او به رشد دلپذیر برسد و تو نیز از نیکی و خیرش بهره ‏مند شوی . ” پس از آن که از نگرش علی علیه ‏السلام نسبت به فرزند آگاه شدیم ، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره می‏کنیم ؛ آن حضرت در سخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف ، تربیت و ادب‏ آموزی را میراثی بی مانند تلقی نموده ‏اند . معمولاً با در گذشت انسان ، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد ، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران ، بزرگ و مهم جلوه می‏ نماید امّا از دیدگاه امام مربیان ، علی علیه ‏السلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد ” لامیراث کالادب ” و هرگز املاک و دارایی ‏های باقیمانده مادّی ، قابل مقایسه با میراث گران بهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست . و از این روست که در سخنی دیگر ، آن حضرت فرمود : ” گرانبها ترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند ، ادب است . “

علی علیه‏السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‏ توجهی به امر خطیر تربیت را ” رشد یافتن فرزند ناصالح ” برشمرده و برای هر یک از این دو ، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نموده‏اند . از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‏ فرماید : ” انس و آرامش در سه چیز است : همسری که با شوهرش توافق داشته باشد ، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد . ” همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکو ترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگار های باقیمانده از والدین ، معرفی می‏ نماید : ” الولد الصالح احد الذِکرین ” مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر ” غرر الحکم و در رالکلم ” ذیل این حدیث می گوید : ” فرزند صالح نیکو تر دو یاد است ؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دو تاست : یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او . فرزند صالح نیکو تر از همه آنها ست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند ، از آن سبب نیکو تر است “

از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامد های منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان صدیق خود را از بی‏ توجهی به تربیت صحیح فرزندان بر حذر داشته است . ایشان در سخنی فرزند نا صالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی می‏ نماید . و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کننده ‏پیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد می‏کنند .

همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته و در بیانی بلیغ ، فرزند ناخلف را شدید ترین مصیبت ها معرفی نموده ‏اند . فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‏دهد ، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند ؛ علی علیه السلام درباره زبیر فرمود : ” پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهم ‏السلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد و او را از ما جدا کرد .”

ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی علیه‏ السلام :

برای موجوداتی که در طریق تغییر ، تحول ، رشد و تکامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسب ‏ترین رشد خود می‏رسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی می‏یابد ، گل ها در موسم بهار می‏رویند ، چشمه ها در فصل زمستان جاری می‏شوند . ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمین می گردندو … تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسان تر به بار می ‏نشیند . موسم مناسب تربیت ، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی ، نوجوانی و عنفوان جوانی است ، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بی‏آلایش دارد ، آنگاه که هنوز هوا های نفسانی و خواهش های غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدی ‏ها و زنگار ها میهمان نا خواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است . از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ که امری ظریف و در عین حال پیچیده است . ـ را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روز های آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظه ‏شان چونان جسم شان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید را نداشته و از ایفای نقش مربی گری برای فرزندان عاجز می گردند.

علی علیه‏ السلام مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیه ‏السلام در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گران سنگی ارائه نموده است ؛ آن حضرت فرموده‏ اند : ” فرزند دلبندم ! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتاده‏ ام ، بدین وصیت برای تو مبادرت نموده ‏ام و خصلت هایی رادر آن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو نا گفته ماند یا اندیشه‏ ام همچون تنم نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من پاره ‏ای خواهش های نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگی های دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی . و به ‏درستی که دل جوان همچون زمین نا کشته است ، هرچه در آن افکنند ، بپذیرد . پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد … ” و در قسمت دیگر آن ، می‏ فرماید : ” … چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم ،چنان‏دیدم که این عنایت در عنفوان جوانی‏ ات به کار رود و در بهار زندگانی که‏ نیتی پاک داری و نفسی صاف و بی‏ آلایش … “

ج ) هدف نهایی از تربیت فرزند:

در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدی ‏ترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن ، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیت های تربیتی به آسانی ممکن نیست . در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی ، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است .

اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد ؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است ؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است ؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است ؟ و یا اینکه علاوه بر این ها ، اهداف مهمتر و مقدس تری وجود دارد ؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام ، علی علیه ‏السلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست ؟

با نگاهی به دیدگاه ها و سیره تربیتی علی علیه‏ السلام آشکار می شود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت ، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است ، هدف نهایی ، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد . امیر مؤمنان علی علیه‏ السلام در ضمن حدیثی پیش از تولد فرزند ، هدف نهایی از تربیت را به ‏طور غیر مستقیم بیان نموده و به ‏راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن ، تربیت نموده‏ اند . مرحوم ابن‏شهر آشوب به سند خود از آن حضرت نقل می‏کند که فرمود : ” من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکو قامت ننموده ‏ام ، بلکه از من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکو قامت ننموده‏ام ، بلکه از پروردگارم خواسته‏ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند .

پروردگارم خواسته ‏ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند . “

ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی علیه ‏السلام :

انسان موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم می‏ گردد : تربیت اخلاقی ، تربیت دینی ، تربیت جسمانی ، تربیت اجتماعی و … در سیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع ، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یک کتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله ، عام بوده و امکان بررسی مفصل هر کدام دراین مقاله وجود ندارد ، به‏ ناچار بصورت اشاره وا گذرا بدان نظر می‏ افکنیم .

تربیت دینی:

مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است ، هر چند تربیت دینی به ‏یک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان می گردد امّا در اینجا ، مراد از تربیت دینی ، مقابل تربیت اخلاقی ، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احکام عبادی از دین را شامل می‏گردد . تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امام‏ علی علیه ‏السلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به نمونه ‏هایی از آن اشاره می‏ کنیم:

1 - نماز:

یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلکه مهمترین نمود آن در حوزه احکام و عبادات ، نماز است . نماز بزرگ ترین فریضه‏ الهی و پیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است . علی علیه ‏السلام در طول عمر با برکت شان زیبا ترین جلوه‏ ها را در نماز به ‏نمایش گذاشتند ، او در حالت جنگ و صلح ، بیماری و سلامت ، در خانه و مزرعه ، بر مسند حکومت و خانه ‏نشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط ، نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود را بدان سفارش می‏ نمود . در وصیتی به امام حسن علیه ‏السلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز سفارش کرده می‏ فرماید : ” از خدا بترسید ، از خدا بترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کار ها و ستون دین شما ست ” او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت می‏ دادند که همه پیروان و شیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن ، فرا خوانده‏ اند . آن حضرت فرمود : ” علّموا صیسانکم الصلوة و خذو هم بها اذا بلغوا الحلم ” ” در کودکی به فرزندانتان نماز را تعلیم دهید و هنگام بلوغ ، آنان را به نماز وا دارید .” فریضه ‏نماز در تربیت دینی چنان مهم است که حتی در پیش از بلوغ ، تنبیه مختصر فرزند به ‏خاطر ترک آن ، روا دانسته شده است . علی علیه ‏السلام خطاب به یکی از اصحاب فرمود : ” کودکان اهل خانه ‏ات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به سن ده سالگی رسیدند ، آنان را بر ترک آن ، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند . ” نکته قابل توجهی که در این دو حدیث وجود دارد ، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است ، زیرا در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشته‏ اند ، در دوره کودکی تا قبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نموده ‏اند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نموده‏ اند ، در این مرحله تأکید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نماز شده است . اما در سن ده سالگی هر چند هنوز به‏ حّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص ، تأکید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه که به سن بلوغ رسیدند تأکید بر وا داشتن آنها به نماز و ترک نکردن آن است .

2 - آموزش قرآن:

قرآن کتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است ، قرآن سر چشمه معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد . علی علیه ‏السلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امام ‏حسن علیه ‏السلام بعد از آنکه بر اهمیت تربیت و تسریع در آن تأکید می‏ نمایند ، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال و حرام آن بیان می‏ کند : ” … و اَنْ ابتدئک بتعلیم کتاب‏ اللّه و تأویله و شرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الی غیره … ” ، ” نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتأویل آن را به ‏تو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و ( در آغاز ) به چیزی غیر از قرآن نپردازم . ” همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمد بن حنیفه ، فرمود : ” … بر تو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است و اینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پایبند باشی . همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا که قرآن عهد نامه‏ ای ‏است از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود ، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد . “

3 - تعلیم دعا:

در تربیت دینی ، دعا و در خواست از خداوند جایگاه ویژه‏ای دارد . دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند می‏ دهد و از طریق آن ، نیاز ها فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان می‏ گذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل می‏ آید . علی علیه ‏السلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شده‏ اند . آن حضرت هم دعا هایی را به فرزندان خود تعلیم می‏دادند و هم آنان

قرآن عهدنامه ‏ای ‏است از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود ، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد .

را بر مداومت بر آن توصیه می‏ نمودند . امام حسین علیه‏ السلام می‏ فرماید : ” پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفن شان بنویسم و آن را به خانواده ‏ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیز انم . “

هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و برخی دعا های خاص در اوقات خاص وارد شده ، امّا علی علیه ‏السلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته ، برای نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیه‏ السلام را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر ، اشاره می‏ نماید ؛ آن حضرت فرمود : ” فرزندم ! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه آبی را منوش الاّ اینکه قبل از خوردن و آشامیدن ، این دعا را بخوانی ” اللّهمّ انّی اسئلک فی اکلی و شربی السلامة من وعکه و القوّة به علی طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فی بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتک و ان تلهمنی حسن التحرز من معصیتک … ” امام علی علیه‏ السلام به دلیل اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی ، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خود تعلیم دعا می‏نمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبودند ، چنانکه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش امام‏ حسن علیه‏ السلام دعایی را تعلیم نموده‏اند .

4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهم ‏السلام

آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهم‏ السلام و سخنان و عقاید مربوط به آنان ، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ شیعی و علوی است . بر والدین ضروری است که ضمن آشنا نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهم‏ السلام را در دل های آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی ، متقن و روشنگر اهلبیت علیهم ‏السلام آشنا نمایند . تعلیم معارف و محاسن دانش ناب اهلبیت علیهم ‏السلام به فرزندان آنها را در حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشه ‏های ناپاک مصون می ‏دارد . مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهار صدگانه از علی علیه‏ السلام نقل کرده است که حضرت فرمود : ” علّموا صبیانکم من علمنا ما ینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها ” ، ” به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که به‏ حال آنان مفید است ، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه بر آنان غالب نگردد . “

5 ـ رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند:

در سیره تربیتی معصومین علیهم‏ السلام از لحظه تولد نوزاد ، فعالیت های تربیتی آغاز می‏ گردد و با اینکه نوزاد توان بالفعل درک اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او در آینده مؤثر است ، از این رو علی علیه‏ السلام در ضمن حدیث چهارصد گانه خود به اصحابش ، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نموده‏اند : ” … در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن مو های سر فرزندتان نقره صدقه دهید . رسول خدا صلی‏ الله ‏علیه ‏و ‏آله نسبت به حسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود . ” و در قسمت دیگر حدیث می‏فرماید : ” فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنید و گرما و سرما شما را از این کار باز ندارد که این باعث پاکیزگی بدن نوزاد است … “

 نظر دهید »

اثرات مخرب شبکه های مجازی

14 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

اثرات مخرب شبکه های مجازی

نقش کلیدی شبکه‌های اجتماعی در طلاق

۱۳۹۴/۰۲/۱۶ - ۱۶:۲۲ - کد خبر: 146939

سلامت نیوز:يك نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در اين تحقيق اعلام كرد كه به دليل نحوه رفتار و عملكرد همسرش در اپليكيشن‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي از قبيل فيس‌بوك، توئيتر، واتس‌اپ و اسكايپ قصد جدايي و طلاق از او را دارد.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری آنلاین ، تابه‌حال احساس کرده‌اید که شبکه‌های اجتماعی به ویژه در زمینه روابط اجتماعی بیشتر از آنکه مفید باشند، زیان آورند؟ اگر این حس را داشته‌اید، گروهی از دانشمندان در مطالعه اخیر خود آن را تایید می‌کنند.براساس گزارش فاكس‌نيوز، تحقيق جديدي كه توسط شركت حقوقي اسليتر و گوردون از دو هزار زوج بريتانيايي انجام شده نشان مي‌دهد رسانه‌هاي اجتماعي براي زندگي‌هاي متاهلي سم است.

يك نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در اين تحقيق اعلام كرد كه به دليل نحوه رفتار و عملكرد همسرش در اپليكيشن‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي از قبيل فيس‌بوك، توئيتر، واتس‌اپ و اسكايپ قصد جدايي و طلاق از او را دارد.

دست كم يك نفر از چهار نفر افراد حاضر در اين تحقيق يكبار در هفته برسر موضوعاتي مرتبط با شبكه‌هاي اجتماعي با يكديگر بحث و جدل مي‌كنند. همچنين 17 درصد از اين افراد اعلام كردند روزانه با همسرانشان برسر عملكرد آنها در شبكه‌هاي اجتماعي مشاجره مي‌كنند.

شايد جالب باشد بدانيد 58 درصد از افراد اعتراف كردند رمز‌هاي عبور حساب‌هاي كاربري همسرانشان را گاه حتي بدون اطلاع آنها، مي‌دانند. اين رويكرد نشان‌دهنده شدت تلاش افراد براي نظارت بر رفتارهاي اجتماعي همسرانشان است.

شبكه‌هاي اجتماعي در پرونده‌هاي طلاق آمريكا نيز نقشي قابل توجه دارند. وكلاي خانواده معتقدند شبكه‌هاي اجتماعي بيشتر از هر زمان ديگري در مسائل و مشكلات خانوادگي تاثيرگذار شده‌اند. در سال 2010 بيش از 80 درصد از وكلاي خانوادگي تاييد كردند كه رسانه‌هاي اجتماعي از سال 2005 به بعد در پرونده‌هاي طلاق نقشي پررنگ داشته‌اند.

اگرچه اين آمار ارقام بسيار واضح و گويا هستند، اما تنها ازدواج نيست كه تحت اثرات منفي شبكه‌هاي اجتماعي قرار گرفته‌است. وال استريت ژورنال چند سال پيش مقاله‌اي درباره اثر شبكه‌هاي اجتماعي بر روابط دوستانه منتشر كرد كه نتيجه‌گيري آن نشان مي‌دادند اين رسانه‌ها بيشتر از آنكه در دوستي افراد با يكديگي موثر باشند،‌مخرب روابط هستند. چكيده اين مقاله دو بخش داشت: اول اينكه شبكه‌هاي اجتماعي افراد را به نوشتن محتواي بي‌معني، ناخوشايند و كسل‌كندده تشويق مي‌كند كه ديگران را آزار مي‌دهد. دوم اينكه اين شبكه‌ها به واسطه اينكه بستري مناسب براي خودنمايي افرادي است كه اتفاق ويژه‌اي در زندگي آنها رخ داده،‌حس حسادت را در ميان ديگران افزايش مي‌دهد.

اگرچه قرارگيري در دل عصر ديجيتال به آن معني است كه شبكه‌هاي اجتماعي به اين زودي‌ها انسان را به حال خود رها نخواهند‌كرد،‌اما شايد نتايج اين تحقيقات تلنگري باشد براي تجديد نظر درباره مدت زماني كه در شبكه‌هاي اجتماعي صرف مي‌كنيد.

آثار مخرب ماهواره بر خانواده و جامعه

در روزها و ماه های اخیر بحث پیرامون شبکه های ماهواره ای خارج از کشور، آسیب های اجتماعی- فرهنگی آن برای جامعه وراهکارهای مقابله با تاثیرات مخرب آن، از مسائل مهم و اساسی مورد بحث در میان اندیشمندان، سیاسیون و به خصوص مجریان نهادهای دولتی ذیربط بدل شده است.

ابعاد و اثرات کوتاه مدت و دراز مدت ماهواره به عنوان یکی از فراگیرترین و موثرترین وسایل ارتباط جمعی، همیشه دارای اهمیت بوده اما با گذشت زمان و تغییرات اساسی در شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور و جهان، هرروز به این ضرورت افزوده می شود. اگر در گذشته فقط چند شبکه ماهواره ای فارسی زبان مانند بی بی سی یا صدای آمریکا با جهت گیری و اهداف سیاسی خاص و هدایت شده از سوی دولت های انگلیس و آمریکا وجود داشت؛ اما در چند سال اخیر شبکه های با اهداف کاملا متفاوت مانند من و تو1 و2، فارسی one،pmc و… بوجود آمده اند و در مدت زمان بسیار محدود مخاطبان بسیاری در بین مردم وبه ویژه کانون های خانوادگی به خود اختصاص داده اند.

بنابراین جنگ نرم رسانه ای بر ضد جامعه ایرانی در ظاهر و محتوا گسترده تر شده و ابعاد بسیار وسیعی پیدا کرده است. شبکه های کمتر سیاسی جدید بیشتر به مسائل فرهنگی - اجتماعی تکیه کرده و خانواده و روابط انسانی به عنوان بزرگترین سرمایه جامعه را هدف قرار داده اند. به عنوان مثال برخی از شبکه های ذکر شده با پخش فیلم و سریال های شبانه روزی اهداف زیر را دنبال می کنند:

- ترویج خانواده های بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی خانواده

- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به همسرر و البته شوهر به زن

- بی اهمیت جلوه دادن احترام به والدین

- عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختر خانواده

- هویت زدایی از مفهوم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر

- عادی جلوه دادن سقط جنین برای دختران قبل از ازدواج به عنوان راه حلی طبیعی برای رفع دلهره های احتمالی در روابط جنسی دختر و پسر

- تعصب زدایی از کانون خانواده و ترویج بی تفاوتی نسبت به حریم خانواده

- ترویج مفهوم زندگی با دیگران به جای ازدواج ( جالب است بدانیم این مفهوم سالهاست در برخی تولیدات روتین تلویزیونی خودمان هم تبلیغ می شود).

-ترویج فمینیسم و کم رنگ کردن نقش مرد در جامعه در حد کسی که تنها جهت رفع نیازهای جنسی زن خلق شده است!
- مخدوش نمودن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده

- افزایش تأثیر پذیری جنسی و خشونت در جوانان و نوجوانان بخصوص از طریق پخش موزیک ویدئوهای خاص
- پی ریزی و ایجاد آمادگی ذهنی تفکر شیطان پرستی در نوجوانان و جوانان

درمورد بحث ماهواره، چند سوال اساسی وجود دارد: شبکه های ماهواره ای فرصت هستند یا تهدید؟ بایستی از آنها استفاده کرد یا استفاده آز آنها غیر قانونی است و باید ممانعت به عمل آید؟در عصر ارتباطات و دهکده جهانی بهترین روش مقابله و مواجهه با ماهواره و پیامدهای آن چیست؟

سوال و بحث اساسی این است که با وجود ممنوعیت قانونی وجود و استفاده از ماهواره در جامعه ایران، در حال حاضر شبکه های ماهواره ای حده اقل در تهران و کلان شهرها، با استقبال بسیار زیادی مواجه شده و استفاده از آن روز به روز بیشتر می شود ؛بطوریکه مسولان و سازمانهای مسئول را به فکر چاره اندیشی برای حل مشکل انداخته است. مثبت یا منفی بودن اهداف و کارکرد های شبکه های ماهواره ای و بودن یا نبودن آنها خود موضوع مفصلی است اما در حال حاضر و در جامعه ایران براساس مصوبه مجلس شورای اسلامی در 23 بهمن ماه 1373، ورود، تولید، نصب، نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره ای ممنوع است. اگر بپذیریم که ماهواره تهدیدی کاملا جدی و ابزارجدیدی است که دشمنان و استکبار جهانی با اهداف دقیق ، برنامه ریزی و هزینه های میلیونی، برای آسیب زدن بر بنیان های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه ما طراحی کرده اند؛ بهترین راهکار و روش مقابله با آن کدام است تاکنون راه حل عملی برای این معضل صورت نگرفته و در حد پیشنهاد راه هایی ارائه شده است .

در سال های گذشته و حتی در چند روز اخیر اخبار مختلفی از سوی نهاد های انتظامی و دیگر سازمان های ذیربط مبنی بر جمع آوری ماهواره ها مطرح شده است.به جز جمع آوری، وضع جرائم سنگین و مجازات های دیگر مهمترین پیشنهاد و تنها راهکار عملی شده به صورت ناقص و گهگاه در سالیان گذشته بوده است که به اعتقاد نگارنده این بدترین و ناکارامد ترین روش مواجهه با این پدیده است که به جز دامن زدن به نارضایتی بخشی از مردم وبدبین کردن آنها به نظام و ترغیب بیشتر جامعه به برنامه ها و شبکه های ماهواره ای کارکرد دیگری نخواهد داشت. این بدان معنا نیست که بحث آسیب شناسی ماهواره ، ابعاد و راهکارهای مقابله با آن را رها سازیم و بالعکس از ضرورت پرداختن علمی و غیر احساسی و کارشناسانه با این پدیده بسیار حساس و جدی حکایت دارد.

قبل از پرداختن به هر بحثی بایستی به این سوال پاسخ داد که چرا شبکه های ماهواره ای خارجی با چنین استقبالی مواجه شده اند و از سویی شبکه های ملی داخلی اینقدردر موضع انفعال و ضعف قرار گرفته اند. با تشکیل گرو ههای کارشناسی از رشته های علمی مرتبط با موضوع نقاط ضعف و قوت و ابعاد مختلف موضوع را بررسی و برای حل آن چاره اندیشی نماییم. چرا برنامه نود به عنوان یک برنامه ورزشی با زمان پخش در ساعت 5/11 بیش از5 میلیون مخاطب دارد؟

پیشنهادات و راهکارهای عملی

1-برنامه سازی می بایست بر اساس نیاز مخاطب جامعه باشد، در رسانه های معتبر دنیا قضاوت پیام بعهده مخاطب است، در حالیکه در رسانه ملی پیام به شدت سانسور شده است، با رفع این مساله در حد معقول مخاطبان افزایش پیدا خواهند کرد.

2- بایستی مجوز فعالیت شبکه های خصوصی برای ایجاد رقابت و افزایش مخاطب صادر شود.

رقابت در عرصه رسانه باعث کشش و گرایش مخاطب به رسانه می شود، چنانچه صدا و سیما فرهنگ رسانه های برون مرزی را مغایر با اصول جامعه می داند باید به تولید فرهنگ در برنامه های خود بپردازد، طبیعتا زمانی که این تولید وجود ندارد تهاجم فرهنگ این رسانه ها روز به روز افزایش پیدا خواهد کرد .

بنابراین عواملی همچون، محیط بسته، رقابتی نبودن، عمل نکردن براساس نیاز مخاطب، دروازه بانی یک طرفه پیام، آزاد نگذاشتن ذهن مخاطب در انتخاب، قطره چکانی اطلاعات به مخاطب، باعث روی آوردن مخاطبان به سوی رسانه ها و شبکه های برون مرزی و عدم استقبال از شبکه های داخلی می شود.(مصاحبه با دکتر محمد احمدی استاد دانشگاه و کارشناس ارتباطات).

بدیهی است در مقابل هجوم فرهنگی باید مقابله فرهنگی صورت گیرد. برنامه سازان فرهنگی و هنری و سازمان هایی مانند صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، سازمان های تبلیغات اسلامی ، نظام آموزش و پرورش ، نظام آموزش عالی و دیگر ارگان های دولتی باید در بخش غنی سازی و سالم سازی فرهنگ سرمایه گذاری کنند .در مقابل تهاجم فرهنگی باید فعالیت ، برنامه سازی ،تفریحات سالم و امکانات کافی ایجاد شود . چرا که منع و مقابله تنها راه مقابله نیست.

نقش کلیدی شبکه‌های اجتماعی در طلاق

یک نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در این تحقیق اعلام کرد که به دلیل نحوه رفتار و عملکرد همسرش در اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی از قبیل فیس‌بوک، توئیتر، واتس‌اپ و اسکایپ قصد جدایی و طلاق از او را دارد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، تا به‌حال احساس کرده‌اید که شبکه‌های اجتماعی به ویژه در زمینه روابط اجتماعی بیشتر از آنکه مفید باشند، زیان آورند؟ اگر این حس را داشته‌اید، گروهی از دانشمندان در مطالعه اخیر خود آن را تایید می‌کنند. براساس گزارش فاکس‌نیوز، تحقیق جدیدی که توسط شرکت حقوقی اسلیتر و گوردون از دو هزار زوج بریتانیایی انجام شده نشان می‌دهد رسانه‌های اجتماعی برای زندگی‌های متاهلی سم است.

براساس این پژوهش ،یک نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در این تحقیق اعلام کرد که به دلیل نحوه رفتار و عملکرد همسرش در اپلیکیشن‌ها و شبکه‌های اجتماعی از قبیل فیس‌بوک، توئیتر، واتس‌آپ و اسکایپ قصد جدایی و طلاق از او را دارد.

همچنین دست کم یک نفر از چهار نفر افراد حاضر در این تحقیق یکبار در هفته برسر موضوعاتی مرتبط با شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر بحث و جدل می‌کنند.17 درصد از این افراد نیز اعلام کردند روزانه با همسرانشان برسر عملکرد آنها در شبکه‌های اجتماعی مشاجره می‌کنند.

شاید جالب باشد بدانید 58 درصد از افراد اعتراف کردند رمز‌های عبور حساب‌های کاربری همسرانشان را گاه حتی بدون اطلاع آنها، می‌دانند. این رویکرد نشان‌دهنده شدت تلاش افراد برای نظارت بر رفتارهای اجتماعی همسرانشان است.

شبکه‌های اجتماعی در پرونده‌های طلاق آمریکا نیز نقشی قابل توجه دارند. وکلای خانواده معتقدند شبکه‌های اجتماعی بیشتر از هر زمان دیگری در مسائل و مشکلات خانوادگی تاثیرگذار شده‌اند. در سال 2010 بیش از 80 درصد از وکلای خانوادگی تایید کردند که رسانه‌های اجتماعی از سال 2005 به بعد در پرونده‌های طلاق نقشی پررنگ داشته‌اند.

اگرچه این آمار ارقام بسیار واضح و گویا هستند، اما تنها ازدواج نیست که تحت اثرات منفی شبکه‌های اجتماعی قرار گرفته‌است. وال استریت ژورنال چند سال پیش مقاله‌ای درباره اثر شبکه‌های اجتماعی بر روابط دوستانه منتشر کرد که نتیجه‌گیری آن نشان می‌دادند این رسانه‌ها بیشتر از آنکه در دوستی افراد با یکدیگی موثر باشند،‌مخرب روابط هستند. چکیده این مقاله دو بخش داشت: اول اینکه شبکه‌های اجتماعی افراد را به نوشتن محتوای بی‌معنی، ناخوشایند و کسل‌کننده تشویق می‌کند که دیگران را آزار می‌دهد. دوم اینکه این شبکه‌ها به واسطه اینکه بستری مناسب برای خودنمایی افرادی است که اتفاق ویژه‌ای در زندگی آنها رخ داده،‌حس حسادت را در میان دیگران افزایش می‌دهد.

اگرچه قرارگیری در دل عصر دیجیتال به آن معنی است که شبکه‌های اجتماعی به این زودی‌ها انسان را به حال خود رها نخواهند‌کرد،‌ اما شاید نتایج این تحقیقات تلنگری باشد برای تجدید نظر درباره مدت زمانی که در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنید.

تاثیر شبکه های اجتماعی بر روابط عاطفی همسران

۱۳۹۴/۰۵/۲۸ - ۱۱:۱۷ - کد خبر: 158766

سلامت نیوز: بین استفاده ازشبکه های اجتماعی ومیزان تعارض زناشویی رابطه وجود دارد و بیشترین آسیب در حوزه روابط جنسی و کمترین آسیب در تنظیم امورمالی است ولذا حوزه های که درگیرمستقیم با تعامل هستند آسیب بیشتری دریافت می کنند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار نوشت: خداوند در قرآن کریم می فرماید: و از جمله نشانه‌های خدا این است که برای شما همسرانی آفرید که با آن‌ها آرامش پیدا کنید و در میانتان دوستی و مهربانی قرار داد(سوره روم، آیه21). وقتی زوجین در فضای خصوصی خود قرار می‌گیرند باید در مورد امور مختلف تصمیم‌گیری کنند. قرار گرفتن آنها در این جایگاه، خواسته‌ها و نظرات متفاوتی ایجاد می‌کند که باید حل شود. تصمیمات گرفته شده توسط زوجین کیفیت و قدرت رابطه زوجین را تعیین می‌کند که گاه به دلیل اختلاف‌ها یا انتظارهای مدیریت نشده، کیفیت رابطه پایین می‌آید و رضایتمندی افت می‌کند. تعارض محصول الزامی زندگی مشترک است. هنگامی که دو نفر به عنوان یک زوج، با هم زندگی می‌کنند تعارض بروز خواهد کرد. به دلیل ماهیت تعامل زوج‌ها، اوقاتی پیش می‌آید که عدم توافق مشاهده می‌شود یا نیازها برآورده نمی‌شوند در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم و نارضایتی می‌کنند. تعارض زناشویی عبارت است از نوعی ارتباط زناشویی که در آن رفتارهای خشونت‌آمیز مثل توهین و سرزنش، انتقاد و حمله فیزیکی وجود دارد و زوجین در آن نسبت به یکدیگر احساس خصومت، کینه، نفرت و خشم داشته و هر یک عقیده دارد که همسرش انسان نامطلوب و ناسازگاری است که موجب رنجش و عذاب او می‌شود.

در شبکه های اجتماعی افراد با استفاده از کلمات محبت آمیز و برخورد های متشخصانه و محترمانه درصدد برقراری ارتباطاتی خارج از چهارچوب عرف جامعه و نظام خانواده هستند که موجب پیدایش خیانت های پنهان میشود.ارتباطات در شبکه های اجتماعی هرچند دارای ابعاد مثبتی از جمله گستره ی ارتباطات، رفع موانعی چون بعد مکان و زمان و دسترس پذیری تسهیل یافته تری است اما ارتباطات انسانی را در معرض آسیب های جدی زندگی مدرن قرار می دهد. در جامعه امروزی تعاملات آنلاین جایگزین روابط فیزیکی گشته است و به طور مشهود ارتباطات رودروی تا حد زیادی کاهش یافته است. برای این تحقیق از آزمون تعارض زناشویی MCQو آزمون سنجش میزان استفاده ازشبکه های اجتماعی بر روی جوانان متاهل شهر تهران که در دامنه سنی 20 تا 35 سال قرارداشتند استفاده شد.
یافته ها نشان می دهد که تمام ابعاد تعارض زناشویی از شبکه های اجتماعی تاثیر پذیرفته اند. در رتبه‌بندی ابعاد تعارض زناشویی براساس میزان تاثیر پذیری زیاد از شبکه ها به ترتیب؛ کاهش همکاری، روابط جنسی، امورمالی، تحریک پذیری، رابطه باخویشان همسر، رابطه با خویشان خود امور فرزندان و در تاثیرپذیری متوسط به ترتیب؛ رابطه جنسی، تحریک پذیری، امورمالی، کاهش همکاری، امور فرزندان، رابطه باخویشان خود و رابطه باخویشان همسر و در تاثیرپذیری پایین به ترتیب؛ کاهش همکاری، رابطه جنسی، تحریک‌پذیری، امورمالی، رابطه باخویشان همسر، رابطه باخویشان خود و امور فرزندان قرار دارد که بیشترین تاثیرپذیری در هر سه گروه مربوط به امور جنسی و تحریک پذیری و کمترین مربوط به رابطه باخویشان خود، همسر و امور فرزندان (یعنی اموری خارج از جنبه زن و شوهری و مربوط به شخص سوم) است. بین استفاده ازشبکه های اجتماعی ومیزان تعارض زناشویی رابطه وجود دارد و بیشترین آسیب در حوزه روابط جنسی و کمترین آسیب در تنظیم امورمالی است ولذا حوزه های که درگیرمستقیم با تعامل هستند آسیب بیشتری دریافت می کنند.

دو دسته مسایل باعث تعارض همسران می‌شود که یکی مسایل آشکار و دیگری مسائل پنهان است. در اکثر زمان‌ها مسایلی که به وسیله حوادث ایجاد می‌شوند بسیار شفاف هستند و در مورد موضوعاتی‌اند که اکثر ما در هر روز با آن‌ها مواجه هستیم و مستقیماً به همان موضوع برمی‌گردند، مثل پول، کارهای منزل، مسایل کودکان، خویشاوندان همسر، مسایل مذهبی، شغلی. گاهی اوقات همسران درگیر مشاجره در مورد مسایلی هستند که خود نیز از آن ناآگاهند و حتی با اصلاح آن موضوع نیز رابطه پیش نمی‌رود و لذا مسایل پنهانی اغلب باعث بحث‌های ناکام کننده و تخریب گردر در میان همسران می‌شود. که درباره این مسایل به صورت باز گفتگو نمی‌شود. آن‌ها انتظارات، نیازها و احساسات ابراز نشده‌ای را بازنمایی می‌کنند که اگر به آن‌ها توجه نشود باعث آسیب جدی به ازدواج می‌شود. مسایل پنهانی در خشمی که حوادث به ظاهر خنثی می‌توانند فرا بخوانند به خوبی بازنمایی می‌شوند.

چندین نوع مساله پنهانی در کار بازوج‌ها مشخص شده که عبارتند از: قدرت، اهمیت و مراقبت، قدرشناسی، تعهد، تمامیت و پذیرش . رایس (1996) دو نوع تعارض را در روابط زناشویی مطرح می‌سازد: تعارض سازنده و تعارض مخرب. در تعارض سازنده تمرکز بر حل مسئله بوده و درآن نزدیکی، احترام، اعتماد به یکدیگر وجود دارد و هیجان منفی کم و پاسخ کلامی اندکی کند. در تعارض مخرب، زوجین «خود» را به جای مسئله مورد حمله قرار می‌دهند. از طریق سرزنش و انتقاد، هر یک سعی دارند دیگری را تحت نفوذ خود درآورند و لذا نظرهای بسیار منفی علیه یکدیگر به کار می‌برند که در این حالت ارتباط درستی بین آنها برقرار نمی‌شود. در این نوع ارتباط بحث و مجادله‌های بیهوده و مخرب، بی‌اعتمادی، بی‌احترامی، توهین، خصومت، دشمنی و دشنام مشاهده می‌گردد.حال به نظر می رسد اگرفرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی و تقویت آموزه های دینی در سطح جامعه افزایش پیدا نکند، میزان این تعارض ها در زندگی زناشویی به مقدار فراوانی افزایش یابد.

شبكه‌های اجتماعی تعامل والدين و كودكان را كاهش می‌دهد

شيرين احمدنيا در مقاله «بررسی جامعه‌شناختی تأثير شبكه‌های اجتماعی مجازی بر مناسبات خانوادگی» آورده است: شبكه‌های اجتماعی به دليل افزايش معاشرت‌پذيری و كسب تجربه‌های اجتماعی برای نوجوانان، نقش مثبتی دارند، اما كاهنده ارتباط والدين با فرزندان می‌شوند.

به گزارش«وبلاگ نیوز» و به نقل از ایکنا، در مقاله «بررسی جامعه‌شناختی تأثير شبكه‌های اجتماعی مجازی بر مناسبات خانوادگی» به قلم شيرين احمدنيا، عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی، آمده است: امكانات ارتباطی وسيعی و پردامنه‌ای كه اينترنت و شبكه‌های ارتباطی در دنيای مجازی در اختيار افراد انسانی، فراتر از مرزهای مرسوم جغرافيايی فراهم می‌آورند، بی‌ترديد تأثير مستقيم خود را بر شكل‌گيری روابط انسانی، تسهيل، تقويت و همچنين در مواردی تضعيف برخی اشكال مالوف سنتی‌تر باقی گذاشته است.

در عرصه اشكال رابطه‌های صميمانه در صحنه روابط اجتماعی نيز شاهد جايگزينی بسياری از ارتباطات و تعاملات چهره به چهره و مستقيم با انواعی از ديدارها و تبادل پيام‌های دوستی و معاشرت در دنيای مجازی هستيم. در كنار تأثير مثبتی كه شبكه‌های اجتماعی بر كاهش دادن فاصله‌ها و رشد اطلاع‌رسانی داشته‌اند از سوی ديگر، موجب كاهش ارتباط رو در رو و فيزيكی انسان‌ها نيز شده‌اند.

كاربران شبكه‌های اجتماعی كمتر به ديدار دوستان و بستگان خود می‌‌روند و به جای آن به صورت آنلاين يا ارسال كامنت و گذاشتن پيام با آنها ارتباط برقرار می‌كنند، كمتر با اعضای خانواده خود صحبت می‌كنند و همچنين هنگامی كه در كنار اعضای خانواده خود هستند، كارها و فعاليت‌های خود را از طريق ابزارهای ارتباطی پيگيری می‌كنند.

احمدنيا در ادامه اين مقاله نگاشته است: دكتر هانا كراسنووا (Hanna Krasnova) از دانشگاه هومبولت(Humboldt) برلين در مواجهه با نتايج بررسی خود در خصوص اينكه «چه تعداد زيادی از افراد پس از سر زدن به فيس‌بوك احساس حسودی و در پی آن احساس تنهايی، سرخوردگی و عصبانيت می‌كنند اظهار شگفتی كرده است. شواهدی وجود دارد كه رسانه‌های اجتماعی تأثير نسبتاً زيادی بر نرخ‌های طلاق داشته‌اند. نسبت‌های طلاق رو به افزايش است و شواهد نشان می‌دهد پايگاه‌های شبكه‌های اجتماعی (نظير فيس‌بوك و مای‌اسپيس) زمينه‌هايی برای عدم پای‌بندی به ازدواج فراهم آورده‌اند و به نرخ‌های بالاتر طلاق راه می‌گشايند.

برخی معتقدند كه وابستگی به شبكه‌های اجتماعی، ازدواج اينترنتی، طلاق، از هم پاشيدگی خانواده، بلوغ زودرس و اختلالات جسمانی را در كشورهای مختلف جهان از جمله آمريكا و انگليس به شكل قابل ملاحظه‌ای افزايش داده است. آمار در ايالات متحده نشان می‌دهد كه در سال 2011 آشنايیِ حداقل يك زوج از هر پنجاه زوج متأهل، از طريق پايگاه‌های شبكه‌های اجتماعی شكل گرفته بوده است. اين سايت‌ها، كاركردهای مختلفی دارند و تقويت پيوندهای صميمانه نيز يكی از اين كاركردها به شمار می‌رود.

عضو هيئت علمی دانشگاه علامه طباطبايی در بخش ديگری از اين مقاله نگاشته است: در عين حال، چهار مورد از هر پنج مورد وكلای مشاور در امور طلاق در آمريكا نيز اظهار داشته است كه شاهد افزايشی در موارد طلاق مرتبط با شبكه‌های اجتماعی بوده‌اند. علاوه بر آن، سخن از اين نيز رفته است كه برخی سايت‌های شبكه‌های اجتماعی، همسران ناراضی يا ناخشنود را وسوسه می‌كنند تا در جست و جوی افراد ديگری (نظير دوستان، همكلاسی‌های سابق، دوستان صميمی دوران كودكی،‌ يا دوستان جديدی برآيند) كه بالقوه زمينه خيانت به همسران فعلی افراد را فراهم كرده و بر ضد ازدواج عمل می‌كنند.

همسرانی كه دچار سوء ظن يا بدگمانی می‌شوند اغلب تمايل پيدا می‌كنند كه شبكه دوستی همسرشان را زير نظر بگيرند و مواجهه و كشف اطلاعاتی در مورد همسر، بعد از سال‌ها اعتماد، می‌تواند تباهی به دنبال داشته باشد و زوجين را در مسير مراحل قانونی منتهی به طلاق قرار بدهد.

در آغاز، كاربرد اينترنت و شبكه‌های اجتماعی مجازی، همچون ساير مظاهر تكنولوژی غربی تا مدت‌ها، در ايران هم مانند بسياری كشورهای ديگر مورد تشويق و حمايت والدين قرار داشته است. به تدريج اما در ايران نيز مانند برخی ديگر از كشورها، حساسيت‌هايی در خصوص كاربرد گسترده اينترنت و محتوای رسانه‌های ديجيتال در ميان مردم به وجود آمده است.

شبكه‌های اجتماعی، خرده فرهنگ نوجوانان و جوانان را تحت تاثير خود قرار داده است

پديده شبكه‌های اجتماعی، خرده فرهنگ نوجوانان و جوانان را تحت تاثير خود قرار داده است و در عين حال، موجب بروز نگرانی‌هايی در ميان والدين شده است … كه به واسطه عدم بهره‌مندی از سواد رسانه‌ای مدرن از دنيای نسل جوان دورافتاده‌اند و همان‌ها، مدام از طريق رسانه‌ها، اخبار هراس برانگيزی هم در خصوص بروز مزاحمت‌های فضای سايبری، تعرض به حريم خصوصی و هتك حرمت و مخاطرات اينچنينی دريافت می‌كنند.

با توجه به گسترش روزافزون شكاف نسلی در شرايط عدم امكان گفت‌وگو يا مفاهمه با نسل جديد نگاه و نگرش منفی در ميان والدين به رسانه‌های جديد و شبكه‌های اجتماعی تشديد می‌شود.

شبكه‌های اجتماعی تعامل فرزندان با والدين را نيز دگرگون كرده‌اند، براساس تحقيقاتی كه پيرامون رابطه فرزندان و والدين آنها در فيسبوك انجام شده است؛ در حاليكه در سنين 13 تا 17 سالگی، 65 درصد نوجوانان برای والدين خود درخواست دوستی ارسال می‌كنند، در سنين بالاتر اين ميزان به 40 درصد كاهش پيدا می‌كند.

در شرايط غفلت والدين، كودكان همراه با معصوميت كودكانه خود وارد فضای مجازی می‌شوند، چه بسا در شرايطی كه درباره سوءاستفاده‌هايی كه در اين محيط صورت می‌گيرد اطلاع نداشته و گمان نمی‌كنند، طرف مقابل آنها نه تنها دوست نيست، بلكه حتی ممكن است فرد خطرناكی باشد.

بروز اختلالات جسمانی همانند چاقی، بی‌تحركی، ضعف بينايی و بلوغ زودرس در كنار تبعات روحی روانی متعدد همچون پرخاشگری، بی‌حوصلگی، گوشه‌گيری، مورد آزار قرار گرفتن و … از جمله تأثيرات شبكه‌های اجتماعی بر زندگی كودكان است. بيش از 30 درصد نوجوانان مزاحمت سايبری را تجربه كرده‌اند كه درصد قربانيان دختر به طور طبيعی از پسران بيشتر بوده است.

به والدين توصيه شده است كه نسبت به روابطی كه فرزندانشان با ديگران برقرار می‌كنند مراقب و هوشيار باشند، اما در عين حال بدانند كه گسترش روابط دوستی و عاطفی فرزندا‌نشان به هر وسيله‌ای كه باشد مشتمل بر اينترنت، می‌تواند جنبه مثبت و مفيدی داشته باشد و نبايد از گسترش ارتباطات اجتماعی فرزندان‌شان نگران باشند.

در زمينه تاثير شبكه‌های اجتماعی مجازی بر رابطه والدين و فرزندان، دو مجموعه نظريه موافق و مخالف شناسايی شده‌اند. در نظريه اول، شبكه‌های اجتماعی به دليل افزايش معاشرت‌پذيری و كسب تجربه‌های اجتماعی برای نوجوانان، نقش مثبتی دارا است.

به والدين توصيه می‌شود به جای نقش محدودكننده يا بازدارنده (به دليل نبود شناخت از فضای آنلاين و نوع ارتباطات فرزندان در اين محيط)، با افزايش توانايی‌های خود، نقش كنترلی ـ نظارتی داشته باشند.

گروه دوم كه بر تاثير منفی شبكه‌های اجتماعی تأكيد دارند، معتقدند كه شبكه‌های اجتماعی زمان ارتباط با والدين با فرزندان را كاهش می‌دهند، در حالی كه زمان ارتباط با دوستان افزايش پيدا می‌كند. در نتيجه فرزندان به جای تاثيرپذيری از خانواده متاثر از رفتارهای انتخابی در گروه همسالان می‌شوند.

محققان اين گروه در تشريح نظريه‌های خود به نقش حياتی تعامل فرزندان با والدين برای رشد سالم آنها اشاره می‌كنند كه می‌تواند تحت تاثير اينترنت و شبكه‌های اجتماعی به عنوان يك رسانه قرار گيرد.

ارتباطات آنلاین، ارتباط افراد خانواده را کاهش می‌دهد

برخی محققان در يافته اند كه ارتباطات آنلاين در درازمدت به دليل ايجاد رضايت روانی در نوجوان باعث كاهش تعامل آنها با خانواده خواهد شد، زيرا ارتباط با خانواده برای نوجوانان دارای اولويت پايين‌تر و جذابيت كمتری نسبت به تعامل با همسالان است.

در قبال اين سوال كه «چگونه می‌توان از رسانه‌های اجتماعی برای تقويت نهاد ازدواج استفاده كرد؟» بنا به پاسخی كه نيل پستمن Neil Postman در كتاب خود تحت عنوان تكنوپولی Technopoly: تسيلم فرهنگ در برابر تكنولوژی ارائه داده است؛ فنآوری، هم خير است و هم شر both a burden and a blessing نه اين است كه “يا اين يا آن"، بلكه هم اين و هم آن". او معتقد است اين امر، به ويژه در ارتباط با شبكه‌های اجتماعی صادق است.

مخاطرات و مشكلاتی وجود دارند كه زوجين متاهل لازم است از آن‌ها آگاه باشند، اما اين مخاطرات تمام داستان نيستند. درست مانند اين است كه بگوييم تلفن‌های همراه، آی‌پادها و سايت‌های رسانه‌ای اجتماعی نظير فيس‌بوك و تويتر، هنگامی كه توام با سنجيدگی، عقل و ملاحظه و بصيرت discernment مورد استفاده قرار بگيرند، می‌توانند در حكم ابزاری موثر در جهت استحكام ازدواج، گسترش شبكه‌ای ارتباطی دوستانه و پرورش احساس سودمند و سالم ارتباط اجتماعی برای زوجين عمل كنند.

در جمع بندی، می‌توان گفت كه تعاملات در فضای شبكه‌های اجتماعی مجازی نيز كه روی ديگر مناسبات در فضای ارتباطی زندگی واقعی – هر چند با ويژگی‌های خاص خود در زمينه شدت و گستره ارتباطی و رفع موانعی چون بعد مكان و در نتيجه، دسترس‌پذيری تسهيل يافته تری است. افراد را به گونه مشابهی در معرض آسيب‌های مرسوم زندگی مدرن قرار می‌دهد.

حضور فعال در صحنه تعاملات شبكه‌های اجتماعی مجازی نيز، مستلزم نظارت‌های اجتماعی متعارف و اعمال تمهيداتی در جهت حفظ سلامت روابط اجتماعی است همان‌گونه كه كمابيش در شرايط مناسبات در شبكه روابط غير مجازی صادق است.

 

 نظر دهید »

نامه رهبر انقلاب اسلامی به عموم جوانان در کشورهای غربی‌

12 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
به عموم جوانان در کشورهای غربی‌
حوادث تلخی که تروریسم کور در فرانسه رقم زد، بار دیگر مرا به گفتگو با شما جوانان برانگیخت. برای من تأسّف‌بار است که چنین رویدادهایی بستر سخن را بسازد، امّا واقعیّت این است که اگر مسائل دردناک، زمینه‌ای برای چاره‌اندیشی و محملی برای همفکری فراهم نکند، خسارت دوچندان خواهد شد. رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، به‌خودی‌خود برای همنوعان اندوه‌بار است. منظره‌ی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانواده‌اش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بی‌جان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پرده‌ی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنینگیزد. هرکس که از محبّت و انسانیّت بهره‌ای برده باشد، از دیدن این صحنه‌ها متأثّر و متألّم میشود؛ چه در فرانسه رخ دهد، چه در فلسطین و عراق و لبنان و سوریه. قطعاً یک‌ونیم میلیارد مسلمان همین احساس را دارند و از عاملان و مسبّبان این فجایع، منزجر و بیزارند. امّا مسئله این است که رنجهای امروز اگر مایه‌ی ساختن فردایی بهتر و ایمن‌تر نشود، فقط به خاطره‌هایی تلخ و بی‌ثمر فرو خواهد کاست. من ایمان دارم که تنها شما جوانهایید که با درس گرفتن از ناملایمات امروز، قادر خواهید بود راه‌هایی نو برای ساخت آینده بیابید و سدّ بیراهه‌هایی شوید که غرب را به نقطه‌ی کنونی رسانده است.

درست است که امروز تروریسم درد مشترک ما و شما است، امّا لازم است بدانید که ناامنی و اضطرابی که در حوادث اخیر تجربه کردید، با رنجی که مردم عراق، یمن، سوریه، و افغانستان طیّ سالهای متمادی تحمّل کرده‌اند دو تفاوت عمده دارد؛ نخست اینکه دنیای اسلام در ابعادی بمراتب وسیع‌تر، در حجمی انبوه‌تر و به مدّت بسیار طولانی‌تر قربانی وحشت‌افکنی و خشونت بوده است؛ و دوّم اینکه متأسّفانه این خشونتها همواره از طرف برخی از قدرتهای بزرگ به شیوه‌های گوناگون و به شکل مؤثّر حمایت شده است. امروز کمتر کسی از نقش ایالات متّحده‌ی آمریکا در ایجاد یا تقویت و تسلیح القاعده، طالبان و دنباله‌های شوم آنان بی‌اطّلاع است. در کنار این پشتیبانی مستقیم، حامیان آشکار و شناخته‌شده‌ی تروریسم تکفیری، علی‌رغم داشتن عقب‌مانده‌ترین نظامهای سیاسی، همواره در ردیف متّحدان غرب جای گرفته‌اند، و این در حالی است که پیشروترین و روشن‌ترین اندیشه‌های برخاسته از مردم‌سالاری‌های پویا در منطقه، بی‌رحمانه مورد سرکوب قرار گرفته است. برخورد دوگانه‌ی غرب با جنبش بیداری در جهان اسلام، نمونه‌ی گویایی از تضاد در سیاستهای غربی است.

چهره‌ی دیگر این تضاد، در پشتیبانی از تروریسم دولتی اسرائیل دیده میشود. مردم ستمدیده‌ی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانه‌های خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانواده‌ی فلسطینی ده‌ها سال است که حتّی در خانه‌ی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست. امروزه چه نوع خشونتی را میتوان از نظر شدّت قساوت با شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیست مقایسه کرد؟ این رژیم بدون اینکه هرگز به‌طور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بین‌المللی قرار گیرد، هر روز خانه‌ی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بی‌آنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمع‌آوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همه‌ی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشت‌زده و چشمان اشک‌بار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانواده‌ی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجه‌گاه‌های مخوفند. آیا در دنیای امروز، قساوت دیگری را در این حجم و ابعاد و با این تداوم زمانی می‌شناسید‌؟ به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطی‌گری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحه‌ی تلویزیون‌ها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.

لشکرکشی‌های سالهای اخیر به دنیای اسلام که خود قربانیان بی‌شماری داشت، نمونه‌ای دیگر از منطق متناقض غرب است. کشورهای مورد تهاجم، علاوه بر خسارتهای انسانی، زیرساخت‌های اقتصادی و صنعتی خود را از دست داده‌اند، حرکت آنها به سوی رشد و توسعه به توقّف یا کندی گراییده، و در مواردی ده‌ها سال به عقب برگشته‌اند؛ با وجود این، گستاخانه از آنان خواسته میشود که خود را ستمدیده ندانند. چگونه میتوان کشوری را به ویرانه تبدیل کرد و شهر و روستایش را به خاکستر نشاند، سپس به آنها گفت که لطفاً خود را ستمدیده ندانید! به جای دعوت به نفهمیدن و یا از یاد بردن فاجعه‌ها، آیا عذرخواهیِ صادقانه بهتر نیست؟ رنجی که در این سالها دنیای اسلام از دورویی و چهره‌آرایی مهاجمان کشیده است، کمتر از خسارتهای مادّی نیست.

جوانان عزیز! من امید دارم که شما در حال یا آینده، این ذهنیّت آلوده به تزویر را تغییر دهید؛ ذهنیّتی که هنرش پنهان کردن اهداف دور و آراستن اغراض موذیانه است. به نظر من نخستین مرحله در ایجاد امنیّت و آرامش، اصلاح این اندیشه‌ی خشونت‌زا است. تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلّط باشد، و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود، و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشه‌های خشونت را در جای دیگر جستجو کرد.

متأسّفانه این ریشه‌ها طیّ سالیان متمادی، بتدریج در اعماق سیاستهای فرهنگی غرب نیز رسوخ کرده و یک هجوم نرم و خاموش را سامان داده است. بسیاری از کشورهای دنیا به فرهنگ بومی و ملّی خود افتخار میکنند، فرهنگهایی که در عین بالندگی و زایش، صدها سال جوامع بشری را بخوبی تغذیه کرده است؛ دنیای اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است. امّا در دوره‌ی معاصر، جهان غرب با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، بر شبیه‌سازی و همانندسازی فرهنگی جهان پافشاری میکند. من تحمیل فرهنگ غرب بر سایر ملّتها و کوچک شمردن فرهنگهای مستقل را یک خشونت خاموش و بسیار زیان‌بار تلقّی میکنم. تحقیر فرهنگهای غنی و اهانت به محترم‌ترین بخشهای آنها در حالی صورت میگیردکه فرهنگ جایگزین، به‌هیچ‌وجه از ظرفیّت جانشینی برخوردار نیست. به طور مثال، دو عنصر «پرخاشگری» و «بی‌بندوباری اخلاقی» که متأسّفانه به مؤلّفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده است، مقبولیّت و جایگاه آن را حتّی در خاستگاهش تنزّل داده است. اینک سؤال این است که اگر ما یک فرهنگ ستیزه‌جو، مبتذل و معناگریز را نخواهیم، گنهکاریم؟ اگر مانع سیل ویرانگری شویم که در قالب انواع محصولات شبه هنری به سوی جوانان ما روانه میشود، مقصّریم؟ من اهمّیّت و ارزش پیوندهای فرهنگی را انکار نمیکنم. این پیوندها هر گاه در شرایط طبیعی و با احترام به جامعه‌ی پذیرا صورت گرفته، رشد و بالندگی و غنا را به ارمغان آورده است. در مقابل، پیوندهای ناهمگون و تحمیلی، ناموفّق و خسارت‌بار بوده است. با کمال تأسّف باید بگویم که گروه‌های فرومایه‌ای مثل داعش، زاییده‌ی این‌گونه وصلتهای ناموفّق با فرهنگهای وارداتی است. اگر مشکل واقعاً عقیدتی بود، میبایست پیش از عصر استعمار نیز نظیر این پدیده‌ها در جهان اسلام مشاهده میشد، درحالی‌که تاریخ، خلاف آن را گواهی میدهد. مستندات مسلّم تاریخی بروشنی نشان میدهد که چگونه تلاقی استعمار با یک تفکّر افراطی و مطرود، آن‌هم در دل یک قبیله‌ی بدوی، بذر تندروی را در این منطقه کاشت. وگرنه چگونه ممکن است از یکی از اخلاقی‌ترین و انسانی‌ترین مکاتب دینی جهان که در متن بنیادینِ خود، گرفتن جان یک انسان را به مثابه‌ی کشتن همه‌ی بشریّت میداند، زباله‌ای مثل داعش بیرون بیاید؟

از طرف دیگر باید پرسید چرا کسانی که در اروپا متولّد شده‌اند و در همان محیط، پرورش فکری و روحی یافته‌اند، جذب این نوع گروه‌ها میشوند؟ آیا میتوان باور کرد که افراد با یکی دو سفر به مناطق جنگی، ناگهان آن‌قدر افراطی شوند که هم‌وطنان خود را گلوله‌باران کنند؟ قطعاً نباید تأثیر یک عمر تغذیه‌ی فرهنگی ناسالم در محیط آلوده و مولّد خشونت را فراموش کرد. باید در این زمینه تحلیلی جامع داشت، تحلیلی که آلودگی‌های پیدا و پنهان جامعه را بیابد. شاید نفرت عمیقی که طیّ سالهای شکوفایی صنعتی و اقتصادی، در اثر نابرابری‌ها و احیاناً تبعیض‌های قانونی و ساختاری در دل اقشاری از جوامع غربی کاشته شده، عقده‌هایی را ایجاد کرده که هر از چندی بیمارگونه به این صورت گشوده میشود.

به‌هرحال این شما هستید که باید لایه‌های ظاهری جامعه‌ی خود را بشکافید، گره‌ها و کینه‌ها را بیابید و بزدایید. شکافها را به جای تعمیق، باید ترمیم کرد. اشتباه بزرگ در مبارزه با تروریسم، واکنشهای عجولانه‌‌ای است که گسست‌های موجود را افزایش دهد. هر حرکت هیجانی و شتاب‌زده که جامعه‌ی مسلمان ساکن اروپا و آمریکا را که متشکّل از میلیون‌ها انسان فعّال و مسئولیّت‌پذیر است، در انزوا یا هراس و اضطراب قرار دهد و بیش از گذشته آنان را از حقوق اصلی‌شان محروم سازد و از صحنه‌ی اجتماع کنار گذارَد، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه فاصله‌ها را عمق، و کدورتها را وسعت خواهد داد. تدابیر سطحی و واکنشی ــ مخصوصاً اگر وجاهت قانونی بیابد ــ جز اینکه با افزایش قطب‌بندی‌های موجود، راه را بر بحرانهای آینده بگشاید، ثمر دیگری نخواهد داشت. طبق اخبار رسیده، در برخی از کشورهای اروپایی مقرّراتی وضع شده است که شهروندان را به جاسوسی علیه مسلمانان وامیدارد؛ این رفتارها ظالمانه است و همه میدانیم که ظلم، خواه‌ناخواه خاصیّت برگشت‌پذیری دارد. وانگهی مسلمانان، شایسته‌ی این ناسپاسی‌ها نیستند. دنیای باختر قرنها است که مسلمانان را بخوبی می‌شناسد؛ هم آن روز که غربیان در خاک اسلام میهمان شدند و به ثروت صاحبخانه چشم دوختند، و هم روز دیگر که میزبان بودند و از کار و فکر مسلمانان بهره جستند، اغلب جز مهربانی و شکیبایی ندیدند. بنابراین من از شما جوانان میخواهم که بر مبنای یک شناخت درست و با ژرف‌بینی و استفاده از تجربه‌های ناگوار، بنیانهای یک تعامل صحیح و شرافتمندانه را با جهان اسلام پی‌ریزی کنید. در این صورت، در آینده‌ای نه‌چندان دور خواهید دید بنایی که بر چنین شالوده‌ای استوار کرده‌اید، سایه‌ی اطمینان و اعتماد را بر سر معمارانش میگستراند، گرمای امنیّت و آرامش را به آنان هدیه میدهد، و فروغ امید به آینده‌ای روشن را بر صفحه‌ی گیتی میتاباند.
سیّدعلی خامنه‌ای
۸ آذر ۱۳۹۴

 

 نظر دهید »

یــــــا حبیب الباکین...

10 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

 

یــــــا حبیب الباکین

یادم آمد شب بی چتر وکلاهی که به بارانی مرطوب خیابان زدم آهسته و گفتم چه هوایی است خدایی من و آغوش رهائی

سپس آنقدر دویدم طرف فاصله تا از نفس افتاد نگاهم به نگاهی ،

دلم آرام شد آنگونه که هر قطرهء باران غزلی بود نوازش گر احساس که می گفت فلانی!

چه بخواهی چه نخواهی به سفر می روی امشب چمدانت پر باران شده

پیراهنی از ابر به تن کن وبیا!

پس سفر آغاز شد و نوبت پرواز شد و راه نفس باز شد

و قافیه ها از قفس حنجره آزاد و رها در منِ شاعر منِ بی تاب تر از مرغ مهاجر به کجا می روم

اقلیم به اقلیم خدا هم سفرم بود و جهان زیر پرم بود

سراسر که سر راه به ناگاه مرا تیشهء فرهاد صدا زد :

نفسی #صبر_کن_ای_مرد_مسافر قسمت می دهم ای دوست

سلام من #دلخسته_مجنون_شده را نیز به شیرین غزلهای خداوند به معشوق دو عالم برسان

باز دلم شور زد آخر به کجا می روی ای دل که چنین مست ورها می روی

ای دل مگر امشب به تماشای خدا می روی

ای دل نکند باز به آن وادی…..

مشغول همین فکر وخیالات پر از لذت و پر جاذبه بودم که مشام دل من پر شد از آن عطر غریبی که نوشتند کمی قبل اذان سحر جمعه پراکنده در آن دشت خداییست.

چشم وا کردم وخود را وسط صحن وسرا ،

عرش خدا، کرب وبلا ، مست و رها

در دل آیینه جدا از غم دیرینه ولی دست به سینه یله دیدم من سر تا به قدم محو حرم

بال ملک دور و برم یک سره مبهوت به لاهوت رسیدم چه بگویم

که چه دیدم که دل از خویش بریدم به خدا رفت قرارم

نه #به_توصیف_چنین_منظره_ای_واژه ندارم

سپس آهسته نشستم،و نوشتم (فقط ای اشک امانم بده تا سجدهء شکری بگذارم )

که به ناگاه نسیم سحری از سر گلدستهء باران واذان آمد و یک گوشه از آن پردهء در شور عراقی و حجازی به هم آمیخته را پس زد

و چشم دلم افتاد به اعجاز خداوند به شش گوشهء معشوق

خدایا تو بگو این منم آیا که سراپا شده ام محو تمنا و تماشا

فقط این را بنویسید رسیده است لب تشنه به دریا

دلم آزاد شد از همهمه دور از همه مدهوش غم وغصه فراموش

در آغوش ضریح پسر فاطمه آرام سر انجام گرفتم.

………………………

از مجموعه “قبله مایل به تو” برقعی

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ علیه السلام وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام

وعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن علیه السلام

یارَبَّ الحُسَینِ بِحَقِّ الحُسَینِ اشفِ صَدرَالحُسَینِ،بظُهورِالحُجَّة”

 نظر دهید »

اسرار آفرينش در قرآن

10 آذر 1394 توسط الزهرا خلخال

 

اسرار آفرينش در قرآن

اسرار آفرينش در قرآن-قسمت نخست واحد دار القرآن تبیان زنجان-

قرآن مجيد در آيات متعددي از مسائل مربوط به قوانين آفرينش و عالم طبيعت و کرات آسماني و امثال آن ها سخن گفته است. قرآن در عصري از اين حقايق و اسرار، پرده برداشته است که راهي به اين گونه مسائل و مطالب نبود و کسي نمي توانست به اين حقايق پي برد، مگر از راه وحي و اخبار غيبي.

البته در آن تاريخ از دانشمندان يوناني و غيريوناني عده معدودي بودند که بر قسمتي از اسرار آفرينش دست يافته بودند و بر پاره اي از اين دقايق علمي آگاهي داشتند ولي جزيرة العرب از اين مسائل کاملاً به دور و بي اطلاع بود و در آن منطقه از اين حقايق خبري نبود.

اما قسمتي از حقايق علمي که قرآن از آن ها پرده برداشته است و بيش تر علوم و دانش هايي که اين کتاب آسماني از چهارده قرن پيش براي بشر آورده است، آن چنان مهم و دقيق است که آن روز، نه در يونان و نه در ساير جاها کسي از آن ها مطلع نبود، بلکه پس از قرن ها با پيشرفت و ازدياد علوم اين دانستني ها و اسرار کشف گرديد.

نکته قابل توجه اين که: آيات علمي قرآن در عين بيان حقيقت هميشه راه حزم و احتياط را در پيش گرفته، مطالبي را که قابل درک و فهم آن دوران بود، به وضوح و صراحت بازگو نموده ولي مطالبي که قابل درک مردم آن عصر نبود، به اجمال و اشاره برگزار شده و درک و فهم کامل آن را به مردم اعصار آينده که با تجهيزات و ابزار فني پيشرفته و اکتشافات و پيشرفت هاي علمي نائل خواهند شد، محول نموده است.

اين قسمت از آيات که از اسرار آفرينش و از حقايق و دقايق جهان هستي سخن مي گويد، فراوان است، اينک نمونه هاي چندي از آن ها را در اين جا مي آوريم:

1- قانون توازن در قرآن

(وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ کُلِّ شَيْ ءٍ مَوْزُونٍ.) (1)

ما، در روي زمين از هر گياهي، با توازن رويانديم.

در اين آيه به ترکيبات متناسب و متوازن نباتات که يکي از اسرار دقيق جهان آفرينش است، اشاره شده است.

اين آيه دلالت دارد بر اين که هر گياه و علفي که در روي زمين سبز مي شود و هر گل و لاله اي که در فصل بهار شکوفا مي گردد، داراي وزن مخصوص و ترکيب خاصي است و قانون توازن دقيق و اندازه گيري حساب شده در آن ها حکومت دارد و اخيراً از نظر گياه شناسي نيز ثابت گرديده که هر يک از انواع نباتات از اجزا و عناصر خاصي و به ميزان و مقدار معيني ترکيب و تشکيل يافته است به طوري که اگر بعضي از اجزاي آن کم يا زياد مي شد، از صورت آن نبات خاص خارج گرديده و نبات ديگري مي شد.

و باز ثابت شده است که نسبت بعضي از اين اجزا با بعضي ديگر به قدري دقيق است که با موازين و مقياس هاي دقيق و مدرن روز که تاکنون در اختيار بشر قرار گرفته است، نمي توان مقدار آن را تحقيقاً تعيين و اندازه گيري نمود.

2- قانون تلقيح در قرآن

يکي ديگر از اسرار عجيبي که وحي الهي به آن اشاره نموده، موضوع تلقيح در علم نباتات است که اشجار و نباتات به وسيله ي بادها تلقيح و بارور مي شوند و در اثر همان تلقيح است که نباتات توليد مثل نموده، ميوه ها و گل ها به وجود مي آيد.

قرآن کريم در اين مورد مي گويد:

(وَ أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ. )(2)

ما بادها را براي بارور ساختن [ابرها و گياهان] فرستاديم.

مفسرين گذشته تلقيح را به اعتبار اين که در لغت به معناي حمل نيز آمده است، به همان معني گرفته، اين آيه را چنين تفسير نموده اند: بادها را فرستاديم تا ابرها را حمل کنند و حرکت دهند يا بادها را فرستاديم که باران را در لابه لاي ابرها حمل نمايند.

ولي اين گفتار در معناي آيه، صحيح به نظر نمي رسد زيرا اولاً: تذکر اين نکته خيلي قابل توجه و حائز اهميت نبوده و در خور شأن قرآن مجيد نيست و ثانياً: اصلاً بادها را حمل نمي کنند، بلکه آن ها را از نقطه اي به نقطه ديگر مي رانند.

بنابراين، آيه ي مذکور يک هدف عالي تري را تعقيب و ما را به يک حقيقت جالب علمي که افکار گذشتگان از درک آن عاجز بود، رهبري مي نمايد؛ آن حقيقت اين است که اشجار و نباتات نيز مانند حيوانات به عمل لقاح و به هم رسيدن دو ماده مخالف نيازمندند و بدون تلقيح نتيجه و ثمره اي نمي دهند، توليد مثل و تکثير نوع نمي کنند.

عمل تلقيح گاهي به وسيله ي بادها انجام مي پذيرد به طوري که در زردآلو، صنوبر، انار، پرتقال، پنبه، حبوبات و امثال آن ها تلقيح تنها به وسيله ي بادها انجام مي شود، بدين صورت که کيسه هاي داخل شکوفه ها بعد از رسيدن، سرباز مي کنند و گردي که ميان آن هاست، به وسيله ي بادها بر چهره ي ماده گل ها افشانده مي شود و عمل لقاح انجام مي گيرد و ماده گل ها آبستن مي شوند و براي به وجود آوردن نتايج و نباتات ديگر آمادگي پيدا مي کنند.

3- قانون زوجيت در قرآن

باز قرآن مجيد از يک حقيقت علمي ديگر چنين خبر مي دهد که: سنت و قانون ازدواج و زوجيت اختصاص به حيوانات ندارد، بلکه در تمام انواع نباتات نيز اين قانون حکم فرماست، آن جا که مي گويد:

(وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ. )(3)

خداوند در زمين از همه ي ميوه ها دو جفت آفريد.

(سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لاَ يَعْلَمُونَ .) (4)

پاک و منزه است، خدايي که جفت ها را آفريد: جفت هايي از گياهان و روييدني ها، از وجود انسان ها و از آن چه انسان ها آن ها را نمي شناسند، آفريد.

نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )

مترجم:

محمد صادق نجمي

هاشم هاشم زاده هريسي

منبع مقاله:

خوئي، سيد ابوالقاسم، (1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 17
  • 18
  • 19
  • ...
  • 20
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • ...
  • 24
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 42
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا خلخال

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس